حالا وقت جنگ است!

کد خبر: 841729

بازگشت پیکر دو شهید پس از ۳۶ سال در روز‌هایی که رایحه جنگ اقتصادی با دشمن خارجی و مبارزه با مفسد داخلی تازه شده است.

حالا وقت جنگ است!
خبرگزاری تسنیم: حالا وقت جنگ است! جنگ اقتصادی با دشمن خارجی و مبارزه اقتصادی با مفسد داخلی. رایحه جنگ هنوز تازه است. دو شهید دفاع مقدس پس از ۳۶ سال به آغوش مادرانشان باز می‌گردند تا اگر در رگ و پی مفسدان اقتصادی و ارزخواران هنوز خون غیرتی هست، زیر نگاه سنگین این شهدا، آنچه از مردم می‌دزدند، راحت از حلقوم‌شان پایین نرود! خاک وطن با پیکر شهدا در آمیخته و فربه‌تر شده است و حس دفاع از وطن در ایرانی عمیق‌تر. حالا عرصه دفاع، جنگاوران تازه می‌خواهد تا دست زالوصفت‌های داخلی را به پنجه غیرت و پای دشمن خارجی را با نیروی حکمت از خاک وطن قطع کنند. حالا نسل چهارم انقلاب آماده جنگ شده‌اند و در روزی که شهدای قدیم، عطر خود را در شهر پراکنده‌اند، برای مادرانشان، سرود اعزام می‌خوانند: زینَُ بَرگم بَوَنیت ووُ مادیونم / خَوَرِمه بوُریتو سی هالوُونم (زین و برگم را به مادیانم ببندید و خبر مرا برای دایی هایم ببرید) دایه دایه وقت جنگه / قطارکه بالا سرم پرش دِ شَنگه (ای مادر هنگام جنگ است و قطار بالای سرم پر از فشنگ است) سنگرانه برمنیت لشم در آریت / بوریتم سی دالکم بونگمه وراریت (سنگر‌ها را خراب کنید و جنازه‌ام را در بیاورید و جسد مرا ببرید برای مادرم، برایم ناله و زاری کنید) موتورچی یواش بَرون دالکمه بینِم / شیرش حلال بَکه بلکه بَمیرِم (راننده یواش‌تر برو تا مادرم را ببینم و شیرش را حلال کند شاید که من بمیرم!) نازیه تو سی بکو جومه ورته / دُر کردن دو قورسو شیر نرته (نازنین -مادر- تو لباس تنت را سیاه کن، چون شیر نرت را در گورستان در خاک می‌کنند) دایه دایه وقت جنگه / قطارکه بالا سرم پرش دِ شَنگه (ای مادر هنگام جنگ است و قطار بالای سرم پر از فشنگ است) قلایانه بگردیت چینه و چینه / لشکمه ور داریت کافر نیینه (قلعه‌ها را دیوار به دیوار بگردید و جنازه‌ام را بردارید تا کافری -دشمن- آن را نبیند) کاغذی ره بکنید وو دخترونم / بعدخوم شی نکنن وو دشمنونم (نامه‌ای بفرستید برای دخترانم تا بعد از من به دشمنانم شوهر نکنند!) موتورچی یواش بَرون دالکمه بینِم / شیرش حلال بَکِم بلکم بَمیرِم (راننده یواش‌تر برو تا مادرم را ببینم و شیرش را حلال کند شاید که من بمیرم!) دِ قلا کرده وِ در شمشیر وِ دَسش / چی طلا بَرق می‌زنه لقام اسبش (از قلعه شمشیر به دست بیرون زده و لگام اسبش مانند طلا برق می‌زند) برارونم خیلیین هزار هزارن / سی تقاص خینه مِه سَر وِر میارن (برادرانم بسیارند، هزاران هزارند و برای انتقام خون من بر خواهند خاست) منبع: روزنامه جوان
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد