شخصیت‌شناسی «دونالدترامپ» در کتاب‌هایش

کد خبر: 636670

به دنبال مسافرت رفتن و استراحت کردن نباشید. چرا؟ چون اگر از کار خود لذت نمی‌برید و به دنبال فرصتی برای فرار از آن هستید در آن کار موفق نمی‌شوید. من حتی وقتی گلف‌بازی می‌کنم به تجارت می‌اندیشم.

شهر: دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا تا قبل از ریاست‌جمهوری خود کتاب‌های متعددی با موضوع کسب و کار موفق نوشته است که در ایران هم ترجمه شده‌اند، از جمله کتابی مثل «101 راه موفقیت در کسب و کار» که برای اولین بار در سال 2007 یعنی 10 سال پیش منتشر شده است یا کتابی مانند «چگونه مثل یک بیلیونر فکر کنید؟» که 2004 منتشر شده است و در سایت آمازون نیز به فروش می‌رسند. او قبل از این کتاب اثر «چگونه ثروتمند شوید؟» را هم در همان سال 2004 منتشر کرد. ترامپ قبل از همه این‌ها کتاب هنر توافق خود را در سال 1987 منتشر کرده بود. این کتاب‌ها سال‌ها پیش که ترامپ رئیس‌جمهور و چهره مشهور آمریکا نشده بود به عنوان آثار نویسنده‌ای نه چندان شناخته شده در ایران ترجمه شدند. کتاب «بزرگ فکر کن» یکی دیگر از آثار ترجمه شده ترامپ در ایران است. نسخه اصلی این کتاب نخستین بار در سال 2007 منتشر شده است. در این کتاب‌ها می‌توان به تیپ‌شناسی رئیس‌جمهور آمریکا پی برد. رئیس‌جمهوری از خانواده بساز و بفروش‌ها در آمریکا که البته مشاغل دیگری را هم تجربه کرده‌اند، ولی حداقل او و پدرش «فرد ترامپ» ثروت اصلی خود را به واسطه ساخت و ساز در آمریکا کسب کرده‌اند. ترامپ به طور حتم براساس کتاب‌هایش نه به عنوان یک تاجر مدرن که تاجری با رویکرد کسب‌وکارهای سنتی و بازاری شناخته می‌شود. او به نقل از فرد ترامپ پدرش می‌نویسد: «در دنیای تجارت هرکسی آزاد است که بجنگد، تصاحب کند و برنده شود. در این نبرد شما یا بالایید یا پایین. اختیار با خودتان است که بالا قرار بگیرد.» رئیس‌جمهور 72 ساله آمریکا از 587 میلیاردری در سطح دنیا سخن می‌گوید که به زعم او یک باشگاه بسیار اختصاصی را تشکیل داده‌اند. به خوانندگان کتابش هم می‌گوید «البته احتمال موفقیت شما یک در 10 میلیون است؛ اما اگر مثل یک بیلیونر (میلیاردر) فکر کنید، این احتمال اندک نباید شما را ناامید کند.» کتاب «چگونه مثل یک بیلیونر فکر کنید؟» به خوبی گویای نگاه و رویکرد دونالد ترامپ نسبت به دنیای پیرامون و مسئله تجارت است. او می‌گوید «میلیاردرها به فرصت‌ها یا موانع اهمیت نمی‌دهند. ما به معقول بودن اهمیت نمی‌دهیم؛ به این که مردم چه فکر می‌کنند، چه چیزی متعارف است و یا چه چیزی انتظار می‌رود فکر نمی‌کنیم. ما پیرو شهود و بینش خود هستیم و اهمیتی نمی‌دهیم که دیگران آن را ابلهانه یا احمقانه تصور کنند.» در کتابش هم به گفته خودش می‌خواهد همین چیزها را به مخاطبانش یاد بدهد، این که «چگونه مثل یک بیلیونر فکر کنید؟» ترامپ در عین حال گرایش‌های مذهبی خود را هم در کار تجارت کتمان نمی‌کند. می‌گوید «من به خداوند ایمان دارم و معتقدم که همه جا و درون ما جا دارد. من دوست دارم هر تصمیمی که می‌گیرم و هر کاری که انجام می‌دهم، آن روزی که قرار است به اتاق آخر خود در آسمان بروم، پاداش خوبی نصیبم شود.» ترامپ درست مانند یک تاجر عرفی و بازاری عادت‌های خاص خودش را هم در تجارت دارد و ابایی از کتمان کردن آنها ندارد. می‌گوید «برای بیلیونر شدن باید همه جزییات را در نظر داشته باشید و بدون این که خداوند در کنارتان باشد نمی‌توانید به این توانایی برسید. من حتی یکی از کارهایم را نیز نمی‌توانستم با راهی غیر از این به پیش ببرم. وقتی با یک پیمانکار حرف می‌زنم یا برای بازبینی کارگاهی می‌روم یا برای رونق بخشیدن به کاری برنامه‌ریزی می‌کنم، هیچ امر جزیی یا نکته‌ای آنقدر کوچک نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. من حتی سعی می‌کنم تمام چک‌هایم را خودم امضا کنم. به عقیده من هیچ چیز بدتر از امضای رایانه‌ای یا «امضای از طرف» نیست. وقتی شما خودتان یک چک را امضا می‌کنید می‌بینید که برای چه کاری چقدر پرداخت می‌کنید و از طرفی گیرنده چک نیز وقتی امضای شما را پای چک می‌بیند، متوجه می‌شود که مراقب او هستید و خدای ناکرده کمتر می‌تواند سرتان کلاه بگذارد چون می‌داند شما در جریان همه جزییات قرار دارید.» او اضافه می‌کند «من با دیدن پدرم فرد ترامپ یاد گرفتم که چطور می‌توانم مثل یک بیلیونر فکر کنم. او بزرگترین مرد زندگی‌ام و بیشترین تأثیر را در زندگی من گذاشت.» ترامپ‌ها اصالتی آلمانی دارند. دونالد ترامپ می‌گوید: پدر بزرگ من فردریک اولین ترامپی بود که به آمریکا آمد. مانند بسیاری از پیشگامان صنایع بزرگ او نیز از خانه و خانواده خود فرار کرد زیرا نمی‌خواست تا آخر عمر در کسب و کار کوچک خانوادگی بماند. بخشی از مهمترین نوشته‌های او را در کتابش می‌خوانید: پدربزرگ من آرایشگر و نیز صاحب یک هتل و یک رستوران بود. او از نیویورک به سیاتل و سپس در دوران تب طلا به آلاسکا نقل مکان کرد. در آنجا معدن‌داران را در بزرگترین رستوران شهر به نام آرکتیک ملاقات می‌کرد و به آنها طلا می‌داد. متأسفانه او ذات‌الریه گرفت و زمانی که پدرم پسربچه‌ای بیش نبود جان سپرد. پدرم اعتقاد داشت که باید «ملک یا زمین دیگری» به املاک خود اضافه کند. او در بروکلین اولین کسی بود که پارکینگ را به خانه‌ها اضافه کرد. ما موفق شدیم زیرا یاد گرفتیم چگونه بهترین ساختمان‌ها را در بهترین منطقه و بهترین موقعیت بنا کنیم. پدرم به من نشان داد که چطور برای اجرای نقشه مطابق با بودجه و زمان‌بندی با سیاستمداران و اتحادیه‌های ذی‌ربط بجنگم. پدرم همیشه به من اعتماد داشت. او 50 سال تجارت کرد اما هرگز اجازه نداده بود کسی در شرکت به جای او چک‌هایش را امضا کند تا این که من وارد کار شدم. بی هیچ شکی او به توانایی من اعتماد داشت. فرد سی ترامپ از آن دسته پدرانی نبود که ما را به سینما ببرد یا در پارک شهر با بچه‌هایش شطرنج‌بازی کند. او بهتر از آن پدرها بود. در عوض ما را به یکی از باشکوه‌ترین ساختمان‌های محله بروکلین و کویینز در نیویورک آورد. او می‌گفت «خودتان را برای کار آماده کنید.» به دنبال مسافرت رفتن و استراحت کردن نباشید. چرا؟ چون اگر از کار خود لذت نمی‌برید و به دنبال فرصتی برای فرار از آن هستید در آن کار موفق نمی‌شوید. من حتی وقتی گلف‌بازی می‌کنم به تجارت می‌اندیشم. سعی کنید مدت زمان تمرکز خود را به حداقل برسانید. اغلب افراد موفق روی موضوعات مختلف تمرکز کوتاهی دارند، به این معنا که لازم نیست مدت زمان زیادی برای تمرکز روی یک موضوع وقت بگذارید. این موضوع ارتباط زیادی با قدرت تخیل یا تصور دارد. اغلب اوقات که با کسی صحبت می‌کنم، قبل از آن که حرف بزند، می‌دانم چه می‌خواهد بگوید. پس از آن که دو سه کلمه اول از دهانش بیرون می‌آید چهل پنجاه کلمه بعدی را حدس می‌زنم. بیش از مدت زمانی که باید بخوابید نخوابید. من اغلب شب‌ها فقط 4 ساعت می‌خوابم. ساعت یک نیمه شب به رختخواب می‌روم و ساعت 5 صبح برای خواندن روزنامه بیدار می‌شوم. به خواب بیشتری نیاز ندارم و همین 4 ساعت به من اشتیاق رقابت می‌دهد.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت