کورسوی المپیک را خاموش نکنیم
ورزش ما آلوده به سیاست است و همین موضوع تاثیر خود را بر این حوزه فراگیر و موثر، گذاشته، و مانع این میشود که حرکت آن عمودی باشد
سرویس ورزشی فردا؛ وحید جعفری- واقعیت چه رنگی است؟ چه شکلی است؟ که بعضی او را سیاه سیاه و برخی آن را سپید سپید میبینند. چه اندازهای است که عدهای آن را کوتاه و گروهی بلند تصور میکنند؟ واقعیتهای ورزش ایران کدام است؟ چه کسی مسوول دروغهای ورزش است؟! اصلا حق و حقیقت کجای این ورزش جای دارد؟ انتقادات، تغییر و تحولات، انتصابها و... فنی و مدیریتی بوده یا داستان چیز دیگری است؟ اصل ورزش در ورزش تا چه اندازه اهمیت دارد؟ آیا ورزش ما عین سیاست ما نیست؟! *** ما منتقد شماره یک محمدرضا یزدانی خرم هستیم؛ اما این بحث شخصی نیست، چرا که برای کالبد شکافی واقعیت، تا رسیدن به حقیقت باید روی چیزی بیشتر از شخصیتها تحقیق کرد. راستش تا به امروز نه کسی متوجه شده واقعیت چه شکلی است و نه فهمیدهاند چه رنگی؛ اما پر واضح است که واقعیت تلخ است؛ تلخ. و واقعیت امروز ورزش ما این است که رویداد بزرگ المپیک را پیش رو دارد و باید در آن موفق عمل کند. کشتی امید اول کاروان ایران در لندن است؛ اما آیا میتواند در این بازیها افتخار آفرین باشد و ناکامی دوره قبل را -که تنها با یک برنز مراد محمدی همراه بود- جبران کند؟ یزدانی خرم نباید به کشتی میآمد و اگر هم آمد باید همان سالهای نخست ورود خود که در حال آزمون و خطا بود و شکست در جهانی باکو و المپیک پکن را تجربه میکرد کنار گذاشته میشد نه حالا که در اصطلاح سوختیها را داده و تبدیل به مدیری باتجربه در ورزش اول ایران شده است. انتقادات حتی یک لحظه هم از رییس سابق فدراسیون کشتی دور نبود و نشد و جالب اینجاست که بیشتر آنهم درست و به حق بود و شاید به همین خاطر امروز عدهای از دوستان از کنار رفتن یزدانی خرم خوشحال باشند؛ اما فراموش نکنیم که این بحث شخصی نیست، چرا که پای امید یک مملکت-که دلخوش به موفقیت در المپیک لندن هستند- در میان است. *** ورزش ما آلوده به سیاست است و همین موضوع تاثیر خود را بر این حوزه فراگیر و موثر، گذاشته، و مانع این میشود که حرکت آن عمودی باشد! چرا که در تصمیمات سیاسی اولویت با سیاست است نه ورزش -که آلت دست سیاسیون میشود- برای همین ورزش یک روز به عمق میرود و روز دیگر مسیر افقی را پیش میگیرد! یک وقت در نتییجه گیری شدت یافته و زمان دیگر به عقب بازمی گردد و مقصر این ماجرا چیزی نیست جر معجونی که در آن علاوه بر ورزش چیزهای دیگر نیز به وفور دیده میشود؛ معجونی که حقایق را خفه کرده و اجازه عرض اندام به واژه «حق» نمیدهد و سازنده آن کسی نیست جز سیاست؛ همان که در عین موفقیت، فردی را کنار گذاشته و دیگری را با تمام شکستها حفظ میکند. *** المپیک کورسوی روشنی است که به کمک آن میتوان مردم را با ورزش و شادی آشتی داد؛ اما نگاه کنید که هدایتگر سیاست چطور و چگونه میخواهد آن را از مسیر بیراهه به مقصد برساند. راستش وجود اندکی سیاست در ورزش خوب هم هست؛ اما نه اینکه مستقیم وارد عمل شود. سیاست در ورزش، بهتر است به این حوزه جهت داده و مسیر را نشان دهد نه اینکه خود وارد گود شده و هدایت این کاروان را بر عهده بگیرد که در این صورت دیگر ورزش نیست، سیاست است! برای همین هم تغییر و تحولات در ورزش کمتر فنی و مدیریتی بوده و بیشتر مربوط به حوزه سیاست میشود. و اینطور است که اصل ورزش در ورزش گم و بیاهمیت میشود.
دیدگاه تان را بنویسید