سرویس ورزشی فردا: ورزشکار دیگری هم مهاجرت کرد. این خبر تکراری که مدت هاست در رسانه ها منتشر می شود. باید گفت که کشورهای زیادی به دنبال قهرمانان ایرانی هستند. و در کمین ورزشکاران ایرانیاند. بنابراین می توان گفت مهاجرت این ورزشکاران از یک سو با رفتار و تصمیم اشتباه خودشان و از سوی دیگر بیتوجهی مسوولان مربوطه اتفاق می افتد. به عقیده بسیاری از کارشناسان مهمترین علت مهاجرت ورزشکاران کشورمان، ناکارآمدی مدیرانی است که برای التیام این پدیده شوم، چاره و برنامه خاصی ندارند. علت مهاجرت ورزشکاران چیست؟ دلایل زیادی برای مهاجرت ورزشکاران مطرح می شود اما به طور حتم مشخص نیست که چه عاملی سبب ترک وطن یک ورزشکار میشود؟
رفتن فرنگی کاران ایرانی به جمهوری آذربایجان و پذیرفتن تابعیت این کشور پس از المپیک 2012 و موفقیت چشمگیر تیم ملی فرنگی ایران در لندن شدت گرفت. هم اکنون تیم ملی کشتی فرنگی جمهوری آذربایجان رنگ و بویی کاملا ایرانی دارد.
در حال حاضر هدایت تیم ملی کشتی فرنگی جمهوری آذربایجان بر عهده جمشید خیرآبادی، دستیار سابق محمد بنا در تیم ملی ایران است. بنا و خیرآبادی در المپیک لندن ایران را به آن موفقیت تاریخی (کسب 3 طلا) رساندند. آذربایجانی ها پس از المپیک 2012 بلافاصله سراغ خیرآبادی آمدند. صباح شریعتی، سامان طهماسبی، قاسم رضایی، بشیر باباجان زاده و محمدرضا آذرشکیب از کشتی گیرانی هستند که در سال های اخیر به جمهوری آذربایجان مهاجرت کرده اند تا با پیراهن این کشور در مسابقات حاضر شوند. بعضی از آنها موفق هم بوده اند. حتی دیده شده در مسابقات بین المللی با کشتی گیران ایرانی مسابقه داده و هم وطنان شان را شکست داده اند. این ورزشکاران با پناهندگان سیاسی- اجتماعی تفاوت دارند. معمولا رابطه شان را با ایران حفظ می کنند. حتی دیده شده در برخی مسابقات که در ایران برگزار می شود، بدون هیچ مشکلی حضور پیدا می کنند و از سوی تماشاگران ایرانی تشویق می شوند. تکواندو در مسیر کشتی تکواندو جمهوری آذربایجان هم خیلی زود از کشتی فرنگی این کشور کپی برداری کرد. رضا میهماندوست، پرافتخارترین مربی تکواندو ایران که قبل از بازی های المپیک 2012 لندن به دلیل اختلاف با
محمدرضا پولادگر، رئیس فدراسیون تکواندو، از تیم ملی رفت و سرمربیگری تیم ملی تکواندوی آذربایجان را بر عهده گرفته است. در مسابقات جام جهانی تکواندو که سال گذشته در مکزیک برگزار شد، تیم ملی جمهوری آذربایجان با مربیگری میهماندوست و با دو تکواندوکار ایرانی، ایران را شکست داد. اتفاقی که باعث مشاجره لفظی میهماندوست با بیژن مقانلو سرمربی ایران شد. سینا بهرامی، میلاد بیگی، تکواندوکاران شناخته شده ای اند که به جمهوری آذربایجان مهاجرت کرده اند. این در حالی است که در مسابقات جام جهانی تکواندو که آذرماه سال گذشته در مکزیک برگزار شد، سینا بهرامی و میلاد بیگی دو تکواندوکار ایرانی بیشترین نقش را در قهرمانی آذربایجان داشتند. اینجا هم زنگ خطر برای ورزش ایران به صدا در آمده که شاید در آینده همین ورزشکاران مهاجر در رقابت های حساس، ایرانی ها را شکست دهند.
ملی پوشی دیگر در راه کشور آذربایجان! به تازگی اما محمد باقریمعتمد که فقط چندماه از کسب مدال نقره اش در المپیک لندن می گذرد تصمیم به مهاجرت از کشور گرفته است.
باقریمعتمد در مصاحبهای از اختلافش با رئیس فدراسیون پرده برداشت و اعلام کرد که بعد از المپیک با او برخورد خوبی نشد، درحالی که برای کسب همان مدال با رباط پاره به مصاف رقیبان رفته بود. این ورزشکار به فراموش شدن و رفتارهای غیرمنطقی مسوولان تکواندو اشاره و برای نخستین مرتبه صحبت از ترک ایران کرد.
وی در آن مصاحبه گفته بود: «فشار زیادی در این چند سال روی من بود. میروم تا در یک کشور دیگر تکواندو را دنبال کنم. مقصدم مشخص نیست اما در تکواندو ایران با من درست برخورد نشد. خیلی وقتها سکوت کردم اما باید بگویم که با عمر ورزشی من بازی شد. حتی مسوولان فدراسیون، تنها بخش ناچیزی از مبلغ اهدایی از سوی کمیته بینالمللی به عنوان بورسیه را به من پرداخت کردند که اتفاق خوبی نبود.»
نایب قهرمان المپیک لندن که جزو ورزشکاران بیحاشیه و با اخلاق کشور بوده و هست، بعد از مدتها سکوت چنین مطالبی را بیان کرده بود. البته او که فرصت حضور در المپیک ریو را هم از دست داد، بار دیگر خبرساز شد؛ آنهم به خاطر رفتن به آذربایجان. از سوی دیگر اما، سیدمحمد پولادگر بلافاصله به تصمیم محمد باقریمعتمد برای همراهی تیم ملی آذربایجان در جام جهانی به عنوان یارکمکی اینگونه واکنش نشان داد و گفت: «طبق قانون فدراسیون جهانی بازیکنانی که قصد دارند بههمراه تیم کشور دیگری در جام جهانی شرکت کنند، فقط در شرایطی میتوانند اقدام به این کار کنند که تیم کشورشان در آن مسابقات حاضر نباشد. پیش از این نیز برخی تکواندوکاران بههمراه تیمهای دیگر مسابقه دادهاند، اما باید به این نکته توجه شود که آنها تابعیت خود را تغییر دادهاند.» واقعیت این است که پدیده پناهندگی و اخذ تابعیت مضاعف هرچه باشد به چهره ورزش کشور لطمه وارد کرده و باید تدبیری برای جلوگیری از آن اندیشید. البته کسی که بخواهد برود و عزم رفتن داشته باشد با هر تدبیری و روشی نمیتوان جلویش را گرفت. پس باید راه حلی برای این مشکل یافت. فرار مدال آوران همسو با فرار مغزها
یوسف نژاد، نائب رئیس فراکسیون ورزش مجلس و نماینده مردم ساری، در ارتباط با پناهندگی برخی قهرمانان در کشورهای دیگر گفته: یکی از
مشکلاتی که برای ورزشکاران و قهرمانان اتفاق افتاده کم لطفی و کم توجهی دستگاه های مربوطه است. اکنون بیش از مسائل مادی، معضل عدم توجه وجود دارد. به اعتقاد من در ورزش، از نظر ساختاری مبانی برای حمایت قانونی ورزشکاران وجود ندارد و این مسائل باعث شده که در بسیاری از ورزشها به خصوص کشتی، تکواندو و ژیمناستیک، فرار ورزشکاران را همانند فرار مغزها شاهد باشیم.
وی، در پاسخ به این سوال که به نظر شما آیا راهکاری وجود دارد که به مسئله پناهندگی ورزشکاران در دیگر کشورها ورود پیدا کنیم و این معضل حل شود، عنوان کرده: یکی از مطالباتی که هم نمایندگان و هم فراکسیون ورزش از وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان داشتند، همین مسئله بوده است و او قول داده که نسبت به این مشکل پیگیری داشته باشد. فراکسیون ورزش بسیار مصر است که چالشهای مربوط به فرار ورزشکاران را بررسی و مطالبه کند؛ در مقابل وزیر هم ملزم است که خواسته های نمایندگان، فراکسیون و کمیسیون فرهنگی را مدنظر قرار دهد.
جریحهدار شدن احساسات جوانان ایرانی با جذب ورزشکار خارجی
مجید ابهری، جامعه شناس و آسیب شناس اجتماعی در گفتگو با خبرنگار «فردا» می گوید: «با توجه به استعدادهای جوانان ایرانی اعم از
دختر و پسر و توانمندی های قابل توجه آنها در زمینه های مختلف، گاهی صحنه هایی ملاحظه می شود که هم باعث تاسف است و هم موجب دلسردی فرزندان مان.»
ابهری ادامه می دهد: «خرید و استفاده از ورزشکاران بیگانه برای کشورهایی که دارای جمعیت کم بوده و یا توانایی کشف استعدادها را ندارند جایز بوده و در حال اجرا است. اما در جامعه ای مثل ایران که جوانان ما از نظر علمی، فرهنگی و ورزشی جایگاه های ممتازی به خود اختصاص داده اند واردات ورزشکار کمی غیرمنطقی به نظر می رسد.»
وی می افزاید: «در حال حاضر تعدادی از ورزشکاران ایرانی مخصوصا در زمینه فوتبال در تیم های ممتاز کشورهای مختلف مشغول فعالیت بوده و برای آنها و ما کسب افتخار می کنند. در این شرایط با توجه به هزینه های اقتصادی و ارزی، به کار گرفتن ورزشکاران کشورهای دیگر توجیه اقتصادی و اجتماعی ندارد.»
این آسیب شناس اجتماعی تصریح می کند: «در سی سال گذشته مسئولین و نهادهای متولی در زمینه ورزش می توانستند و می توانند با مراجعه به شهرها و روستاها و کشف و به کار گیری استعدادهای فرزندان ما نیروهای ورزیده ای را تربیت کنند. نه اینکه از کشورهای دیگر ورزشکار بیاورند و جوانان و نوجوانان ما، شانس صعود و ورود به تیم های منطقه ای و فرامنطقه ای را نداشته باشند. در حالی که بعضی از ورزشکاران ما به علت مشکلات محیطی و اقتصادی اجبارا به تیم های کشورهای دیگر پیوسته و برای آنها افتخارآفرینی و مدال آور می نمایند کاش این هزینه ها برای حل مشکلات این گونه ورزشکاران پرداخت شود تا جامعه از این استعدادها محروم نشود.»
مجید ابهری اظهار می دارد: «حالا که نهادهای ورزش و جوانان در یکدیگر ادغام شده و این موضوع حساس و مهم کشور در یکجا قرار گرفته، کارشناسان و دست اندرکاران این وزارت با همکاری آموزش و پرورش، بسیج و وزارت علوم و آموزش عالی می توانند نیروهای ارزنده و سرمایه ای کشور را شناسایی کرده و مورد حمایت های آموزشی قرار دهند.»
ابهری در پایان می گوید: «استعدادهای ورزشی فرزندان ما در جهان قابل توجه می باشد. فقط باید کشف شود و رشد و تعالی یابد. و هزینه هایی که در این زمینه برای خرید و ورود ورزشکاران بیگانه انجام می شود در امور زیرساختی و زیربنایی انجام شود تا فرزندان ما با احساس غرور بتوانند برای کشور افتخار آفرینی نمایند. شایسته است که مسئولین و دست اندرکاران یکبار دیگر این موضوع را با نگاه آسیب شناسی مورد مطالعه قرار دهند.»
دیدگاه تان را بنویسید