روایت حمید سبزواری از ساده‌زیستی مقام معظم رهبری

کد خبر: 532228

حمید سبزواری، در كتاب خاطراتش درمورد ساده‌زیستی رهبر معظم انقلاب می‌گوید.

مرکز اسناد انقلاب اسلامی: حمید سبزواری، در كتاب خاطراتش درمورد ساده‌زیستی رهبر معظم انقلاب می‌گوید: پس از اینكه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای حادثه برایشان پیش آمد و دست‌شان بر گردنشان بود، یك شب تعدادی از شعرا رفتیم منزل ایشان. آن شب كه ما رفتیم آنجا نشستیم، حاج آقا با گرمی بیشتر از همیشه با ما رو به رو شد. قبلاً در مجلس كه می‌نشستیم ایشان به عنوان یك روحانی مبارز مطرح بود، حالا هم یك روحانی مبارز مجاهد كه رئیس‌جمهور هم شده بود؛ یك پیراهن و یك ژاكت نیم‌داری تنشان بود كه خراسانی بود، نیم كهنه، چه بگویم، كار كرده، هوای بیرون سرد بود و اتاق گرم. نشستیم آن شب شعر خواندیم و شعر شنیدیم. حاج آقا هم خیلی دلبرانه‌تر از مجالس دیگر با ما برخورد كرد . آخر شب آمدیم حاج آقا حركت كرد ما را بدرقه كند. گفتیم حاج آقا برگردید شما سرما می‌خورید و به زور برگرداندیم كه می‌خواستند حتی تا حیاط بیایند. این بزرگواری‌ها و كرامت‌ها پیش هر كسی نیست؛ انسان بایستی قدر بشناسد. افراد گاهی به جایی كه می‌رسند همه چیز را فراموش می‌كنند و آنهایی كه اگر به جایی می‌رسند آن كرامت‌های انسانی و نفسانی خودشان را از دست نمی‌دهند، انسان‌های بزرگند. من با پژو 504 كه داشتم آمده بودم. به قدسی گفتم تو كجا می‌روی بیا برویم خانه‌ ما؛ آمدیم در خانه نشستیم؛ گفتم كه حاج آقا قدسی، امشب حاج آقا خامنه‌ای از موقع طلبگی خودشان افتاده‌تر و دلبرانه‌تر با ما روبه‌رو شد. ـ خدا رحمت كند قدسی را ـ گفت: باید هم این‌گونه باشد چون كه ایشان رئیس‌جمهور شد. گفتم: وقتی كه بزرگان بر مقامشان افزوده می‌شود این شخصیت را پیدا می‌كنند و آن را ارزان نمی‌فروشند، افتاده‌تر می‌شوند تا پیش مردم بیشتر عزیز شوند. این پیش آدم‌های معمولی است كه وقتی به مقامی می‌رسند خودشان را گم می‌كنند.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت