اعترافات تازه علی کفاشیان!
اولا که همین فردا از بالا بگویند برو یک ثانیه هم نمیمانم و دستشان را هم میبوسم. اما خدا شاهد است که در جلسه حتی یک کلمه هم حرف نزدند. من حواسم هست که اگر قوه قضاییه یا وزارت اطلاعات موضوعی را بیان میکند حتما خیر مرا میخواهند و آینده را میبینند.
روزنامه اعتماد نوشت: رییس فدراسیون فوتبال حرفهای تازه میزند، دیر شده اما سعی میکند متفاوت باشد. چندین هفته است که سختترین روزهای زندگیاش را پشت سر میگذارد ولی همه این اتفاقات نمیتواند انتقادات همیشگی به مدیریت علی کفاشیان را زیر سوال ببرد. مدیریت رییس فدراسیون فوتبال جایی برای دفاع نگذاشته است، روزگاری که حتی دوستانش هم منتقدش شدهاند و برای رفتنش لحظهشماری میکنند. اصلاحات کفاشیان از همین امروز کلید میخورد اما مطمئنا خیلی دیر است؛ خودش هم دیگر رغبتی برای ماندن ندارد و اعتقاد دارد کمترین اصلاحات، رفتن خودش است."
بخشهایی از گفتوگوی روزنامه اعتماد را با رییس فدراسیون فوتبال بخوانید:
9 ماه پیش مقابل همین صندلی ریاست شما نشسته بودم که از دفتر وزیر آمده بودید و خیلی هم بیحوصله بودید. گفته بودید عباسی به شما گفته که نباید در انتخابات شرکت کنید؛ چون گزینه وزارت نیستید، خودم اصرار داشتم حضور پیدا کنید. اگر باز هم همان روز تکرار شود حامی شما خواهیم بود؛ چون بحث ما ساختاری است. دوست داشتیم گزینه وزارت شکست بخورد تا استقلال فدراسیون حفظ شود و موفق هم شدیم. اما علی کفاشیان کاری با ما کرد تا از کرده خودمان پشیمان شویم و از شیوه مدیریتتان فاصله بگیریم. چه اتفاقی برای شما افتاد؟ این شکستها و حتی پیروزیها حق فوتبال ایران نیست؛ چون برنامهای وجود نداشت و برای همین خیلیها از شما فاصله گرفتند.
تو میخواهی ما را با ژاپن و کره مقایسه کنی؟ نتایج ما را کنار نتایج آنها بگذاری؟
من نه! اما اعتقاد دارم فوتبال ایران میتوانست الگوبرداری کند، ظرفیتسازی کند و بر اساس نیازها بتواند نتیجه بگیرد. من روی انتخابها گرفته بحث دارم، روی کسانی که انتخاب میشدند و نتایجشان از قبل مشخص بود...
ولی علی دوستیمهر چون تیمش صعود کرد ما فدراسیون خوبی بودیم و چون تیم اکبر محمدی حذف شد ما بد عمل کردیم؟
نه! الان شما با عامه حرف نمیزنید، داریم مسائل را عمیقتر بررسی میکنیم و روش بازی و اتفاقات نشان داد که ما برنامهای مدون نداشتیم. هرچند دوستی مهر و اکبر محمدی کل ایران را چرخیدند تا بازیکن پیدا کنند و این در حالیست که سقف نتایج مشخص بود و فوتبال ما خیلی عقب از کره و ژاپن است...
درسته! ژاپنیها و کرهییها سوار بنز هستند و ما با سمند در حال رقابت هستیم. سیستم آنها، مدیریت آنها، حمایتهایشان و خیلی موضوعات دیگر آنها با ما فاصله بسیاری دارد.
یعنی پس چون ما اقتصادمان این گونه است و وضعیت به این سمت رفته ما نباید انتظاری داشته باشیم؟
نه! منظورم این است که باید واقعیتها را بدانیم. باید خیلی مسائل را در نظر بگیریم و درست بنویسیم.
اما ما همیشه سعی کردیم درست بنویسیم. بحث ما ساختاری بوده و اصلابه شخص کفاشیان کاری نداشتیم.
اما چیزهایی نوشتید که از شما انتظار نداشتم. مخم داشت سوت میکشید که این چرا داره ریشه ما را میزنه؟ چرا چشم بسته مطلب مینویسید و اصلا مشکلات را نمیبینید.
ولی من برای هر کلمهاش ادله دارم و کاری هم به زندگی خصوصی و اتفاقات این چند وقت نداشتم. روزنامه اعتماد حتی اخبار این دستگیری را کار نکرد.
ولی عزیزمحمدی گفته شما خبر بازداشت مرا به سایت... دادی.
من نه از کسی میترسم و نه اصلا برایم مهم است که دیگران چه قضاوتی درباره من میکنند. عزیزمحمدی بهتر از هر کسی میداند که چه کسی این خبر را منتشر کرد و نباید این دروغ را به شما میگفت. باید اطرافش را بهتر ببیند که خبرها چطور منتشر میشوند. به هرحال من همیشه بحث ساختاری میکنم و هدفم موضوع دیگری است.
آره، منم میدونم کار کدام خبرنگارها بوده...
ولی خب شما میتوانستید فردای همان روز تیتر روزنامه ورزشی... را ببینید که دوستان عزیزمحمدی نوشتند کفاشیان با قرار وثیقه عزیزمحمدی آزاد شد؛ اینها نشان میدهد همه چیز هدفمند بود و احتمالا پیشنهادهای بیشتری به شما خواهد شد. (سکوت کفاشیان)
برنامه 90 چندان به شما حمله نکرد و بعد از این شکستها سکوت کرد.
قبلش که خیلی ما را اذیت کرد. سر همان مجمعهای انتخابات و این حرفها...
اما تخلف شما محرز بود. جعل امضاها نشان داد که تخلف کردید...
(نبی؛ دبیرکل فدراسیون فوتبال وارد بحث میشود) اگر بحث جعل باشد من آن نامهها را بردم و من مقصر هستم، چه ربطی به کفاشیان دارد؟
اما برنامه 90 هم فدراسیون فوتبال را زیر سوال برد و نه شخص کفاشیان را.
کفاشیان دوباره وارد بحث می شود این درست نیست که فردوسی پور این گونه جا بیندازد که به من بگویند متقلب. به خدا من چنین شخصیتی ندارم. میخواهی اصل ماجرای انتخابات فارس را برایت توضیح بدهم تا روشن شوی؟
قطعا.
ببین! کمال (کمانه، مدیرکل تربیت بدنی فارس) و آیتاللهی و من در همین دفتر جلسه گذاشتیم. همه چیز را با هم چک کردیم و درباره همه مسائل با هم حرف زدیم. حتی بحث آگهی و این مسائل شد که طرفین قبول کردیم انتخابات فارس برگزار شود. توافق که شد کمال رفت وزارت ورزش و گویا آنها مخالفت کردند، فکر کنم وزارت ورزشیها با آیتاللهی کلا مشکل دارند. کمانه به من زنگ زد و گفت نمیشود برگزار کرد. من گفتم ما با هم حرف زدیم و به رسانهها هم اعلام کردیم، زشت است که زیر حرفمان بزنیم. خلاصه چند روزی با هم بحث داشتیم که من گفتم به شیراز میآیم و آنجا کاری کن که مجمع به حد نصاب نرسد و به آیت اللهی هم گفتم مشکلی نیست و شش ماه هم سرپرست باشی هیچ اتفاقی نمیافتد. اتفاقا مجمع 35نفر بود و میتوانست به حدنصاب نرسد که خود کمانه هم آمد و مجمع به حد نصاب رسید! خودم هم تعجب کردم. داخل جمع گفتم که اگر مایل نیستید میتوانیم مجمع را عقب بیندازیم که همه یکصدا گفتند مجمع برگزار شود که برگزار هم شد و آیتاللهی انتخاب شد.
اما بحث آنجا تخلفات و جعل امضا بود و البته این رویه در هیاتهای دیگر هم ادامه داشت.
خدا شاهد است که در مجمع کرمانشاه هم قانون را رعایت کردیم. بحث مدرک و این حرفها شد که در آییننامه قدیم و جدید هم مشخص است که این موضوع مشکلی ندارد. انتخابات دیگر هم یک بنده خدایی که جانباز هم بوده و انتخاباتش لغو شد. ما بی تقصیریم واقعا؛ اصلا ورود و تخلف را مجاز نمیدانم.
اما همین شما برای انتخابات با وجود اینکه میدانستید سازمان بازرسی ورودتان را تخلف میدانست حضور پیدا کردید و از انتخابتان دفاع کردید.
ببین! شرایط آن روز فرق داشت. من دیدم وزارت ورزش زیاد محکم نیست و فضا خیلی برای من آماده است؛ یعنی حمایتهایی که دیدم و به من گفتند مطمئن بودم رای می آورم و البته میخواستم خیلی چیزها را ثابت کنم.
قبول دارید این احضار شما خیلی تاثیر بدی در جامعه داشت؟
آره؛ همین دیروز رفته بودم بازار میوه و ترهبار. یک پیرزنی از دور منو دید، گفت این چقدر شبیه کفاشیانه، شنیدم پول بازیکنان رو میخوره. خیلی ناراحت شدم. صاحب مغازه گفت که این خود کفاشیان هست، اینجوری صحبت نکن. پیرزنه گفت کفاشیان که اینجاها نمیآید خرید، خونهاش بالای شهر است و این حرفا؛ واقعا ناراحت شدم، بعد از 30 سال زندگی ورزشی این حق من نبود...
ولی گفته میشود مشاور عالی فدراسیون در بازداشت به خیلی موضوعات اعتراف کرده و برای همین شما را خیلی اذیت کردند.
نه! اصلا! اولا که همین فردا از بالا بگویند برو یک ثانیه هم نمیمانم و دستشان را هم میبوسم. اما خدا شاهد است که در جلسه حتی یک کلمه هم حرف نزدند. من حواسم هست که اگر قوه قضاییه یا وزارت اطلاعات موضوعی را بیان میکند حتما خیر مرا میخواهند و آینده را میبینند. هشت ماه قبل نامهای محرمانه به من رسید و نوشتند که از حضور او در فدراسیون به خاطر برخی مسائل جلوگیری کنیم. من زیر آن نامه نوشتم. تا روزی که با من کار میکرد هیچ مشکلی نداشت و من از او راضی هستم. ولی خب به خودش گفتم چنین نامهای آمده و شما دیگر به فدراسیون نیا. چند ماه بعد هم دستگیر شد و این اتفاقات افتاد.
اما خیلیها میخواهند بدانند آنجا از شما چه پرسیدند و درباره پسرتان هم حرفهایی زده شد.
حالاحرفهایی زده شد. مثلا یکی از سایتها زده بود که پسر من مشاور فلانی شده تا در جزیره کیش فلان سرمایهگذاری را کند، یا درباره مشکل گزینشش حرف زدند. پسر من این کاره نیست اصلا، خودم فرستاده بودمش و خودم هم در جریان بودم. یا مثلا در آنجا پرسیدند چرا در کمیته ملی المپیک فلان حکم را برایش صادر کردی که من گفتم دیدم گوشش شکسته است و برایش صادر کردم (میخندید) یا مثلا در آنجا میگفتند انتخاب ایران به عنوان بهترین فدراسیون آسیا برای برنامهای خاص بوده. من توضیح دادم و آمدم بیرون.
اما کلااین روزها خیلی تحت فشار هستید و از روحیهتان میشود فهمید...
بعضی اوقات گریهام میگیرد. این گونه رفتارها حق من نیست. خیلی تحت فشار هستم.
فشار از همه طرف و این برای فوتبال خیلی گران تمام میشود.
دقیقا! فوتبال خیلی ضرر میکند و من اصلا حاضر نیستم این اتفاق بیفتد.
حتما وقتی به منزل میروید همه طرفه تحت فشارید...
باور نمیکنی؛ همه میگویند تکلیفت را زودتر روشن کن، اینطور نمیشود که زندگی کرد. میگویند چرا زندگی راحت خودت را دیگر نمیتوانی با ما داشته باشی؟ میگویند نه آسایش داریم و نه راحتی، میگویند بیشتر به ما سر بزن و توقعی نداریم که کار کنی. توقعشان این است که فدراسیون را رها کنم و به زندگی عادی خودم برسم.
یعنی میخواهید کنار بروید؟
حتما! اگر چنین وضعیتی باشد حتما میروم. اما الان نه؛ از درون و بیرون به فیفا و AFCاطلاعات میدهند. آنها ما را رصد می کنند. من اگر الان بروم گزگ میدهم دست ضدانقلاب و رسانههایشان. از فردا میگویند رفته اون تو و حالا استعفایش را نوشته است. من میدانم این به ضرر فوتبال میشود. من نمیخواهم فوتبال ضرر کند و حتی حاضر نیستم یک اپسیلون برای فوتبال اتفاقی بیفتد. طوری میروم که مشکلی برای فوتبال پیش نیاید و همه چیز درست باشد. برای من فوتبال مهمتر است اما می دانم که میخواهند شخصیت مرا له کنند و له هم میشوم اما باید به فوتبال فکر کرد.
هنوز هم معتقدید هزینه استقلال فدراسیون، وضعیت این روزهای شماست؟
قطعا همینطور است. من از این زاویه نگاه میکنم که فوتبال کشور علاقهمندان بسیار زیادی دارد. من در تمامی ارگانهای مدیریتی ورزش کشور غیر از ریاست ورزش خدمت کردهام ولی فوتبال با همه آنها متفاوت است و علاقهمندان و هواداران بیشماری دارد که هر دقیقه پیگیر اتفاقات هستند. آنها دوست دارند فوتبال موفق باشد و اگر تنها فدراسیون بخواهد برای فوتبال تلاش کند به هیچ عنوان نتیجه نخواهد گرفت. دولت و وزارت ورزش و حتی رییسجمهور باید بیایند جلو و برای توسعه فوتبال تلاش کنند تا روی ریل بیفتد و توسعهاش پایدار باشد.
ولی وزارت ورزش هیچ همکاریای با شما نمیکند؛ حالا به هر علتی...
بله؛ متاسفانه وزارت ورزش هیچ کمکی به ما نکرد...
فکر میکنید چرا هیچ کمکی به شما نشد؟
فکر میکنم شاید اهمیت فوتبال را درک نمیکنند و فدراسیون فوتبال را مثل همه رشتههای ورزشی میبینند که اگر شکستی هم اتفاق بیفتد تاثیری در بدنه جامعه ندارد. اما واقعا اینطور نیست. بعضی اوقات مردم با ما من در خیابان یا جایی دعوا میکنند و تند میشوند و اصلا نمیتوان کنترلشان کرد، اینها نشان از علاقه و خواسته مردم است. ما به این خواسته احترام می گذاریم. ما باید حمایت داشته باشیم.
اما شما حمایت داشتید و قدرش را ندانستید؟
اجازه بدید من حرفم را بزنم. نخستین حمایت باید از طرف رسانهها باشد. برخی رسانهها موضوعات کوچک را چنان بزرگ می کنند که قابل باور میشود. این بزرگنماییها ذهنیت مردم را خراب میکند. مثلا یک موضوع شخصی بگویم. رسانهها به من می گویند کفاشیان همیشه میخندد، من کجا همیشه میخندم؟ اگر با لبخند صحبت میکنم کسی که از دلم خبر ندارد راضی هستم یا شادم؟ خیلیها خنده مرا طوری نشان میدهند که انگار دارم مسخره میکنم در حالی که اصلا این گونه نیست. من هم انسان هستم و از بردها خوشحال میشوم و از شکستها خیلی دلگیر و ناراحت میشوم و عملا اثرش روی خودم است و اگر صحبتی میشود و حرفی میزنم به این دلیل نیست که میخواهم بخندم و مسخره کنم. این یک چیز شخصی است. من باید آرامش داشته باشم و به همه موضوعات فوتبال فکر کنم...
داشتید بحث حمایتها را توضیح میدادید.
بله؛ همین بحث حمایت رسانهیی بود که مرا درک نمیکنند، از من حمایت نمیکنند. مهمترینش صداوسیماست که به یک موضوع کوچک دامن میزند و ذهنیتها را خراب میکند. اگر موفقیتی به دست میآید آن را کم اهمیت جلوه میدهد و شکست ها را بزرگ میکند و اینها خوب نیست و مدیریت فوتبال را ضعیف میکند. مطمئن باشید همین صدا و سیما فقط به خاطر این مرا زیر سوال میبرد که قضیه حق پخش تلویزیونی را پیگیری نکنم. حمایت دیگر حمایتهای جامعه و دولت است. دولت برایش کاری ندارد؛ مثل کشورهای آلمان و ژاپن به یکی از کارخانهها بگوید اسپانسر فدراسیون شود. الان خیلی از کارخانهها میتوانند اسپانسر ما بشوند اما میترسند چون تبلیغاتشان اگر در فوتبال بیاید میگویند از کجا آوردید و برای چه آوردید و دردسرش بسیار زیاد است و تابلو میشوند. اینجا دولت باید کمک کند یا آقای صداوسیما، شما که میلیاردی از فوتبال درآمد دارید حق پخش را بدهید.
وقتی ما به دنبال احقاق این حق هستیم از همه طرف سعی میکنند ما را بزنند. یکی دیگر هم وزارت ورزش است که به جز در این مقطع، در بقیه مقاطع از فوتبال حمایت کرده است و باید کنارمان باشد تا این حمایتها را برای فوتبال بگیرد. وزارت ورزش خیلی جاها میتوانست برای ما لابی کند و اعتبار برای فوتبال بگیرد.
هیچ وقت برای شما انگار این کار را نخواهد کرد، شما با آنها صادق نبودید.
حالا اگر نمیخواهند انجام بدهند دودش به چشم فوتبال میرود. کفاشیان کیه؟ کفاشیان که کارهای نیست. کفاشیان یک روز میآید و روزی دیگر هم میرود. ممکن است سالها پشت سرش بد بگویند و ممکن است هم خوب بگویند. ما رفتنی هستیم اما فوتبال میماند و اینها باید به این درک برسند.
ولی خب وزارت اعتقاد دارد شما قرار بود نباشید و ناگهان ماندید و انتخاب هم شدید و این برای آنها بسیار گران تمام شد...
نه! ببین. من که دست خودم نیست. اینجا ما هستیم و مجمعی داشتیم که 75 عضو دارد. همه اعضای مجمع هم میدانستند که حامی رقیب من وزارت ورزش است، وقتی آنها به گزینه وزارت ورزش رای ندادند به من چه ربطی دارد؟ شاید آنها رای سفید میدادند و آن وقت که خیلی بدتر میشد. رای نمیدادند و سفید میانداختند. این روحیهای بود که در مجمع وجود داشت، چهار سال با این مجمع کار کردم و نمیتوانم که یک شبه عوضشان کنم. خود اینها از باشگاهها و هیاتها بودند و چکیده فوتبال کشور هستند. وقتی اینها چنین تصمیمی گرفتند ما باید احترام بگذاریم. من الان اعتراف میکنم در مجمع دوم و انتخاب نایب رییس دومم اشتباه کردم. باید به بازرسی کل کشور و رای و نامهاش احترام میگذاشتم. این نشد و در زمانش اتفاق نیفتاد، باید این کار را میکردیم. این را اقرار میکنم. الان هم میگویم اصلا دیر نشده است. اگر قرار باشد هر اصلاحاتی در فوتبال شکل گیرد گروه های مختلف بنشینند و اصلاحات را تشخیص بدهند و فوتبال را به سلامت از این زمان عبور دهند. کمترین اصلاحات رفتن بنده است. من آماده هستم و خودم هم همکاری میکنم.
الان خیلیها اعتقاد دارند بعد از رفتن شما به بازپرسی، رفتارتان تغییر کرده و حتی استعفا هم از شما گرفتهاند؟
نه! آنجا خداییش هیچ فشار و صحبتی روی رفتن من نبود. حتی نگفتند که باید از فوتبال بروی یا بمانی. حالا نمیدانم غیرمستقیم به من گفتند یا نه. من واقعا نمیدانم. اما اصلا مطرح نشد. مواردی را که اتفاق افتاده بود پرسیدند و اشاره کردند و من هم جوابهای خودم را دادم.
نخستین حس پس از اینکه از دادسرای اوین بیرون آمدید داشتید چه بود؟
به خودم گفتم که علی مزدت را گرفتی! به بچههایم هم گفتم من مزدم را گرفتم. خیلی برای من گران تمام شده بود، انگار دو تا سیلی خوابانده بودند زیر گوشم؛ اصلا حس خوبی نداشتم. این اتفاق حق من بعد از 30 سال کار سالم نبود.
اما گفته میشود سوءاستفادههای زیادی در فوتبال شده و پای شما هم گیر است؟
اصلا هیچ سوءاستفادهای خدا را شکر در فوتبال نشده است. ما همیشه حسابرس داشتیم و حسابرسی شده و اصلا مشکلی وجود ندارد. نظارت هم وجود داشت. ممکن است برخی افراد به خاطر موقعیتشان سوءاستفاده کرده باشند ولی مطمئنا سوءاستفاده مالی نشده و فدراسیون فوتبال پاک پاک است.
فکر میکنید با توجه به این فشارها از همه طرف و شما هم که اعتقاد دارید نباید فوتبال صدمه ببیند، باز هم در فوتبال میمانید؛ وقتی نه پولی به فوتبال میرسد و فوتبال در شرایط تحریم به سر میبرد؟
من فکر می کنم نباید احساساتی تصمیم بگیرم، چون تصمیم احساسی تبعات زیادی برای فوتبال ایران دارد. تصمیمی بگیریم و بعد متوجه شویم که اشتباه کردیم و بخواهیم برگردیم مثل همین مجمعی که برای نایب رییس دوم برگزار کردیم. به نظر من باید دور از احساس تصمیم بگیریم؛ چون فوتبال فقط ابعاد داخلی ندارد و بیشتر ابعاد بیرونی دارد. بالاخره برخی از داخل و خارج اخبار را به مراجع بیرونی منعکس میکنند. آنها دلشان برای فوتبال نمیسوزد ولی دوست دارند که فوتبال ایران را قلقلک بدهند و بگویند چه اتفاقاتی در فوتبال ایران میافتد. باید در هیات رییسه بحث کنیم و به نتیجه درستی برسیم. خیلی هم دوست داریم که وزارت ورزش هم در این جلسات حضور پیدا کند و آنها نظرشان را به ما بگویند تا بعد از بحث به نتیجهای برسیم.
پس اعتقاد دارید بودن شما به فوتبال کمک میکند؟
حداقل ضرر نمیزند؛ حالا حتی اگر کمکی هم نکند. اگر بگویم کمک میکند همین شماها میگویید از خود راضیست؛ اما مطمئنم ضرر و صدمه نمیرساند.
یک نکته جالب است که عابدینی روز مجمع از شما حمایت میکرد و امروز مهمترین منتقد شده است. چه اتفاقی برای فوتبال ایران افتاده که موافق شما تبدیل به منتقد شده است؟
آقای عابدینی مدیر باتجربهایست، حرفهایش هم نافذ است. من دوستش دارم. از شخصیتهایی است که با همه رو بازی می کند، بر عکس خیلیها. به هر حال نظرش است و من احترام میگذارم.
وقتی در خیابان راه میروید کسی هست که از شما تعریف هم بکند؟
آره، بعضیها میآیند و میگویند دستتان درد نکنه که زحمت میکشی و کار میکنی. عدهای میگویند بس کن. چرا الکی می خندی، هرکسی نظر خودش را دارد.
به نظر من شما خیلی در فدراسیون فوتبال اشتباه داشتید. از انتخاب اطرافیانتان تا تصمیمات مدیریتی و هیچ وقت هم به اشتباهتان اعتراف نکردید...
من فکر میکنم ما درست اطلاعرسانی نکردیم، جاهایی هم اشتباه رخ داده سلیقهیی است. من قبول دارم خیلی جاها اشتباه کردم اما تصمیمات بر اساس شرایط همان روز بود و قضاوت درباره من مربوط به نتیجه است. من نمیتوانم این را بپذیرم. الان درباره کیروش هم حرف درمیآورند که تبانی کرده و مربی خوبی نیست و اینها...
خب، بحث این است که نظارتی روی کیروش نیست.
آخه کیروش مربی نظارتپذیری نیست.
به هرحال اینجا سیستمی دارد که باید همه افراد مدیریت شوند.
قبول دارم، واقعا هم دارد کار خودش را میکند، الان هم کمیته فنی و توسعه نظارت دارد. خود کیروش بارها اعلام کرده اگر کسی نظری دارد از کانالی که فدراسیون تعریف میکند بیایند و نظر بدهند.
ولی خیلی دیر بود.
آخه ببین! بچه که از خیابان رد میشود میگویند پدر و مادر ندارد اما وقتی یکی به او میزند هزار تا پدر و مادر پیدا میشود. تیم ملی و شکستش هم همین است.
من این تحلیل را قبول ندارم؛ چون اعتقاد دارم شما باید سیستم را درست کنید تا همه در همان ساختار فعالیت کنند.
میگویم در ایران همه بحثها سلیقهیی است...
ولی به نظرم وضعیت تیم ملی اصلا خوب نیست.
دقیقا! وضعیت تیم ملی به مرحله هشدار رسیده است. خیلی وضعیت بدی داریم. ما بهترین وضعیت را از دست دادیم.
خب وقتی از کیروش پاسخ نخواستید حالا هم باید این شرایط را تحمل کنید.
من خواستم؛ دو بار خواستمش و او هم اعتراف کرد که کارش اشکال داشت و قول داد درستش کند.
اما فقط ترابیان و والیزاده را از تیم کنار گذاشت و اتفاق تازهای در شکل بازی تیم ملی نیفتاد.
اون (را) درباره بازیکنانش گفت.
حرف من هم همین است که وقتی کسی نیست با او بحث کند همین میشود. شماها خیلی انتقادات را به جان خریدید که تیم ملی موفق باشد.
ولی اگر همین کارها را نمیکردیم آن وقت میگفت شماها همه امکانات را برای من مهیا نکردید.
من اینطور توجیه را قبول ندارم.
این هست؛ نمیشود کاریش کرد.
به هر دلیلی شما کنار بروید چه اتفاقی برای فوتبال میافتد.
من که کنار بروم مجمع تشکیل میشود و طبق اساسنامه، نایبرییس اول من به عنوان سرپرست معرفی میشود.
با توجه به مشکل سازمان بازرسی و این حرفها چه؟
کی؟ آیتاللهی که این مشکل را ندارد و شاغل وزارت ورزش است و از خودشون هست.
امکانش هست که آیتاللهی با توجه به حساسیتهای وزارت ورزش سرپرست نشود؟
نه! اساسنامه این را میگوید، مگر اینکه آیتاللهی هم استعفا بدهد که بهروان جایگزینش میشود.
من که سوالاتم تمام شد و سوالی نیست.
مصاحبه مهم نیست، شما قبول کردی که خیلی از مشکلات مربوط به من نیست؟
سعی میکنم بیشتر خاکستری بحث کنم و سیاه و سفید نبینم. من هنوز اعتقاد دارم که انتقادات به شیوه مدیریت شما و اطرافیانتان وجود دارد و باید خیلیها را از بدنه فدراسیون حذف کنید. ضمن این که ساختاری در فوتبال ایران نیست و این خیلی درد بزرگی است.
دیدگاه تان را بنویسید