چهره برگزیده هنر انقلاب: ورودم به ۲۲ کشور ممنوع است
مسعود شجاعی طباطبایی گفت: تصور میکنم این جایزه متعلق به همه است. برای همین به نظرم رسید اگر این جایزه به دست کسی برسد که لیاقتش را دارد همه خوشحال میشوند و چه کسی بالاتر و بهتر از خانواده معظم شهدای مدافع حرم.
خبرگزاری فارس: هنوز پا به دبیرستان نگذاشته بود که برای طراحیها و کاریکاتورهایش بین دانشآموزان مشهور شده بود. کاریکاتور معلمها را میکشید؛ کاریکاتورها در کلاس میگشت و گاهی به دست معلم میرسد. گاهی با پس گردنی از کلاس بیرونش میانداختند و گاهی تشویقش میکردند. مسعود شجاعی طباطبایی اما عاشق ریاضی محض بود. انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه این عشق را از سرش انداخت و رفت دنبال مهارتش؛ طراحی و کاریکاتور. در دانشکده هنر دانشگاه تهران نیز کاریکاتور به دغدغه اصلیاش تبدیل شد. او که متولد سال 1343 در تهران است، کارنامه درخشانی دارد؛ پر از جوایز جشنوارههای مختلف داخلی و خارجی و داوری آنها. حالا او در میان دو نویسنده و دو سینماگر به عنوان چهره سال هنر انقلاب انتخاب شده است. به این مناسبت با شجاعی طباطبایی درباره فعالیتهایش گفتوگو کردیم. او در حال حاضر مدیر خانه کاریکاتور ایران است.
انتظار داشتید در میان سینماگرانی چون ابراهیم حاتمیکیا و محمدحسین مهدویان به عنوان چهره سال هنر انقلاب انتخاب شوید؟
به هیچ وجه.
وقتی اسم شما را خواندند چه احساسی داشتید؟
در مراسم کنار آقای مرتضی سرهنگی نشسته بودم که سال گذشته به عنوان چهره سال هنر انقلاب انتخاب شده بود. اسامی را از آخر به اول میخواندند. اول آقای حاتمیکیا و سپس آقای حمید حسام و خانم مهناز ضرابیزاده را خواندند. وقتی میخواستند نام بعدی را بخوانند، آقای سرهنگی رو به من کرد و گفت: «نکنه خودتی...؟!» او نخستین کسی بود که به من تبریک گفت. برای من خیلی غیرمنتظره و عجیب بود؛ چراکه به گمانم قضاوت در تمام زمینههای هنری بویژه فیلم کار دشواری است و هنرمندان بزرگی نیز در این عرصهها فعالیت میکنند.
اتفاقا به نظر میرسد هنرهای دیگر بویژه سینما در ترویج ارزشهای انقلاب اسلامی تأثیرگذارتر باشند، اما با وجود سرمایهگذاری روی این هنرها شاهدیم هنرهای تجسمی توانسته براحتی از مرزهای جغرافیایی عبور کرده و با کمترین هزینه، بیشترین توجهها را جلب کند. به نظر شما چرا مدیران فرهنگی ما به این حوزه توجه کمتری دارند؟
شاید هنوز به این باور نرسیدهاند که کاریکاتور میتواند تا این اندازه تأثیرگذار باشد، هرچند کاریکاتوریستها اهل اغراق هستند، اما بدون اغراق میگویم که کاریکاتوریستهای ایرانی در بین سه کشور نخست اصلی و مدعی کاریکاتور و کارتون در دنیا هستند. به عنوان مثال، فراخوان برخی از مسابقههای مهم دنیا به زبان فارسی هم منتشر میشود مانند مسابقه کاریکاتور پیراسیکابا برزیل با بیش از 40 سال قدمت که در کنار پرتغالی و انگلیسی، فراخوان آن به فارسی هم منتشر میشود. این نشاندهنده اعتبار بچههای ما و اعتبار ایران در دنیاست. دوستان ما در اکثر مسابقات جهان جوایز اصلی را میگیرند، اما متأسفانه دیده نمیشوند.
یعنی آثارشان در رسانههای داخلی و خارجی منتشر نمیشود؟
وقتی در جشنوارهها برنده میشوند، در رسانهها و گاهی روی جلد نشریات منتشر میشود، اما در داخل خیلی با استقبال مواجه نمیشوند و حتی وقتی ما جشنواره بینالمللی برگزار میکنیم با استقبال هنرمندان خارجی نیز همراه میشود، اغلب رسانهها به آن اعتنایی نمیکنند.
اما وقتی حادثه تلخ آیلان، کودک سهساله کرد در سواحل یونان پیش آمد، برخی از هنرمندان جهانی انتظار داشتند که ما اقدامی کنیم و ما هم نمایشگاهی برگزار کردیم و بدون اینکه جایزهای داشته باشد از 43 کشور دنیا در آن حضور یافتند. همین الان کمتر از یک ماه است که فراخوان مسابقه بینالمللی ترامپیسم را اعلام کردهایم و تاکنون هنرمندان 50 کشور آثارشان را برای ما فرستادهاند و متقاضی حضور در این مسابقه شدهاند. یا وقتی نمایشگاه کاریکاتور داعش را برگزار کردیم با استقبال زیادی روبهرو شد و ایتالیاییها تیتر زده بودند: «ایرانیها با کاریکاتور به جنگ داعش رفتند.» برای این نمایشگاه از کشورهای سوئد، نروژ، آلمان و ترکیه برای تهیه گزارش آمده بودند. جالب اینکه ترکها بشدت از اقدام تلافیجویانه داعش میترسیدند.
شما نگران نبودید داعش بخواهد تلافی کند؟
اصلا، خدا را شکر ما در کشوری زندگی میکنیم که امن است. حتی زمانیکه مسابقه بینالمللی هولوکاست را برگزار کردیم، رژیم صهیونیستی عصبانی شد و حتی تهدید به مرگ کرد. حتی یکی از کارشناسان رادیو اسرائیل ما را آدمخوار معرفی کرده بود. درحالیکه ما اعلام کرده بودیم این مسابقه در نفی و اثبات هولوکاست نیست بلکه پرسش ما این است چرا مردم فلسطین هزاران کیلومتر دورتر از جایی که هولوکاست اتفاق افتاده تقاص آن را بدهند. آن زمان یاد این جمله شهید بهشتی افتادیم که «به آمریکا بگویید از دست ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر.»
شنیدهام ورود شما به چند کشور ممنوع است، این گفته را تائید میکنید؟
بله، ورودم به 22 کشور ممنوع است.
دلیلش برگزاری مسابقه هولوکاست بود؟
بله، ما در دو باری که این مسابقه را برگزار کردیم در واکنش به توهینی که به پیامبر گرامی اسلام(ص) صورت گرفت، این مسابقهها را برگزار کردیم. غرب مدعی بیحد و مرز بودن آزادی بیان است و در مواجهه با اقدامات توهینآمیز نشریه دانمارکی یا نشریه فرانسوی شارلیابدو، آزادی بیان را پیش میکشد. ما این ادعا را به چالش کشیدیم و رفتار دوگانه غرب را نسبت به آزادی بیان نشان دادیم. آنها حتی اجازه نمیدهند کسی درباره هولوکاست ابراز تردیدکند، اما توهین به 5/1 میلیارد مسلمان را جایز میشمارند.
اجازه دهید کمی درباره خودتان صحبت کنیم. اصلا چه شد که سراغ کاریکاتور رفتید؟
من از دوره دبیرستان به کاریکاتور علاقه داشتم. به همین دلیل در مدرسه هم دچار مشکل میشدم و گاهی هم اتفاقات خوبی برایم رقم میخورد. گاهی با پسگردنی از کلاس اخراج میشدم و گاهی معلمها تشویقم میکردند.
کدام معلمها تشویقتان میکردند؟ معلم ادبیات؟
اتفاقا معلم ادبیاتی داشتیم به نام آقای ملکی که مردی بزرگوار بود. خدا رحمتش کند. سال اول دبیرستان از او کاریکاتور کشیدم که خیلی ناراحت شد، اما وقتی کاریکاتور معلم جبر و ریاضیات را کشیدم خیلی خوشحال شد و مرا تشویق کرد، اما در عمل چون رشته ریاضی میخواندم و به ریاضیات خیلی علاقه داشتم و در دبیرستان رهنما با رتبه اول قبول شدم، میخواستم در دانشگاه ریاضیات محض بخوانم، اما با انقلاب فرهنگی و تعطیل شدن دانشگاهها، کار هنری را ادامه دادم. اولین کارم را در سال 61 با موضوع جنگ در اطراف فرودگاه مهرآباد انجام دادم. پس از آن استاد خوبم آقای فتحالله جوادی از من دعوت کرد به اطلاعات هفتگی بروم. پس از آن با بچههای حوزه هنری آشنا شدم و با آنها همکاری کردم. وارد دانشکده هنرهای زیبا شدم .در آنجا احساس کردم کاریکاتور مدیوم مناسبی برای بیان مفاهیم است. آن زمان گروه کاریکاتور «کاسنی» را تشکیل دادیم که نخستین مجله تخصصی کاریکاتور را پس از انقلاب راهاندازی کردیم.
شخصیتی است که بخواهید کاریکاتورش را بکشید اما تاکنون موفق نشده باشید؟
واقعیتش، کاریکاتور خودم را بارها و بارها کشیدهام، اما از هیچکدامش راضی نبودم. امیدوارم روزی بتوانم آن حسی را که در روحیه و شخصیتم هست، به تصویر بکشیم.
تقدیم جایزه به خانواده شهدای مدافع حرم
مسعود شجاعی طباطبایی عقیده دارد جزئی از یک اتفاق بزرگ در عرصه کاریکاتور است که با وجود هنرمندان بزرگ ایرانی این اتفاق کامل میشود. او در این باره میگوید: دلیل انتخابم به عنوان چهره سال هنر انقلاب، برگزاری جشنواره هولوکاست بود که دبیری آن را بهعهده داشتم. اما اگر دیگر هنرمندان حاضر در این جشنواره نبودند، این اتفاق و حلقه کامل نمیشد. تصور میکنم این جایزه متعلق به همه است. برای همین به نظرم رسید اگر این جایزه به دست کسی برسد که لیاقتش را دارد همه خوشحال میشوند و چه کسی بالاتر و بهتر از خانواده معظم شهدای مدافع حرم؛ خصوصا فرزند شهید لبنانی مدافع حرم که 11 سال دارد و هر هفته برای پدرش نامه مینویسد.
دیدگاه تان را بنویسید