پاسخ مفصل جواد خياباني به انتقادها!
جواد خیابانی گزارشگری که در این سالها منتقدان زیادی داشته، در نامهای بسیار طولانی که بخشهایی از آن را میتوان به «دل نوشته» تعبیر کرد، به بخشی از انتقادهایی که از او میشود، پاسخ مفصلی داده است. خیابانی ابتدای این نامه را با شعر و ادبیات و سینما آغاز کرده و پس از ذکر مقدمهای، پاسخی به «دوستان مطبوعاتی» داده که بخشهایی از آن را در ادامه میخوانید. او به 30 گاف خود اینگونه پاسخ داد و البته تعداد بیشتری هم هست...
میخواهم با دوستان مطبوعاتی خودم کمی همراه باشم؛ آنهایی که حدود ۲۰ سال است با منطق و بیمنطق به من تاختهاند... حدود یک سال قبل و در قطر بود که جام ملتهای آسیا با شکست ایران در مقابل کره جنوبی برای ما به پایان رسید و من یکی از اهدافی بودم که برای خالی شدن داغ دل مردم و خنک شدن آن مورد استفاده قرار گرفتم. خودم هیچگاه دوست نداشتهام در مقابل مطبوعاتیها قرار بگیرم زیرا:
۱- آنها مرا بیسواد میدانند
۲- برخی از آنها حتی ادعا میکنند که من قادر به پاسخگویی قلمی نیستم... و فقط الفاظ رکیک به کار میبرم!!
۳- خیلیهایشان با پیروی از چند نفر مرا آدمی ابن الوقت و مجیز گو و... میدانند.
۴- شایعاتی از من میسازند که اصلا نه بوده و نه هستم و نه خدا کند که باشم.
۵- نمیدانم چرا...؟
پاسخ که نمیشود گفت چون من پاسخی به هیچ یک از منتقدانم ندارم. فقط درد دلی با برخی از آنها میکنم و پیشاپیش اگر توهینی شد، نامی برده شد یا خاطرهای یادآوری شد از همه آنها پوزش خواسته و طلب بخشش دارم، از همه اشان. همهٔ آنهایی که سالهاست به من توهین میکنند یا مرا نقد میکنند. از تک تک آنها عذر خواهی میکنم ولی اجازه بدهند تا واقعیتها را بنویسم و هیچ نیازی هم به درج این مطالب در هیچ نشریهای چه الکترونیکی و چه کاغذی نیست. به خدا نیست و من فقط برای خودشان مینویسم...
پاسخ ۱: هر یک از عزیزان که هنوز هم فکر میکنند من بیسوادم و جای آنها را در تلویزیون گرفتهام، لطف کرده و بدون هیچ هماهنگی از قبل درباره هر موضوعی اعم از فوتبال - بسکتبال - والیبال - کشتی - همهٔ ورزشها - المپیک - سینما - شعر - ادبیات - تاریخ - جغرافیا - فلسفه - مذاهب - ادیان - مسیحیت - بودا - برهما - قوم آزتک - نوستراداموس - کیهان - جنگ ایران و عراق - جنگ جهانی دوم و... حتی فیزیک - شیمی - هندسه - نقشه کشی صنعتی و... ترتیب یک مناظره در مقابل هر داوری که خودشان تعیین میکنند بدهند. بنده در خدمتم و تا حد توان خودم که میدانم در مقابل دانایان و آگاهان خیلی هم کم است در کنار آنها و از آنها خواهم آموخت.
پاسخ ۲: کامپیوتر من و هارد دیسک آن در اختیار شما تا حاصل ۲۰ سال دردنامههایی است که از سال ۱۳۷۰ نوشته و در آن جمع کردهام را برای شما کپی میکنم تا بدانید که نوشتن چندان هم هنر سختی نیست... و من فکر میکنم چگونه نوشتن بسیار مهمتر است
پاسخ ۳ وقتی به مهندس علی آبادی گفتم «پدر ورزش ایران» که آن استعاره را هنوز هم میگویم و در آن زمان ایشان پدر ورزش ایران بودند و الان شخص دیگری هستند. یک نفر از دوستانی که نامش در فهرست دشمنان قسم خوردهٔ من وجود دارد، برایم پیامکی زد با این مضمون که اگر علی آبادی پدر ورزش ایران است، خاک بر سر مادر ورزش ایران که چنین همسری دارد!!... و هم او و نیز همکاران محترمش که همیشه مرا مجیزگو و حکومتی معرفی کردهاند الان در روزنامهای کار میکنند و یا حقوق از مجلهای میگیرند که به جز وابستگیهای دولتی و سیاسی هیچ چیز دیگری ندارد و احتمالا بعد از انتخابات سال آینده دیگر چاپ نخواهد شد!! جالب اینجاست که برخی از دوستان در برخی مکانها مدعی شده بودند که فلان فیلم از من که در اینترنت پخش شد را خودم ساختم و مونتاژ کردم و انتشار دادم! و همانها که دم از دمکراسی و مردم سالاری و... میزدند الان در پستوی حیاط خلوت دولتشان نشستهاند و حالش را با انواع صفحات رنگی میبرند. به قول آکتور فیلم عروسی خوبان: بخورید... خوشمزه س... نوش جان... فقط برای من حرام بود لابد!
پاسخ ۴: در سایت منسوب به یک قهرمان ملی و جهانی نوشتند که جواد خیابانی برای گزارش دو مسابقه فوتسال ایران و کرواسی در یزد مبلغ ده میلیون تومان پول گرفته است!! اولا نگرفتم، دوما نگرفتم، سوما هم نگرفتم اما چهارما مبلغی که گرفتم یک میلیون و دویست هزار تومان بود. برای اینکه با سمند شخصی خودم و با رانندگی خودم به مدت ۸ ساعت رفتم و هشت ساعت هم فردایش با این کمر درد و پا درد و غیره برگشتم و دیگر بلیط هواپیما و هتل و... نبود. و پول آن برنامه هم از تلویزیون نبود. از دوست محترمی بود در شهر یزد که کارهای تبلیغاتی آن دو مسابقه را انجام داد و خودش هم مرا دعوت به کار کرد. با رضایت کامل تهیه کننده محترم برنامه و مدیران شبکه هم بود، بیهیچ منتی هم گزارش کردم و برگشتم زیرا آن برنامه فقط برای شبکه سه نبود و در سالن هم اجرای برنامه داشت که شخصی حساب میشد و البته برای شبکه استانی یزد هم بود. در همین تهران در تاریخ ۲۲ آذر امسال جشنواره ورزشی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی را اجرا کردم که دو میلیون و پانصد هزار تومان حقوقش بود. در کنار پل گیشا و با ۱۰ دقیقه رانندگی تا آنجا و اگر در آن سایت محترم نظر بر این است که ما در اجراهای بیرون از سازمانی خودمان را به رایگان در اختیار ایشان بگذاریم... نخیر قهرمان عزیز، اینگونه نیست و آنگاه که خیلیها با نامها و نشانههای خود به نانها و خانههای ویلایی خود در فلان کوهستان زیبای استان گیلان میرسیدند، چرا ما کاری به آنها نداشتیم؟ میدانید چرا؟ چون حسود نیستیم، حقمان را هم برای اجرای برنامههایمان میگیریم و نوکر بیجیره و مواجب هم نیستیم و البته همیشه این قهرمان عزیز را دوست داریم و هرجا هر که به ایشان بیاحترامی شده است جلویش ایستادهایم چون در این روزگار قحطی مردی و مردانگی، ایشان را مردی خوب و الگویی سالم و قهرمانی دوست داشتنی برای ملت و کشور میدانیم و البته درباره این حاشیهها و شایعهها بازهم در ادامه خواهم نوشت...
پاسخ ۵: واقعا نمیدانم چرا...؟ به که بیاحترامی کردهام و چرا؟ روزی یکی از دوستان در ورزشگاه مرا دید و گفت: چند روز قبل در خیابان دست تکان دادم، سوارم نکردی؟ گفتم: من همیشه حواسم به موسیقی در ماشین و رانندگی آرام است. گفت: فردا فلان روزنامه را بخوان تا از این به بعد حواست به من باشد!!.
پارسال در قطر دوستانی آمدند برای مصاحبه در هتل ما، هتل شرق دوحه. پذیرایی و چای و قهوه و... در آن هتل که خودشان بگویند کجا بود؟ و اینکه ماموران دولتی در این جور سفرها به پس انداز حتی یک دلار اضافه هم میاندیشند و... از هر دری سخنی... و گفتگویی درباره فوتبال و تیم ملی و قول از اینکه برخی از حرفها، درد دلهای دوستانهٔ ماست که فقط باهم میزنیم. مثل خیلی از محاورههای بین خودتان که حتما نمیتوانید همهٔ آنها را بنویسید اما آنها همه را نوشتند و بدترین جمله را تیتر کردند و چنان جوی در ایران ساختند که انگار من جنایتی مرتکب شده و سه بازی پشت سر هم تیم را با هیجان گلهای پیروزی بخش تیم ملی گزارش کردهام و حتما به خاطر روکم کنی از من که ادعای قهرمانی تیم را با همه همکاران داشتیم از باخت به کره خوشحال شدند...! و البته من ماندم و فاکتور ۶۸۰ دلاری آن پذیرایی که نمیشد آن را در فاکتورهای دولتی جا زد چون کاملا تابلو بود که شخصی است!! اصلا بیایید حالا که جو آن مسابقات گذشته یک بار دیگر آنچهار مسابقه در قطر را بشنویم و ببینیم. شاید نظرتان دربارهٔ اشتباهات منجر به حکم اعدامم که سال قبل صادر کردید عوض شد... البته شاید.
در اینتر نت که بچرخی و نام مرا جستجو کنی به سوتیهایی میرسی که حاصل تلاش همین دوستان روزنامه نگاری است که بعضا در برخی ضدگزارشهایشان از من نگاشتهاند.
در کشوری که به سازههای سازمانی و غیر سازمانی کپی... پیست... (copy- Paste) معروف است یک مطلب در ظرف چند روز گسترش مییابد بیاینکه دلیلی داشته باشد. کسی نمیداند محتوای آن نوشته چیست؟ فقط کپی میکنند و برای خندیدن - به زعم خودشان آگاهی مردم شاید - در سایت یا رسانهٔ خود میچسبانند. بچهها بیایید جواد خیابانی را مسخره کنیم چرا؟ همینطوری، فقط مسخره ش کنیم و بخندیم! او چه میداند درد مردم چیست؟ پولش که از پارو بالا میرود، دزد هم که هست، حکومتی هم که هست، ریش هم که دارد، عاشورا هم که میشود همهاش تووی برنامه ورزشی تسلیت میگوید و در هر بازی تیم ملی از پرچم و غرور و سرزمین پارس و... این چیزها هم که میترکاند. ضمنا کسی را هم مسخره نمیکند تا او را آزادیخواه و آزاد اندیش بخوانیم! برای باخت تیم ملی هم الکی گریه میکند این پدرسگ...!
مثلا در مسابقه ایران و بحرین من گفتم بحرین یک جزیره کوچک در خلیج فارس است. غوغایی در روزنامه ی؟؟؟ به پا شد. روزنامه نگار محترمی نوشت جواد خیابانی حتما در جغرافیا تجدید میشده که نمیداند بحرین جزیره نیست و فلان!! (به نقل و مضمون چون من آن متن را در سایت تابناک دیدم) وآن سایت پرمخاطب اینترنتی که ادعای شفاف سازی و سلامت و بسیج و سپاه و... را هم دارد همان مطلب را کپی کرده و گذاشته در ستون پر خوانندهترینها و بعد بخوانید کامنتهای مردم را که چه فحشهایی به من ندادند... این بیسواد است، خاک بر سرش، نمی داند بحرین جزیره نیست... اصلا گزارش بلد نیست و الخ...
اما دوستان عزیز... آیا بحرین جزیره کوچکی در خلیج فارس نیست؟
اگر نیست خاک بر سر من که استان چهاردهم کشورم در سالهای دهه ۳۰ و ۴۰ را نمیشناسم اما اگر هست خیلی دوست دارم بدانم نویسندهٔ محترم آن مطلب که هنوز هم مطلبش در سایت تابناک و... موجود است در دو زمان به چه فکر میکرده؟ یکی در هنگام نوشتن آن مطلب که حتما داشته برعلیه حکومت دیکتاتوری من اعلان جنگ میکرده! و یکی هم الان وقتی که بعد از خواندن این مطلب بداند بحرین کجا بوده و الان چه شده؟ آیا ادب این را دارد که از من عذرخواهی کند؟ نه برای اینکه من کمبودی از عذر ایشان داشته باشم... بلکه فقط به عنوان اینکه خود را انسانی عادل و غیر مغرض معرفی کند و یا اینکه از این پس او هم به صف دشمنان قسم خوردهٔ من ملحق میشود و مداد خود را برای سوتی بعدی من تیز خواهد کرد؟ اما من او را دوستش دارم چون گناهش فقط نادانی و اطلاعات کم و یا غلط است و حتما هم همسن و سال فرزند خودم میباشد...
اصلا اجازه دهید از این پراکنده نویسیها دست بردارم و یکی از سایتهای اینتر نتی راانتخاب کرده و مجموعه سوتیهای خودم را بنویسم و به همهٔ آنها پاسخ بدهم با در نظر گرفتن چند نکته:
۱- از سال ۱۳۷۳ که بنده گزارش و اجرا در شبکه سه سیما را به عهده دارم حدود ۲۶۰۰ برنامه مختلف تلویزیونی و گزارش ورزشی را انجام دادهام که دقیقا نوار همهٔ آنها را یا vhs یا vcd یا cd یا dvd و یا روی هارد دیسک دارم... از اولین تا آخرین که فعلا مسابقه منچستر یونایتد با ویگان بود.
۲- هر یک از دوستان که نسبت به اظهار نظر من شک دارند چون شاید بگویند خیابانی این فیلمها را خودش ساخته و از نو صداگذاری کرده! یک وعده ناهار در خدمتشان خواهم بود و نوار را با هم خواهیم دید.
۳- اکثر گزارشهای ۶ سال اخیر را میتوانید از شرکت سروش تهیه کنید - فاکتورش را هم برای من بفرستید - تا من از خودم نساخته باشم! *** سوتیهای جواد خیابانی... آنهایی که در مقابلشان شمارهای هست ایرادهایی است که شما گرفتهاید و زیر آنها پاسخی است که من نوشتهام:
۱- رونالدو محبوب نیست - مشهوره - یعنی همه میشناسنش!
در مسابقه بارسلونا و اینتر در ورزشگاه نشسته بود در حالی که سالها از حضورش در بارسلونا و انتقالش به اینتر میلان و رئال میگذشت. وقتی چهرهٔ او را نشان داد این جمله را گفتم: ستارهای رو میبینید که زمانی در همین نیوکمپ فوق العاده محبوب بود اما الان دیگه رونالدو محبوب نیست - مشهوره - یعنی همه میشناسنش! این چه ایرادی داره؟
۲- اشتباه کنه کارشون تمومه، حالا ببینیم اشتباه میکنه یا نه
در هر گزارشی میشه از این جمله استفاده کرد. مثلا: اگه ویکتور والدز یه بار دیگه مثل دقیقه اول بازی اشتباه کنه کارشون تمومه، حالا ببینیم اشتباه میکنه یا نه؟
۳. طرفدارای مکزیک راه زیادی رو از مکزیک تا آفریقا اومدن، البته اگه از مکزیک اومده باشن....
در مسابقه فرانسه و مکزیک در جام جهانی ۲۰۱۰ گفته شده. اما من سئوالی دارم: آیا همه ایرانیهای مسابقه ایران با امارات در دوبی از ایران به آنجا میروند؟ نمیشود خیلی از آنها را مقیم دوبی دانست؟ آیا همهٔ طرفداران تیم مکزیک در جام جهانی از مکزیک به افریقای جنوبی رفته بودند؟ آیا هیچ مرد یا زنی اهل مکزیک نیست که مقیم کشورهای افریقایی باشند؟ و آیا باید همهٔ این نکات را توضیح داد تا شنونده بفهمد؟
۴. یک ساعت، ۶۰ دقیقه از بازی گذشته
واقعا این ایراد است؟ از زمان مسابقه ۶۰ دقیقه گذشت.... یک ساعت، ۶۰ دقیقه از بازی گذشته...
۵. همه چیز به بازی آخر میچسبه
گفتن این جمله تقریبا محال است. حتما گفته شده همه چیز به بازی آخر میرسه...
۶. داور در سوت خودش میزنه
پس داور باید به جز زدن یا دمیدن در سوت خود به چی بزنه؟ مگه نمیگن داور سوت زد؟
۷. بذارید به صراحت بگم که دو دقیقه وقت به پایان مسابقه باقی مونده!
خب بذارید با شک و تردید بگم...!! واقعا فکر میکنید دارید ایراد میگیرید؟ دوستی میگفت خدایا از تو ممنونم که دشمنان مرا کم سواد آفریدی.
۸. شاید نزدیکترین کشور به قطب جنوب، آفریقای جنوبی باشه
اگر نقشه جهان را هم نگاه کنید میبینید کشورهایی مثل افریقای جنوبی - استرالیا - آرژانتین و شیلی به قطب جنوب نزدیکتر هستند ولی واقعا افریقای جنوبی به مرکز قطب جنوب نزدیکتر است. نقشه را نگاه کنید... من بیسواد نیستم، ایرادگیرندهٔ محترم کم سوادند انگار!!
۹. زاکو نی که زا به معنای افریقا به معنای عدد ۱۰ است
نویسنده محترم اشتباه شنیدهاند زیرا واژهٔ زاکومی zakumi بارها در جام جهانی ۲۰۱۰ استفاده شد و معنای زا (آفریقای جنوبی) + کومی (۱۰) را میداد و سمبل جام جهانی بود و بنده در شبکه جام جم به مدت ۳۰ شب آن را به مسابقهٔ تلفنی از سرتاسر جهان گذاشته بودم. آیا ۳۰ شب این اسم را من و همکارانم اشتباه میگفتیم یا فقط ذهنیات نویسندهٔ این مطلب چنین کرده است؟
۱۰. تشنه ش شده داره اب میخوره. نوش جان
دوست عزیز شما وقتی در گرمای یک مسابقه ورزشی تشنهتان بشود. چه مینوشید؟ برایتان چای یا نسکافه میآورند؟ یا سفارش چاکلت میدهید؟ و به جای آن واژهٔ نوش جان هم از این به بعد میگویم: کوفتش بشه! ایشالله توو گلوش گیر کنه!! خوبه؟ راضی میشین؟
۱۱. باران هم به شدت میوزه
این جمله در مسابقهٔ ایران با کره جنوبی در تهران و از فرط هیجان بازی گفته شد که به جای باد از کلمه باران استفاده کردم و تا به حال چند بار بابت گفتنش از مردم عذرخواهی هم کردهام.
۱۲. بازی شیلی و اسپانیا بسیار جذاب خواهد شد مخصوصا اینکه بازیکنای هر دو تیم هم زبان و همجنس و (بعد از یه مکث طولانی) و هم زبان هستن
این جملات بستگی به ذهن مخاطب و برداشت او دارد. جنس و زبان مردم برزیل و پرتقال با هم یکی است. جنس و زبان مردم آلمان و اتریش باهم یکی است. جنس و زبان مردم امارات با قطر یکی است. جنس و زبان مردم اسپانیا با شیلی و مکزیک هم یکی است وگرنه نمیشود تشخیص داد کدامیک دختر بودهاند و کدامیک پسر؟ مثلا ژابی آلونسو با آلکسیس سانچز در یک کورس در جام جهانی بر سر تصاحب توپ بودهاند و هر دو هم جنس هستند و من نفهمیدهام کدامیک مرد است و کدامیک زن!؟
۱۳. وقتی یه بازیکن هوندوراس تنه میزنه، انگار یه درخت تنه میزنه
پیشنهاد میکنم نویسندهٔ محترم در یک مسابقه دوستانه به یکی از مدافعان داخلی خودمان یک تنهای بزند... و تنه زدن به عثمان چاوز یا ویلسون پالاسیوس که در تیم ملی هندوراس واقعا مثل یک تنهٔ درخت بودند... پیشکش... قدرت بدنی فوتبالیستهای امریکای مرکزی مثل هندوراس - گواتمالا - پاناما و... را همهٔ اهالی فوتبال در دنیا میشناسند که وقتی با خشونت همراه شود بلای سختی بر تکنیک و آرامش بازیکنانی مانند ژاوی و... میشود.
۱۴. تعویضهای دل بوسکه خارج از عرفه.
در مسابقه اسپانیا با هندوراس وقتی تیم ملی اسپانیا ۲-۰ از حریف پیش افتاد، دل بوسکه دو تعویض در ۲۰ دقیقه پایانی کرد. سرخیو راموس - فرناندو توره س بیرون رفتند و ماتا - آربه لوآ به بازی آمدند. این تعویضها هر دو خارج از منطق و عرف تعویضهای رایج قبلی در تیم اسپانیا بود. اما من همیشه در چنین اظها نظرهایی این جمله را هم اضافه میکنم که هیچکسی بهتر از مربی نمیتواند شرایط بازیکنان خود را درک کند که انگار مثل همیشه در این جمله نیز فقط به آن یک جملهٔ کوتاه بسنده شده و جملهٔ کامل را نشنیدهاند.
۱۵. اسپانیا یه گل زده، داوید ویا هم زده، خیلی قشنگم زده، ۵ دقیقه پیشم زده
برای بینندگان محترمی که از این لحظه این مسابقه را میبینند عرض کنم که مسابقه اسپانیا با هندوراس رو میبینند و اسپانیا یه گل زده، داوید ویا هم زده، خیلی قشنگم زده، ۵ دقیقه پیشم زده. خب؟ این حرفها واقعا سوتی است یا فقط خواستهاید چیزی بسازید؟
۱۶. نود ثانیه از الان بشمارید تا مسابقه تموم شه
به نظر من این جملات میتواند به هیجان مسابقه در زمانهای پایانی کمک کند. ما وظیفه داریم در یک مسابقه ورزشی که یک برنامه تلویزیونی هم هست نوعی تعلیق و هیجان ایجاد کنیم و این جمله را بارها تکرار خواهم کرد... بارها و اگر شما از این جمله خنده اتان میگیرد مقصر من نیستم شاید درک هنر و احساس و ترکیب این دو با هم سخت باشد.
۱۷. با شماره ۲۰۱۳ تماس بگیرید و پیامک بدید
شما اگر بخواهید یک پیامک به یک شماره بزنید واقعا چه کار میکنید؟ غیر از این است که با آن شماره تماس میگیرید؟ اگر بخواهید با عمه جانتان حرف بزنید شماره خاله جان را یا بقال محل را میگیرید یا شمارهٔ آتش نشانی را!!؟؟
۱۸. دقیقه ۱۵ بازی هستیم... اگر تبریزیها این بازی رو واگذار کنند چیزی از ارزشهای این تیم کم نمیشه
فینال جام حذفی ایران. پرسپولیس با گسترش تبریز. بازی رفت ۱-۰ با گل شیث رضایی تمام شده و حالا در ورزشگاه آزادی و با حضور ۱۰۰ هزار نفر، تیم دست و پا بستهٔ گسترش در آستانهٔ شکست تلخی است. چه باید گفت؟ باید تبریزیها را تحقیر کرد؟ باید روحیه را در آنها کشت و نابود کرد؟ نه... من هرگز و هیچگاه این جملهها را با تحقیر تیمها عوض نمیکنم... هر تیمی... حتی یک تیم ضعیف هم شخصیت و خانواده دارد، ندارد؟
۱۹. بله! این گل هم تقدیم به شهدای ۸ سال دفاع مقدس...
آن گلی که شما گفتهاید معنای flower را میدهد نه Goal یا هدف... ودر سوم خرداد سال ۱۳۸۹ و در ورزشگاه آزادی گفته شده. در سالروز آزادسازی خرمشهر. هنگامی که بازیکنان تیمها با دسته گل به حرمت یادمان شهدای جنگ سکوت کردند. اگر درک اینکه چرا باید به شهدای جنگ احترام بگذاریم را ندارید نگاهی به فیلم بدل شیطان بیندازید. این فیلم قصه یک بیمار مازوخیستی و یک هرزهٔ کثافت به نام عدی حسین (پسر صدام حسین) است که بلاهای فراوانی به سر ملت خود و دختران ملت خود آورد و درود و هزار درود به روان پاک سربازان و سردارانی که نگذاشتند چنین هیولایی به جان و مال و ناموس ایرانیان دست بیندازد. من همیشه خودم را مدیون شجاعت و شهامت آن سربازان میدانم. اگر شما آنها را به سخره میگیرید و به نظرتان یک شاخه گل هم برایشان زیاد است، مشکل من نیستم. مشکل این است که شاید چیزی به اسم شرف، وطن، غیرت، ناموس... در قلب و روح بعضیها جای ندارد.
۲۰. بدون شک الان مردم شهر چلسی خیلی خوشحال هستند
این یک دروغ محض است. من گفتهام: امروز منچستر یونایتد با چلسی در چلسی بازی میکند... و اصلا هم اشتباه نیست! توضیح درباره جغرافیای لندن: در جنوب غربی لندن و در جایی که رودخانه تایمز مثل یک مار پیچیده شده است محلهای وجود دارد که به بندر چلسی معروف است. ورزشگاه استمفورد بریج که خانه تیم چلسی هم هست از طریق یک اتوبان به نام فولام به مرکز شهر و به پارک معروف لندن در منطقه شمالی - به هاید پارک - میرسد. این اتوبان از مرکز منطقه چلسی میگذرد. حتی میدانی در این منطقه به نام چلسی وجود دارد. آنجاده فولام از استادیوم craven cottage که ورزشگاه تیم لندنی فولام است شروع میشود و به هاید پارک ختم میشود. آیا میخواهید نقشه لندن را برایتان بکشم؟ من تا حالا به لندن نرفتهام اما از طریق سایت گوگل میشود دنیا را دید که بعضی از جوانان ما فکر میکنند دیدن دنیا فقط با فحش دادن به این و آن در کوچه و خیابان و یا در فیس بوک ختم میشود!!
۲۱. داور هند پنالتی رو دیده و میگه نه!
بله عزیزم. خطای هند در بیرون از محوطهٔ جریمه هر تیمی پنالتی نیست. هرچند همین کلمه penalty هم معنای جریمه را میدهد. و آن داور محترم خطای هند یا هند را در محوطهٔ جریمه دید. چون کاملا به صحنه نزدیک بود ولی پنالتی نگرفت!! آنکه این ایراد را گرفته آیا میداند در کدام مسابقه این جمله گفته شده؟
۲۲. کاسیاس از توپی که داره بازی میشه انتقاد کرده بود
تقریبا همهٔ بازیکنان حاضر در جام جهانی ۲۰۱۰ از توپ مسابقات گله داشتند. یادتان رفته؟ و اینکه این جمله با شیوهٔ محاورهای گفته شده ایراد است؟ کاسیاس از توپ مسابقات فوتبال جام جهانی که فیفا و شرکت آدیداس آن را تهیه کرده بودند و الان در این مسابقه از آن استفاده میشود انتقاد کرده بود. واقعا باید هر جملهٔ محاورهای را در دیوان حافظ نوشت و یا با اصول و قواعد ادبیات فارسی توضیحش داد؟
۲۳. به قول خودمون یه پا دو پا انجام داد توپ رو کشید رو پای ضربه زنندش
یه پا دو پا رایجترین حرکت فوتبالیستهای گل کوچیکی خودمان است که شاید نویسندهٔ محترم اصلا نمیدانند چه بوده؟ در یه پا دوپا با یکی از پاها توپ را روی زمین با حرکتی کاملا تکنیکی میلغزانند و به روی پای ضربه زننده میبرند و شوت یا گل میزنند... همین. انجام دادنش ساده هم نیست اما درکش ساده است و اینکه چرا درک نکردهاید، نمیدانم...
۲۴. کاسیاس هرگز به قد و قوارهٔ آرکوندا نمیرسه
لوییز آرکونادا دروازهبان و کاپیتان اسپانیا در جام جهانی ۱۹۸۲ بود... و مانند ریکاردو زامورا و آندونی زوبی زاره تا در صف بهترین دروازه بانهای تاریخ فوتبال اسپانیا قرار دارد. او نزدیک به ۵۰۰ بازی برای تیم رئال سوسیه داد انجام داد و برای درک محبوبیتش فقط کافی است از یک نفر اهالی سن سباستیان یا ایالت باسک سئوالی بپرسید. البته من کاسیاس را هم خیلی دوست دارم. هم دروازه بانیاش و هم شخصیتش را ولی مقایسه آرکونادا با کاسیاس، مثل مقایسه پله با روبینیو در تیم ملی برزیل است. مثل مقایسه حجازی با رحمتی در استقلال یا عابدزاده با حقیقی در پرسپولیس. آیا کسی به تواناییهای مهدی رحمتی شک دارد؟ یا به حقیقی؟ آیا هر دو از بهترینهای فوتبال ایران نیستند؟ اما نه استقلالیها میتوانند حجازی را فراموش کنند و نه پرسپولیسیها میتوانند عابدزاده را از یاد ببرند. هر چند عابدزاده در استقلال هم افتخارات زیادی به دست آورد. البته این توضیحات را دادم چون احساس کردم نویسنده محترم شاید آرکونادا را بشناسد و اگر نمیشناسد و اسم آرکوندا را اشتباهی ننوشته و غلط املایی ندارد پس حتما دروازهبان اسطورهای اسپانیا را با آن فیلم جنیفر لوپز به عنوان Anaconda و یا حتی شاید با مار بوآی خوفناک امریکای جنوبی به نام Green Anaconda اشتباه گرفته است!!
