هر آن چه که باید در مورد انتخاب گرایش مخابرات رشته برق بدانید/ مزایا و معایب انتخاب رشته برق در کارشناسی/داوطلبان رشته برق چه نکاتی را باید مد نظر داشته باشند؟ / با کارشناسی برق می‌توان مهاجرت کرد؟

کد خبر: 855450

باتوجه به این‌که در زمان انتخاب رشته‌ی داوطلبان کنکور کارشناسی و نزدیکی شروع سال تحصیلی جدید هستیم، تصمیم گرفتیم تا برای کمک به آشنایی بیشتر داوطلبان با رشته‌های مختلف، با رشته‌های پرطرفدار و یا افرادی که در مسیر تحصیلی‌شان تغییر رشته داده‌اند مصاحبه‌های کوتاهی انجام دهیم.

هر آن چه که باید در مورد انتخاب گرایش مخابرات رشته برق بدانید/ مزایا و معایب انتخاب رشته برق در کارشناسی/داوطلبان رشته برق چه نکاتی را باید مد نظر داشته باشند؟ / با کارشناسی برق می‌توان مهاجرت کرد؟
پایگاه خبری تحلیلی فردا: باتوجه به این‌که در زمان انتخاب رشته‌ی داوطلبان کنکور کارشناسی و نزدیکی شروع سال تحصیلی جدید هستیم، تصمیم گرفتیم تا برای کمک به آشنایی بیشتر داوطلبان با رشته‌های مختلف، با رشته‌های پرطرفدار و یا افرادی که در مسیر تحصیلی‌شان تغییر رشته داده‌اند مصاحبه‌های کوتاهی انجام دهیم. توصیه‌هایشان، سختی‌هایی که دارد، بازار کار و درآمد حاصل از آن رشته را شنیدیم و سعی کردیم مفیدترین قسمت‌های مصاحبه را با شما درمیان بگذاریم. در این مطلب پیرامون رشته مهندسی برق با یکی از افرادی که تحصیلات خود را در این رشته گذرانده و اکنون نیز در شغلی مرتبط با رشته خود مشغول به کار است گفتگو کرده‌ایم.
حیدری- رتبه ۴۱-سال ۸۵
کارشناسی مهندسی برق گرایش کنترل- دانشگاه تهران
کارشناسی ارشد برق گرایش مخابرات- دانشگاه علم و صنعت
در مورد رشته تان توضیح بدهید. در مورد سختی‌هایی که دارد. چه توصیه‌هایی دارید برای کسی که می‌خواهد وارد آن شود؟ یا به چه کسانی توصیه نمی‌کنید که وارد این رشته شوند؟
رشته برق، خودش چهار گرایش دارد: مخابرات، الکترونیک، کنترل و قدرت. بین همه‌ی رشته‌ها برق سخت‌ترین رشته در بین رشته‌های ریاضی است. کسی‌که حال و حوصله ریاضی ندارد نباید برق بخواند. چون درس ریاضی زیادی دارد که خیلی سخت است. ریاضی مهندسی خود درس‌های تخصصی هم پر از درس‌های ریاضی است. نکته این است که حال و حوصله‌ای می‌خواهد که بنشیند با فرمول‌های ریاضی سر و کله بزند.
برداشتتان از این رشته چه بود و بعد از ورود به آن چقدر تفاوت داشت؟
در مورد خودم باید بگویم که چون خواهرم، برادرم و دامادمان در رشته برق درس خوانده بودند، کاملا می‌دانستم که قرار است با چه چیزی مواجه بشوم. اما از آن چیزی که فکر می‌کردم سخت‌تر بود.
از نظر بازار کار راضی هستید؟
برق چهار گرایش دارد، در مورد هر گرایش بازار کار فرق دارد. شما اگر قدرت باشید بهترین جا برای شما وزارت نیرو می‌شود. وزارت نیرو و شرکت‌های اقماری. شرکت‌هایی که در کار تولید برق هستند، ژنراتور و ترانسفورماتور بازارش محدود است، درآمدش بد نیست، خوب است. ورود به آن هم نه خیلی راحت است و نه خیلی سخت.
اگر برگردید به زمان انتخاب رشته باز هم برق را انتخاب می‌کردید؟
قطعا.
همین دانشگاه؟
دانشگاه را زیاد مطمئن نیستم، ولی رشته را بله.
کجا می‌خواستید بروید؟
من ارشد را علم و صنعت خوانده‌ام، علم و صنعت را بیشتر از تهران دوست دارم. البته همین را هم قطعی نمی‌توانم بگویم. تا حالا ننشسته‌ام سبک و سنگین کنم و بگویم نهایتا چه کار می‌کردم. در مورد گرایش‌ها چطور؟ همین گرایش‌ها را می‌خواندید؟
من پشیمان نیستم. الان کاری که انجام می‌دهم مخابرات است. در لیسانس فرق این دو یکی دو ترم می‌شود. خیلی فرق ندارد. ولی خوب من مخابرات را از همه این‌ها بیشتر دوست دارم. الان بیشترین بازار کار برای مخابرات است. چون اکثر رشته‌ها الان فارغ التحصیل بیکار زیادی دارند ولی مخابرات کماکان رو به رشد است. چون یکی از چیز‌هایی که مردم برای آن پول می‌دهند موبایل است. برای موبایل، برای صحبت کردن با موبایل پول می‌دهید. برای ارزش افزوده پول می‌دهید. برای اینترنت هم پول می‌دهید. همه تقریبا پرداخت می‌کنند. این پولی است که همه‌ی مردم پرداخت می‌کنند و بازار کار به وجود می‌آید. مخابرات بازار بزرگی دارد. مخابرات و فناوری اطلاعات الآن بازارش خوب است. کسی که کار بلد باشد اصلا بیکار نمی‌ماند.
اگر به سال اولی‌ها بخواهید بگویید که در کنار رشته‌ اصلی‌شان کارهای جانبی هم انجام دهند، چه جیزی را به آنها توصیه می‌کنید؟
نکته این است که خیلی متنوع است. آن‌قدر متنوع است که خود مخابرات ده‌ها شاخه برای کار کردن دارد. شما هر شرکتی بروید یک کار جدا دارد انجام می‌دهد. باید اول کار را پیدا کنید و بعد برای آن دوره ببینید و یا این‌که تصمیم بگیرید یک دوره بروید، بعد برای آن کار پیدا کنید. من ترجیحم این نیست. چون ممکن است آدم برود دوره‌ای را پول بدهد زمان هم بگذارد، ولی برای آن کار پیدا نکند. کار بهتر و یا بدتر پیدا کند.
درس‌های دانشگاهی یک حداقل‌هایی را به آدم یاد می‌دهد که برای شروع کار کافی است بعد اگر بیش از آن نیاز داشته باشید می‌روید و یاد می‌گیرد. حرف کلی‌ام این است که دانشگاه باید فکر کردن را یاد بدهد و روش یادگرفتن را. چون تکنولوژی و علم به‌صورت روزانه در حال تغییر است. حداقل در فناوری و اطلاعات این طوری است. مثلا من چهارسال پیش اگر ۳G را یاد گرفته باشم الان باید ۴G را بلد باشم. پنج‌سال دیگر ۵G. دانشگاه مگر چقدر میتواند؟ پایه‌هایی را یاد می‌دهد. مهم این است که به آدم یاد بدهد که چطور برود چیز‌های جدیدتر را یاد بگیرد. روش‌های سرچ کردن، یاد گرفتن و پایه را محکم بگذارد. آدم پایه را محکم بگذارد به مرور بقیه چیز‌ها را یاد می‌گیرد.
تا به حال به مهاجرت فکر کردید؟
از صد و خرده‌ای از ورودی‌های ۸۵ برق دانشگاه تهران، بیشتر از دو سوم مهاجرت کرده‌اند. این طبق آماری‌ است که با دوستان‌مان مرور کردیم. اما من زیاد دنبال مهاجرت نیستم. حس می‌کنم اگر قرار است کاری انجام دهیم خب همین جا انجام دهیم. به‌نظرم زمینه‌های کار هم وجود دارد. ماندن در ایران، بیشتر مفید است برای کشور تا رفتن به خارج. چون اکثر کسانی که می‌روند تجربه نشان داده نمی‌توانند برگردند. یعنی سطح انتظارات و توقعات آن‌قدر بالا می‌رود که وقتی برمی‌گردند اکثرا عذاب می‌کشند. یک نکته هم هست، من هیچ وقت نخواستم استاد دانشگاه شوم و یا هیئت علمی. خیلی مهم نیست.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت