دلواپسی سعودیها برای سرگرمی ایرانیها
هفته گذشته بود که روزنامه گاردین انگلستان در گزارشی افشاگرانه به حمایت مالی حکومت پادشاهی عربستان از شبکهای تازه تاسیس اشاره کرد.
مجله مهر: موج گسترده توجه شبکههای غربی-عربی سؤالات متعددی در ذهن مخاطبان ایرانی این شبکهها پدیدآورده است. سوالاتی مثل: این شبکهها چرا به سرنوشت ایرانیان علاقهمند شدهاند؟ سابقه این شبکهها چیست؟ این شبکهها چه اهدافی را دنبال میکنند؟
روزنامه صبح نو در گزارشی نوشته است: «۱۱ مرداد ۱۳۶۹ برابر با دوم اوت ۱۹۹۰ عراق با رهبری صدام به کویت حمله کرد. بعثیها در مدت کوتاهی خاک کویت را به سرزمینهای تحت حکومتشان ضمیمه کردند. چند ماه بعد در آغاز سال ۱۹۹۱ میلادی ائتلافی به رهبری آمریکا و بسیاری از کشورهای عربی و غربی صدام را از خاک کویت بیرون کردند. بعدها مجموعه این درگیریها به نبرد اول خلیجفارس شهرت یافت.
نبردی که نهتنها در عرصه سیاسی و نظامی بلکه در عرصه رسانهای نیز تحولی تازه بهحساب میآمد. این تحول آغازگر عصری تازه از رقابتهای رسانهای بود. رقابتهایی که خاورمیانه جدید را نه در پهنه ملموس سرزمینها که در قلبها و ذهنهای ساکنانش پدیدآورد.
در ژانویه ۱۹۹۱ یعنی پس از جنگ اول خلیجفارس ژان بودریار متفکر فرانسوی سه مقاله نوشت که در روزنامه فرانسویِ لیبراسیون و روزنامه انگلیسیِ گاردین به چاپ رسید و بعداً بهصورت یک کتاب کوچک منتشر شد. او میگوید وقتیکه چنین جنگی رخ داد، خیلیها برای کسب اطلاعات در مورد آن به تلویزیون مراجعه میکردند و انتظار داشتند تلویزیون به آنها اخبار و اطلاعات بدهد. اما شبکه CNN در گزارشی زنده، با خبرنگارش تماس میگیرد تا آخرین تحولات جبهه جنگ را جویا شود. جالب آن است که در مقابل آن خبرنگار یک تلویزیون قرار داده شدهاست و او از روی تصاویری که در آن تلویزیون میبیند حوادث را گزارش میکند.
این به چه معناست؟ یعنی نه واقعیت، بلکه ایماژهای برساخته شده براساس واقعیت مبنای گزارش گزارشگران سی.ان. ان شدهاست. بودریار میگوید گزارش کردن بر اساس گزارشهای تلویزیونی اصلاً سورئالیستی است.
او میگوید: «انسان معاصر حتی بیش از آنچه در داستانهای علمی-تخیلی میتواند بخواند، با وضعیتی وهممانند، خیالگون، و باورنکردی روبهرو است.» پرداختن به «وهم» و «خیال» و «امر باورنکردنی» اشاره به سورئالیسم دارد. وضع سورئالی که بودریار در خلال جنگ اول خلیج فارس به آن اشاره میکند توسعه پیدا کرد و مبنای تأسیس پیدرپی شکبههای رادیویی و تلویزیونی برای ساکنان خاورمیانه شد. نخستین شبکهای که به فاصله بسیار کوتاهی پس از جنگ تأسیس شد M.B.C بود.
M.B.C یا همان مرکز گزارشهای رسانهای در ۱۸سپتامبر۱۹۹۱ تأسیس شد که به پخش رویدادهای روز جهان عرب و همچنین فیلم و سریال عربی و اخبار میپرداخت. خطی که M.B.C در آن سالها آغاز کرد رویکردی به ظاهر غیر سیاسی بود. آنها فیلم و سریال پخش میکردند و باالهام گرفتن از مسابقات استعدادیابی آمریکایی «Arab Idol» و «Arabs got talent» را ساختند و به آنتن بردند. جامعه سنتی و مسلمان کشورهای عربی که پیش از آن دسترسی محدودی به محصولات فرهنگی رسانهای داشتند به یکباره با سیلی از محتواهای سرگرمکننده مواجه شدند. مردم مسلمان خاورمیانه پس از دورهای طولانی از اقدامهای نافرجام انقلابی علیه اسرائیل و حکام وابسته به کشورهای غربی سرخورده شده بودند با تماشای برنامههای جذاب M.B.C کاملاً آرام شدند. برای نزدیک شدن به آنچه M.B.C انجام داده خوب است به روایت یکی از نخستین مجریها و سیاستگذاران بخش خبری این شبکه مراجعه کنیم.
خانم کوثر البشروای چهره رسانهای تونسی در گفتوگویی با برنامه تلویزیونی «همقصه» در سال ۱۳۹۵ با توضیح دلایل جدایی خود از M.B.C گفت: «یه برنامه توی امبیسی ساختن که یکی از خانمها، برنامهاش رو از تختخواب پخش کرد، درحالیکه لباسخواب تنش بود. من واقعاً دیوانه شدم. رفتم پیش مدیرکل و تنها هم نبودم. ما خواستیم با این سیستم مقابله کنیم و با این برنامه بجنگیم. من از کسانی بودم که علیه این مسئله جنگ به راه انداختم. یعنیچی؟ ما از کشورهامون میآیم که بعد از هشت سال یکی بیاد برنامهاش رو از تختخواب اجرا کنه و پرتوپلا بگه؟ مگه تو از پول سعودی تأمین نمیشی؟ سعودی! تو راضی میشی که زنت چنین کاری انجام بده؟ آیا راضی میشی که دخترت چنین کاری بکنه؟ اگه راضی نمیشی که بچههات چنین کاری انجام بدن حق نداری که برای بچههای تونس و مراکش و الجزایر رضایت به چنین کاری بدی. چنین حقی نداری. نه تو، نه رسانهات، نه هیچ چیز دیگهات همچین حقی به تو نمیده. چون ما خیابونی نیستیم. ما از خیابون نیومدیم. ما زنهای رسانهای جهان عرب هستیم، ما از کنار درد اومدیم. از خونههایی اومدیم که معنی کرامت و شرف و مقاومت رو میدونن.»
M.B.C به مرور تعداد شبکههای خود را افزایش داد. این گروه این روزها هشت شبکه فعال دارد. شبکههایی که همگی رایگان هستند. این رسانه غولآسا و پر هزینه قصد دارد به هزینههای خود اضافه کند. M.B.C Persia عضو تازه مجموعه شبکههای این گروه است. سخنگوی M.B.C دربارهٔ تأسیس بخش فارسی گفتهاست: «هیچ چیز مانع ما نمیشود که این شبکه شگفتانگیز را به زبان فارسی بهخصوص برای جوانان راهاندازی کنیم.» حال سؤال اینجاست در روزهایی که گروههای رسانهای در سراسر دنیا تلاش میکنند با راهکارهای تازه، هزینههای خود را کاهش دهند چرا این شبکه سعودی تا این حد به سرگرم کردن جوانان ایرانی علاقهمند شدهاست؟
البته M.B.C تنها گروهی نیست که در مدت اخیر نسبت به مخاطبان ایرانی احساس وظیفه میکند. شبکه ایران اینترنشنال نیز مدتی پیش از لندن در اردیبهشت ۱۳۹۶ برای مخاطبان فارسیزبان پخش خود را آغاز کرد. روزنامه گاردین در گزارشی که چند روز پیش دربارهٔ این شبکه منتشر کرد به نقل از یک منبع آگاه -که درگذشته با محمدبن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی همکاری داشته- گفت: بودجه ایران اینترنشنال از دستگاه سلطنتی سعودی تأمین میشود که در حدود ۲۵۰ میلیون دلار تخمین زده میشود. «صبحنو» پیش از این در گزارشی با عنوان «#منابع_مالی_منوتو در دست دشمنان امیرکبیر» به بررسی منابع مالی و جهتگیریهای شبکه فارسیزبان منوتو پرداخته بود.
در غوغای شبکههای تلویزیونی فارسیزبان، «انستیتو واشینگتن» تازهترین عضو گروه دغدغهمندان جوانان ایرانی است. این مؤسسه دربارهٔ مأموریت خود اینگونه نوشتهاست: «مأموریت انستیتو واشینگتن پیش بردن درکی متوازن و واقعبینانه از چشمداشتهای آمریکا در خاورمیانه و پیشبردِ سیاستهاییست که آن چشمداشتها را برآورده کنند.»
به زبان ساده این مؤسسه جادهصافکن سیاستهای دولت آمریکا در خاورمیانه است. به نظر میرسد با تعریفی که این مؤسسه از مأموریت خود ارائه دادهاست چندان نیازی به کالبدشکافی فعالیتها و سابقه تحلیلگران شاغل در این مؤسسه نباشد. رسانههایی نظیر M.B.C که روزگاری تلاش کردند با ارائه محتواهای به اصطلاح سرگرمکننده فضایی خنثی در کشورهای خاورمیانه رقم بزنند این روزها تلاش میکنند با بازسازی و روزآمد کردن این پروژه قدیمی توجه ایرانیان را از مسائل اصلی منحرف کنند. مسائلی مانند تحریمهای اقتصادی ناجوانمردانه که به اعتراف رئیس رژیم صهیونیستی هدفش نه تنها براندازی نظام سیاسی که از بین بردن همه مردم ایران است.»
دیدگاه تان را بنویسید