خبرگزاری مهر: در سالیان اخیر حرکت سینوسی تنیس ایران به شیوهای ادامه پیدا کرد که تنها برای اخبار دیویس کاپ دو تیتر لازم بود: «تنیس ایران به دسته دو آسیا صعود کرد» و «تنیس ایران به دسته سه آسیا سقوط کرد». اما آنچه قابل ذکر است اینکه این آسانسور کهنه کار قدیمی که تنها یک مبدا و مقصد با حرکتی رفت و برگشت دارد دیگر حوصله بر شده است. در کنار همه آنچه فدراسیون تنیس توجه به بخش پایه این رشته و استعدادیابی مینامد جای خالی یک موفقیت، یک جهش و یک تغییر در تنیس رده سنی بزرگسالان همچنان خالی است. ریشه یابی علت این موضوع که چرا تنیس ایران در طی سالیان متوالی به صورت مداوم با یک جشن بزرگ به گروه دو صعود کرده و سپس در ماتم و اندوهی تکراری به گروه سه سقوط، مهمترین برنامه پیش روی این فدراسیون است. فدراسیونی که هنوز موفق نشده راهکاری برای به پایان رساندن این مرثیه قدیمی بیابد و حتی برای صعود به دسته یک برنامه ریزی کند. شاید خالی از لطف نباشد اگر مروری بر برخی اتفاقات چند سال اخیر تنیس داشته باشیم، اتفاقاتی که بی شک تاثیر خود را بر ناکامی محض تنیس ایران در دیویس کاپ داشته است. بی شک برخی حواشی نیز در بروز عدم موفقیت تنیس
ایران اثرگذار بوده است کهاز آن صرف نظر میکنیم. تیم ملی انفرادی تنیس یکی از انتقاداتی که بسیاری به تیم ملی تنیس دارند بحث بازیکن سالاری است. البته روایتهای متفاوتی در این خصوص نقل میشود، عدهای حتی در نحوه به عضویت درآمدن بازیکنان در تیم ملی تنیس هم شبهه دارند، اما آنچه مسلم است اکثریت قریب به اتفاق ملی پوشان تنیس از بهترینهای این رشته هستند. نکته قابل تامل که البته خارج از دست فدراسیون تنیس است اقامت برخی بازیکنان تیم ملی در خارج از کشور میباشد. برخی داخلیها هم ترجیح میدهند خودشان به تنهایی در استان خود تمرین کنند و تنها در اردوهای پیش از اعزام شرکت میکنند. به نظر میرسد اردوهای تیم ملی تنیس بزرگسالان برای حضور در رویدادهای مهم از جمله دیویس کاپ به هیچ وجه کافی نیست، حالا علت هرچه باشد از جمله مسائل مالی توجیه مناسبی نمیباشد برای روندی که پایان آن به این چنین اتفاقاتی ختم میشود. بی توجهی به لیگ تنیس اگرچه پس از مدتها تعطیلی بالاخره لیگ تنیس راه اندازی شد، اما آنچه همه بر آن متفق القول هستند این است که فدراسیون تنیس در برگزاری مسابقات لیگ موفق نبوده است.
برگزاری لیگ در هر فدراسیونی به منزله ویترین آن فدراسیون محسوب میشود و تقویت آن به صورت مستقیم به تقویت تیمهای ملی هم میانجامد. اگر تنیس ایران در سالهای آینده به برگزاری لیگی پویا توجه کند چه بسا به این حرکت آسانسوری در دیویس کاپ و ناکامیها در رقابتهای بین المللی خاتمه داده شود. چه بسیار استعدادهایی که از دل لیگ میتوانند به تیم ملی معرفی شوند تا پشتوانهای برای نامهای تکراری در تیم ملی به وجود آید. معمای حل نشده ماجرای سرمربی تیم ملی تنیس هنوز علت دقیق اینکه چرا سرمربی تیم ملی تنیس در میانه راه استعفا داد و تیم را ترک کرد مشخص نشده است. سعید احمدوند که موفق شد تنیس ایران را در دسته دو آسیا نگه دارد بنا به دلایلی در میانه راه استعفا داد و با گلایه از تیم ملی رفت. فدراسیون تنیس هم مصطفی صالح را به عنوان جایگرین وی انتخاب کرد، انتخابی که اگر درست، اصولی و زاییده تفکر و خرد جمعی بود چرا تا به پایان از آن حمایت نشد و صالح هم پیش از دیدار پایانی تیم ملی خداحافظی کرد و احمدوند دوباره به صندلی سرمربیگری اش بازگشت. شاید فدراسیون تنیس برای فرار از ردپای مقصر اصلی ناکامیها این تصمیم را
گرفت چرا که حالا هیچ کس نمیگوید چرا صالح در تنیس نتیجه نگرفت، چون به صالح فرصت کافی تا پایان رقابتها داده نشد و کسی هم خردهای بر احمدوند نمیگیرد چرا که وی نیز در میانه راه با تیم همراه نبود. از تنیس دنیا عقبیم در کنار همه انتقاداتی که به تنیس میشود باید پذیرفت سطح تنیس ایران در مقایسه با جهان و حتی آسیا بالا نیست، در واقع شاید در طی سالیان متوالی این باور به وجود آمده و ریشه دوانده که تنیس ورزش ایرانیها نیست و فرصت رشد در آن مهیا نیست در حالی که با شکستن همین باور در رشتهای همچون والیبال آن تحولات عظیم رخ داد و حالا ایران یکی از قدرتهای برتر است. عضو جدید هیات اجرایی کمیته ملی المپیک که مدتهاست ریاست فدراسوین تنیس را بر عهده دارد خود به خوبی میداند راه موفقیت تنیس از کجا میگذرد، سرعت پیشرفت در این رشته حداقل در ردههای سنی پایه قابل قبول بوده است، اما فراموش نکنیم بسیاری از معیارهای موفقیت یک فدراسیون به عملکرد تیم ملی بزرگسالانش وابسته است. فراموش نکنیم سقوط تکراری تنیس ایران به دسته سه آسیه و اقیانوسیه که به هیچ عنوان در شان تنیس ایران نیست موجی از ناامیدی در دل خانواده این
رشته به راه میاندازد. فراموش نشود انتقادهای رسانه به همراهی پرتعداد همراهان در برخی اعزامهای تنیس، به عدم برگزاری لیگی پویا و بی وقفه، به استعفاهای ناگهانی و عدم برگزاری اردوهای مداوم با حضور همه بازیکنان تنها دغدغهای است که برای پیشرفت تنیس ایران احساس میشود. وقت آن رسیده که فدراسیون تنیس فکری اساسی برای تیم ملی کند و از این آسانسور قدیمی پیاده شود!
دیدگاه تان را بنویسید