روایت خانم بازیگر معروف از ازدواج با مردی که سرطان داشت

کد خبر: 570782

فریبا نادری بازیگر کشورمان از ازدواج با مسعود رسام که ۲۷سال از او بزرگتر بود می گوید.

روایت خانم بازیگر معروف از ازدواج با مردی که سرطان داشت

24فریبا نادری و همسرش آنلاین: فریبا نادری بازیگر کشورمان از ازدواج با مسعود رسام که ۲۷سال از او بزرگتر بود می گوید.

او گفته است:هیجده، نوزده سالم بود که همراه دوست گریمورم به دفتر مسعود رسام رفتم تا تست بازیگری بدهد. مسعود بازیگران فیلم «مروارید سرخ» را انتخاب می‌کرد و از افراد مختلف تست می‌گرفت.
من هم اصلا در این فکرها نبودم که از اتاق بیرون آمد و گفت: نوبت شماست. گفتم: من برای تست نیامدم؛ دوستم آمده است. مسعود هم گفت حالا که تا اینجا آمده‌ای بیا تست بده. آن روز خیلی خوشحال شدم اما می‌دانستم خانواده‌ام مخالفت می‌کنند.
در تست که قبول شدم برای مدتی به کلاس‌های آموزشی بهروز بقایی رفتم تا توانایی‌های بازیگری‌ام را تقویت کنم. در قراردادی که برای بازی در آن فیلم بستم قید شده بود که خانواده‌ام بتوانند سر صحنه حاضر شوند. «مروارید سرخ» فیلمی بود که باعث شد با مسعود رسام آشنا شوم.
بعد از آشنایی با مسعود رسام و گذشت زمان حس می کردم که او احساس خاصی نسبت به من دارد. مسعود عاشقم شده بود و یک روز آن را بر زبان آورد. من هم در مقابل عاشق شدم؛ یعنی او من را هم عاشق کرد. بعد از دوران عاشقی تصمیم گرفتیم که با هم ازدواج کنیم. شاید خیلی‌ها فکر کنند من از بیماری او خبر نداشتم که تن به این ازدواج دادم اما این جور نبود؛ من از سال ۸۳ می‌دانستم که مسعود سرطان دارد. سال ۸۵ که با من ازدواج کرد دکترها می‌گفتند کمتر از شش ماه دیگر سرطان کار خودش را خواهد کرد اما معجزه عشق، امید و همنشینی با هم باعث شد که تا سال ۸۸ با سرطان بجنگد.
این جور وقت‌ها خیلی‌ها آدم را قضاوت می‌کنند. ممکن است فکر کنند به خاطر ثروت مسعود رسام بوده که من حاضر شدم با مردی که ۲۷ سال با من اختلاف سنی دارد ازدواج کنم. کسانی که مسعود رسام را از نزدیک می‌شناسند از وضعیت زندگی او خبر دارند و می‌دانند که او ثروتمند نبود. ازدواج با مسعود آنقدر عاشقانه و مهم بود که با وجود مخالفت‌های خانواده این کار را کردم.

حتی پدرم حاضر نبود من را ببیند و این اتفاق نیفتاد تا زمانی که مسعود تسلیم سرطان شد و از دنیا رفت. همه چیز در آن زمان کوتاه با مسعود برایم خاطره‌انگیز بود و تا همین چند ماه پیش با دختر او در یک خانه زندگی می‌کردیم. من همیشه در زندگی‌ام آدم محافظه‌کاری بودم و دنبال این بودم که بی‌دلیل خودم را در معرض قضاوت دیگران یا مشکل قرار ندهم اما دوست داشتن و عشق آنقدر قوی است که محافظه‌کاری نمی‌شناسد. مسعود رسام از کودکی برایم بت بود و وقتی نام او و برادرش در تیتراژ می‌آمد لذت می‌بردم. چهارشنبه‌شب‌ها این اجازه را داشتم که بیدار بمانم و «خانه سبز» را ببینم. او خاطرات نسلی را رقم زده و برای همیشه در خاطرم می‌ماند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد