نقاش خودآموخته قرآن را به تصویر کشید +عکس

کد خبر: 737154

ذبیح‌الله محمدی ۷۵ سال سن دارد و با اینکه هیچ آموزشی در نقاشی نداشته، حالا نمایشگاه مستقلش را برپا کرده است.

نقاش خودآموخته قرآن را به تصویر کشید +عکس

خبرگزاری مهر: 75سال سن کمی نیست، سر حال است و با انرژی درباره تابلوهای روی دیوار صحبت می‌کند، از خودش می‌گوید و از علاقه‌اش به نقاشی، کاری که در همه زندگی‌اش آن را دوست داشته است و حالا بعد از گذشت سالیان و کسب تجربه‌های متفاوت، زمان آن را پیدا کرده تا علاقه همیشگی‌اش را پیگیری کند، تا جایی که حالا به گفته دخترش از 24 ساعت روز، 10 ساعتی را برای نقاشی می‌گذارد.

نقاش خودآموخته قرآن را به تصویر کشید

کتاب‌ها را حفظ می‌کردم

ذبیح‌الله محمدی به واسطه‌ کتاب‌ها و داستان‌هایی که از سنین پایین خوانده، خیلی خوش‌صحبت است و حکایت‌ها و قصه‌های زیادی را هم می‌داند. او سال‌ها قبل وقتی اهالی محل در خانه‌شان جمع می‌شدند، از روی شاهنامه می‌خوانده و پدرش تفسیر می‌کرده است، اما این داستان‌ها تصویر نداشتند و خودش هرکدام را تخیل می‌کرده است.

او متولد بهمن 1320 در ملاشیر الیگودرز است و دو سال آموزش خواندن و نوشتن می‌بیند، بعد از آن با اینکه همه می‌گفتند خط کار کند، اما علاقه‌اش به نقاشی بیشتر بوده است.

در ابتدا نقاشی را با شاهنامه شروع می‌کند، اما خودش می‌گوید وقتی با حماسه «حمله حیدری» از سروده‌های باذل مشهدی آشنا می‌شود، داستان‌های آن را نقاشی می‌کند. داستان مختارنامه، ملک جمشید و جنگ‌های مختلفی که در کتاب‌ها بوده را هم نقاشی می‌کرده است.

«من کتاب‌های قرآن، شاهنامه و خمسه نظامی را از حفظ می‌دانم و آن‌ها را امروز به طوری می‌خوانم که انگار همین حالا جلوی رویم هستند و دارم خطوط آن را می‌بینم و می‌خوانم. پدرم شب‌ها از من می‌خواست که برای دیگران شاهنامه را بخوانم. البته پدرم هم خودش آن را تفسیر می‌کرد. من همیشه رغبت به نقاشی داشتم و حتی وقتی قلم و کاغذ نداشتم، روی خاک نقاشی می‌کردم. آن زمان قلم و دفتری نبود، دود چراغ را می‌گرفتم، می‌ریختم توی دوات، قند هم درون آن می‌کوبیدم و بعد می‌شد مرکب. روی تخته‌ای که برای خودم درست کرده بودم با قلم نی می‌کشیدم و پاک می‌کردم.»

خوشحالم هنر پدر امروز بار می‌دهد

سیندخت محمدی دختر این نقاش خودآموخته است و پیگری کارهای پدرش برای برگزاری نخستین نمایشگاه او بوده است. «دفترهای کاغذی برای پدرم می‌خریدم و برایم نقاشی می‌کشید، اما به هر حال کاغذها در اثر گذر زمان از بین می‌روند و فهمیدم بهتر بوده مقوا یا کاغذهای گرم بالا برای نقاشی‌ها بخریم.»

«اژدها و جنگ‌های رستم و سهراب را زیاد نقاشی می‌کرد، طرح‌های انتزاعی را هم بر اساس حال و هوای خودشان می کشند که البته اخیرا این‌طور شده، در گذشته بیشتر نقاشی‌ها را بر اساس داستان‌هایی که می‌خواندند، می‌کشیدند. گل و بوته را هم کمتر می‌شد در کارهایش دید، به هر حال مشغله زندگی‌اش هم زیاد بود و فرصت نمی‌کرد خیلی روی نقاشی و طرح‌ها وقت بگذارد. اما حالا شاید در روز 10 ساعتی را برای نقاشی کردن می‌گذارد.»

«یادم هست که وقتی بچه بودم، پدر روی روزنامه یا هر کاغذ دیگری که کنار دستش بود، نقاشی می‌کشید و بعد بی‌توجه، نقاشی را همان‌جا رها می‌کرد. نقاشی‌های زیادی را هم به بچه‌های فامیل می‌دادند. به طوریکه حتی اعضای خانواده می‌گویند اگر همه نقاشی‌ها را هم جمع کنند، باز هم می‌توان یک نمایشگاه دیگر را برپا کرد.»

«مجموعه را برای این نمایشگاه حاضر کردیم و البته خودشان خیلی همکاری کردند و تا روزهای پایانی نزدیک به نمایشگاه کار می‌کردند.»

«پدر عاشق نقاشی کردن است و شاید اگر در فضای دیگری قرار می‌گرفت، نتیجه بهتری داشت. اما من خوشحالم و فکر می‌کنم این هنر امروز شکوفا می‌شود و بار می‌دهد و ماحصل سال‌ها تجربه و فراز و نشیب زندگی را می‌توانیم ببینیم.»

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت