همشهری تماشاگر: باز هم بحث درآمدزایی فدراسیون فوتبال است. یکی، دو هفته قبل عادل فردوسیپور در برنامه90 به درستی سوال جامعه فوتبال را از علی کفاشیان پرسید که چرا فوتبال مشکل دارد و کفاشیان، این مدیر زادهشده در سیستم دولتی گفت بودجه ما اندک است. وقتی فردوسیپور از او پرسید چرا در فدراسیونهای صفایی فراهانی و دادگان، درآمدزایی وجود داشت او جواب داد منابع مالی و درآمدزایی آنها دولتی بود در حالی که ادعای او اشتباه بود و فردوسیپور هم برخلاف روندی که همیشه در اینگونه مصاحبهها داشت و با هوش سرشار خود واقعیت را از فحوای کلام مصاحبه شونده خارج میساخت، بحث را قطع کرد؛ گویی در این مورد او نمیخواست واقعیت را آشکار کند و انگار با کفاشیان به تفاهم رسیده بود تا اعتبار او را حفظ کند. امروز برای فردوسیپور، ظاهرا کفاشیان تنها به این دلیل که در رقابت با مدیر مورد نظر وزارت ورزش برنده شده، حالا آدم محبوبی شده است! به همین دلیل نگفت که کفاشیان همان است که خود ادعا کرد من نمیتوانم بدون اجازه مقامات بالادست این لیوان را بردارم، نگفت که وقتی از درد پیشکسوتان در برنامه90 صحبت میشد کفاشیان برای فردوسیپور پیامک زده
بود که «فیلم هندی» و ظاهرا فردوسیپور یادش رفته بود که بیلان عملکرد مدیر کمیته بازاریابی کفاشیان تقریبا صفر بوده در حالی که در دوران دادگان، او برای سایت فدراسیون فوتبال هم 60میلیون تومان درآمدزایی کرده بود! مروری خواهیم داشت بر این موضوع تا بدانیم هر کدام از روسای فدراسیون فوتبال در مشت خود چه داشتند و از کجا پول میآوردند. منابع خارج از بودجه دولتی را نیز بررسی میکنیم. البته فیفا اعلام کرده فدراسیون فوتبال کشورها جزایر خودمختاری هستند و هیچ گروه دولتی حق دخالت و نظارت بر آن را ندارد، پس درآمدزایی آنها هم باید در همین جزیره خودمختار صورت پذیرد و فدراسیون فوتبال باید خودش براساس تواناییهایی که واقعا وجود ندارد -در فدراسیون امروز- درآمدزایی کند. قدرتعلی کنی او به جز منابع دولتی، به خاطر آنکه همزمان رئیس کمیته ملی المپیک هم بود از منابع مالی کمیته ملی المپیک به نفع فدراسیون فوتبال بهره میبرد. هدایتا... گیلانشاه در مقطعی که او رئیس فدراسیون فوتبال بود مسئولیت اداره نیروی هوایی ارتش را هم داشت. به همین علت از منابع نیروی هوایی ارتش به نفع فوتبال بهره میبرد. مثلا برای سفرهای فوتبال از وجود هواپیماهای
ارتشی بهره میبرد. منابع گیلانشاه ترانسپورتهای انجام گرفته با هواپیماهای ارتش بود که در آن مقطع همین هم بسیار خوب بود. گیلانشاه، خود نیز متمول بود. حسینعلی مبشر عضو عالیرتبه وزارت دارایی بود. او پسرخاله ناتنی محمدرضا پهلوی نیز بود؛ به این صورت که رضاشاه پدر محمدرضا چهار همسر اختیار کرد که محمدرضا از همسر دوم او یعنی تاجالملوک و احمدرضا، محمودرضا، حمیدرضا و عبدالرضا از همسر چهارم او یعنی عصمت دولتشاهی بودند. حسینعلی مبشر خواهرزاده عصمت دولتشاهی و پسرخاله این چهارنفر بود بنابراین به دربار نزدیک بوده و از منابع دولتی خود اینگونه به نفع فوتبال بهره میبرد. در این میان موارد متعددی هم از سواستفادههای مالی شخصی وی از این امکانات مطرح بود. کامبیز آتابای او هم به نوعی با همسران رضاشاه نزدیک بود و با آنها خویشاوندی داشت. همسر اول رضاشاه، فرزندی داشت که با شخصی به نام حدیکجان آتابای ازدواج کرد. حدیکجان آتابای برادرزادهای به نام کامبیز آتابای داشت. کامبیز آتابای بهجز این رابطه سلطنتی با محمدرضا 2مسئولیت داشت. رئیس فدراسیون سوارکاری و مدیر اصطبل سلطنتی و همچنین آجودان شخصی محمدرضا پهلوی نیز بود. بنابراین
نزدیکی و رابطه بسیاری با او داشت، به همین علت در دوران مدیریت او، فوتبال بسیار پولدار شد و اینچنین بود که در سالهای 51 تا 57 فوتبال از حیث منابع مالی قدرتمند شد. آتابای از جمله نزدیکان به حلقه قدرت نظام طاغوت و نماد دخالت مستقیم این خاندان در ورزش به شمار میرفت. ناصر نوآموز در دورانی که ناصر نوآموز طی سالهای 68 تا 72 رئیس فدراسیون فوتبال شد، تازه جنگ تمام شده بود و رفته فته مردم قدرت دست در جیب کردن را پیدا کردند، یکی از این افراد، محمد صوفیانی مدیرعامل شرکت پوستوروده ایران بود که به فوتبال پول میداد؛ در حد خرید گرمکن و کفش! ضمنا وزارت کشاورزی و بانک تجارت هم در مقاطعی، از منابعی بهجز منابع دولتی از سوی سازمان تربیتبدنی به فوتبال کشورمان پول میرساندند؛ پولی که البته شاید چندان هم زیاد نبود اما در این مقطع برای فوتبال ما پول بهدردبخوری بود. محمد صفیزاده بعد از دوران مدیریت کامبیز آتابای در سالهای 1351 تا 1357 محمد صفیزاده بود که شروع به درآمدزایی کرد. البته شاید بتوان بهتر عنوان کرد که به خاطر منابع مالی زیادی که در فوتبال داشت، بیشتر پول خرج میکرد تا درآمدزایی! به هر جهت در آن دوران،
وزیر کشاورزی یعنی دکترکلانتری، رئیس کمیته ملی المپیک هم بود. دکترکلانتری هزینه زیادی را از وزارتخانهاش صرف کمیته ملی المپیک کرده و در فوتبال هم با همراهی 3دوست و مشاور نزدیکش یعنی فریدون ممبینی، کاظم رحیمی و محمد صفیزاده تیم بسیار متمول کشاورز را پدید آورد. کشاورز از سال 70 تا 75 دوران خوبی داشت و ستارههای زیادی را جذب کرد اما هیچگاه چه در لیگ و چه در مسابقات فوتبال باشگاههای تهران عنوان قهرمانی را بهدست نیاورد. از جمله ستارگانی که صفیزاده به تیم کشاورز آورد میتوان نادر محمدخانی، جواد زرینچه، حمید علیدوستی، سیدعلی افتخاری، مرحوم سیروس قایقران، رضا شاهرودی، سیدمهدی ابطحی، محمدحسن انصاریفرد، قدرتا....مرادی، مجید نامجومطلق، مرتضی کرمانی، فریبرز مرادی، رضا عابدیان، علیرضا دلیخوان و حسین شیرمحمدی را نام برد. صفیزاده بعد از استعفای ناصر نوآموز که در تیرماه سال1372 صورت گرفت، به عنوان رئیس فدراسیون فوتبال رسید. صفیزاده، با همان منابع مالی دولت به اضافه امکانات وزارت کشاورزی و کمیته المپیک و با آوردن تیمهای باشگاهی بسیار زیاد خارجی و انجام رقابت با تیم ملی و درآمدزایی از ناحیه جلب تماشاگران به
اداره فوتبال پرداخت. او تا زمان شرکت تیم ملی در مسابقات فوتبال مقدماتی جام جهانی1994 آمریکا حدود 400میلیون تومان هزینه کرد که در آن مقطع پول بسیار زیادی بود. کاظم رحیمی در مورد پولی که صفیزاده خرج کرده و علت هزینه کردن این پول ادعای جالبی دارد. میگوید صفیزاده در سال مورد اشاره ما یعنی سال1372، چهارصد میلیون هزینه کرد که علی پروین را از فوتبال ایران محو کند. در آن زمان علی پروین سرمربی تیم ملی بود و شکست تیم ملی در مقدماتی جام جهانی94 آمریکا باعث حذف و کنار رفتن او از تیم ملی فوتبال میشد. در چنین شرایطی بود که ظاهرا صفیزاده میخواست تمام امکانات را برای صعود ایران با خرج پولهای زیاد تدارک ببیند تا در صورت عدم موفقیت علی پروین، زمینههای کنار رفتن او را از تیم ملی مهیا کند. امیر عابدینی دوران مدیریت امیر عابدینی در فوتبال ایران بسیار کوتاه بود، با این حال امیر عابدینی تغییرات جالبی را در فوتبال ایران ایجاد کرد از جمله کامپیوتری کردن اطلاعات که پیش از این رخ نداده بود. در دوران مدیریت امیر عابدینی، مهندس هاشمیطبا رئیس سازمان تربیتبدنی بود و امیر عابدینی بودجه سازمان را در فوتبال داشت اما او در این
دوران پشتوانه بسیار محکمی به نام وزارت معادن و فلزات داشت. وزارت معادن و فلزات که وزیرش مهندس محلوجی بود، کاملا در اختیار فوتبال بود و باشگاه پرسپولیس تهران را ساپورت میکرد. بعد از آنکه عابدینی به علت اختلاف با مهندس فائقی معاونت وقت امورفنی سازمان تربیتبدنی از این مسئولیت استعفا کرد و همه امکاناتی را که به فدراسیون فوتبال آورده بود با خودش خارج کرد. محسن صفایی فراهانی صفایی فراهانی، از سال1376 تا سال1381 اداره امور فوتبال کشورمان را برعهده داشت، او دبیر شورای ارز بود و در مقطعی صاحب مسئولیت معاونت بیمه، بانک و شرکتهای خصوصی وزارت دارایی شد. او بهجز آن چیزی که از سازمان میگرفت، محکهای دولتی زیادی هم داشت. مضاف بر اینکه به دنبال صعود ایران به جامجهانی، شرکتهای مختلفی به صورت اسپانسر با فدراسیون فوتبال کشورمان همکاری کردند که از آن جمله میتوان به شرکت LG اشاره کرد. شرکتLG در 7مقطع از دوران مدیریت صفایی فراهانی، مسابقاتLG در ایران برگزار کرد. درآمد فدراسیون فوتبال در دوران صفایی فراهانی چنان بالا رفت که او موفق شد فدراسیون فوتبال را از استادیوم شهیدکشوری به خیابان پاکستان -از فرعیهای
خیابان شهیدبهشتی- انتقال دهد و کمپ و اردوگاه اختصاصی تیم ملی در مجموعه آزادی را بخرد. صفایی فراهانی برای جذب تبلیغات محیطی هم تلاش زیاد کرده و اسپانسرهای خوبی را جذب کرد و باعث شد که برای آینده فوتبال ایران اتفاقات جالبی رخ دهد. محمدحسین دادگان دادگان، فعالیتهای صفایی فراهانی را تکمیل کرد و بهجز تکمیل این فعالیتها، خودش مبدا و مبدع بسیاری از درآمدزاییهای خاص شد. او، از شرکت «ایرانول»به عنوان اسپانسر تبلیغات تیم ملی از شرکت شبکه سبز به عنوان اسپانسر محیطی و از شرکتهای «رایا ورزش بازفت» و «محصولات غذایی» به عنوان اسپانسر امور خاص بهره برد. ضمن اینکه دادگان، از افراد خیر و کمکهای مردمی و اهالی بازار که از دوستان او بودند به نفع فوتبال بهرهبرداری کرد. او ساختمان خریداری شده توسط صفایی فراهانی را فروخت و ساختمانی جدید در خیابان سئول خریداری کرد و کمپ تیمهای ملی را گسترش داد. دادگان برای 2باشگاه استقلال و پرسپولیس هم دو ساختمان جداگانه خرید و برای جلوگیری از فروش رفتن این ساختمانها، سند آن را در فدراسیون گذاشت و مجوز 99ساله بهرهمندی این 2باشگاه را برای استفاده از ساختمان صادر کرد. برخی از افراد
حقیقی مثل زندهیاد عباسپور آنقدر به دادگان اعتماد داشتند که مبالغ هنگفتی را در اختیار فدراسیون میگذاشتند چنانچه ورزشگاه شهید بیگلری هم توسط افرادی مثل او ساخته شد. ما در این مقال آنچه که بررسی کردیم منابع مالی فدراسیونهای فوتبال بهجز مسیر بودجه سازمان تربیتبدنی بود. در این عرصه فقط دادگان بود که به صورت جدی درآمدزایی را در دستور کار خود قرار داد و سایر روسای فدراسیون فوتبال اگر هم درآمدی آفریدند از مسیر کمکهای بخشهای دیگر سیستم دولتی بوده است.
دیدگاه تان را بنویسید