۲۵. سرخیو راموس به ناواس اُه اُه بد زدنش
این جمله را اینطوری بخوانید:.... توپ را سرخیو راموس به ناواس پاس میدهد و همان موقع یک بازیکن از تیم حریف با تکلی خشن ناواس را نقش بر زمین میکند... و من هم در همان لحظات گزارش میکنم که:... سرخیو راموس... به... ناواس.... (خطای سختی انجام شد) اوه اوه اوه، چه خطایی... بد جوری زدش. و آیا این جملات را هم باید شما دستور دهید تا من بگویم؟ واقعا از خودتان خجالت نمیکشید که این ایرادها را گرفتهاید؟!
۲۶. هنوز هم مزه مزه میکنن تا توپو بزنن
در لغت نامه دهخدا آمده است که: واژهٔ مزمزه فارسی است و به معـنای چشـیدن و نرم نرم خوردن چیزی است اما مضمضه عربی و به معـنای گرداندن آب در دهان برای شـسـتن آن است. بنابراین با دستور استاد علی اکبر دهخدا - که خدایش بیامرزد - هم این جمله اشتباه و سوتی!! نیست عزیزم.
۲۷. اسپانیاییها V وسط رو B میخونن مثل والنسیا که بالنسیا خونده میشه
بله اینگونه میخوانند. البته جملهٔ بالا یک دروغ دارد. من هرگز این مثال را که V وسط را B میخوانند و بعد خودم کلمهای بکار ببرم که اولش V باشد را نگفتهام. آنها به والنسیا نمیگویند بالنسیا. ما هستیم که به بالنسیا میگوییم والنسیا...
۲۸. بازیکنای اسپانیا در بازی با سوئیس از توپ هم سریعتر میدویدن
چنین جملهای در آن مسابقه گفته نشده است و نوار مسابقه موجود است و انسانهای منصف میتوانند نوار مسابقه را از شرکت سروش بگیرند و بشنوند.
۲۹. تورس میفرسته روی دروازه... کسی نیست که استفاده کنه... جای خود تورس اونجا خالی بود
بله درست است. فرناندو توره س در حالی توپ را سانتر کرد که در دستور تاکتیکی تیمش احتمالا چنین چیزی وجود نداشته است. زیرا او مهاجم هدف بود و اگر هم در یک صحنه او مجبور به سانتر شده، کسی نبوده که از آن توپ استفاده کند و جای خود توره س در مقابل دروازه خالی بود تا گلی بزند یا حداقل ضربهای...
۳۰. دومنک بازیگر آماتور وحرفهای تئاتر
در مسابقه فرانسه و مکزیک گفته شده اما نویسنده محترم چون قطعا با غرض نوشته است جمله را عوض کرده و کاملش این است: دومنک در دوران بازیگری برای تیمهایی نظیر پاری سن ژرمن در خط دفاعی به میدان میرفت. دومنک همچنین به صورت غیرحرفهای به بازیگری تئاتر نیز مشغول است و نیز علاقه فراوانی به ستارهبینی دارد. اگر همین جملات را دوستان دیگری میگفتند از سواد و اطلاعات و عشق آنها چه تعاریفی که نمیکردید و حال که من میگویم اینگونه به سخرهاش میگیرید. میدانید چرا؟ چون کاری به گفتههای من و جملات کاری و شغلی من ندارید. شما فقط میخواهید فحش بدهید و من هدفی هستم برایتان./ سایت گل
دیدگاه تان را بنویسید