پارس: نوار کاست را در کنار پخش اعلامیه باید رسانه های انقلاب اسلامی دانست؛ رسانههایی که در بحبوحه مبارزات پیام حضرت امام را از نجف و بعدها از پاریس به مردم ایران می رساندند. این در حالی بود که بعضی از روزنامه ها آن هم در ماههای پایانی رژیم پهلوی با انقلاب همراه شدند؛ رادیو و تلویزیون هم با سقوط رژیم و پیروزی انقلاب، به دست انقلابیون افتاد. در واقع انقلابیون با همان اعلامیه و نوارکاست، پیام های امام و رهنمودهایش را برای هدایت انقلاب به همدیگر منتقل می کردند و این بهترین شکل استفاده از رسانه های موجود برای تبلیغ و فراگیر نمودن انقلاب در آن ایام بود. از آن روزها تا به اکنون رسانه ها تغییر و تحولاتی شگرف کردند؛ ورود اینترنت و وب2 کمکم رسانه ها را از فضای یکسویه خارج کرده و مخاطبان را هم در فرآیند تولید محتوا درگیر کرده است. امروزه با دسترسی بودن تلفن همراه هوشمند و اینترنت عملا عموم مردم نیز خود یکی از بازیگران عرصه ی تولید محتوا در فضای رسانه شده اند. اگر تا چندی قبل تعداد مشخصی فعال رسانهای حرفهای مسئول ایده پردازی و سوژه پردازی،تولید، توزیع محتوا در رسانه ها بودند امروز همهی مردم در تمام این فرآیند
امکان حضور و نقش آفرینی دارند. پویش هایی که در شبکه های اجتماعی گاه و بیگاه در حمایت و یا علیه شخص یا موضوعی شکل می گیرد یا پخش گسترده ی یک خبر یا یک شایعه همه نشان از قدرت این بازیگران به ظاهر خُرد این صحنه است. انقلاب اسلامی با یک تجربه ی موفق استفاده از رسانه ها در روند پیروزی انقلاب در گذشته ی خود روبهروست و در پیش روی خود رسانه هایی متحول شده و با قابلیت های بیشتر و سطح مخاطب بیشتر را دارد. شناخت درست نقش مخاطبان در جریان رسانه ای امروز شاید یکی از اصلی ترین چالش های پیش روی فعالان رسانه ای جبهه انقلاب اسلامی است. در فضایی که تعدد رسانه ها را داریم مردم اگر جهت گیری یک رسانه را قبول نکنند به راحتی او را کنار می گذارند. اگر محتوایش را نپسندند واکنش نشان می دهند و اگر بپسندند خود به زنجیره ی توزیع کنندگان آن محتوا می پیوندند. کافی است که یک حادثه و یا رویداد قابل توجه در کشور و یا فضای بین المللی رخ دهد؛ آنگاه است که با انبوهی از پیام های متنی، گرافیکی ، صوتی و تصویری از سوی مردم روبه رو خواهیم شد، این اتفاق می خواهد عملیات تروریستی داعش در پاریس باشد، یا کشتن چند سگ در داخل کشور یا فوت فلان بازیگر
و فوتبالیست و یا فاجعه ی منا و یا شهادت آیت الله نمر و یا ... داستانی که ادامه دار خواهد بود. رسانههای جبهه ی فرهنگی انقلاب اسلامی اگر می خواهند در میدان مبارزه ی رسانهای خود با دشمنان انقلاب اسلامی موفق بشوند باید در وهله ی اول نقش مردم را در این عرصه به رسمیت بشناسند و سپس برای استفاده از این پتانسیل عظیم برنامه و طرح داشته باشند. البته نباید فراموش کرد همان قدر که حضور عموم مردم فرصت ایجاد کرده است تهدیدهایی جدی را نیز به وجود آورده است. اتاق های فکر رسانهای دشمنان انقلاب اسلامی برای به انحراف کشاندن انقلاب و مردم سرمایه گذاری زیادی بر روی این بخش کرده ست و در این مسیر مقید به هیچ خط قرمزی نیستند. آموزش مخاطب ایرانی برای نقش آفرینی و بهرهبرداری درست از رسانه های امروزی خاصه فضای مجازی و شبکه های اجتماعی اولین قدم مقابله با انحرافات احتمالی است. یک کاربر معمولی که به صرف سرگرمی وارد عرصه ی این شبکه های اجتماعی و ارتباطی و بازی های آنلاین می شود به راحتی می تواند بازیگر میدانی باشد که دشمنان کشور تعریف می کنند. نشر یک شایعه تا یک شبههی اعتقادی تا افتادن در دام جریانات رسانه ای ضد اخلاقی که بینان
خانواده را هدف گرفته است پیش پای یک مخاطب غافل از پشت پردهی این رسانهها، قرار دارد. مخاطبی هم که کمی به مسائل فکری تر علاقه مند باشد باید از دام سطحی نگری که عموما میوهی این شبکه هاست رهیده باشد. سرعت بالای تبادل اطلاعات در این فضا آنقدر بالاست که گاه کاربران حرفه ای را نیز در دام سطحی نگری و تصمیم ها و موضع گیری های عجولانه می اندازد. خطر جدی تر آنکه روزمرگی و پرداخت به اتفاقات روزمره و واکنش مثبت یا منفی به یک متن یا یک عکس که متداول شبکه های اجتماعی است مخاطبان را و حتی فعالان رسانه ای را می تواند دچار غفلت از امور راهبردی بکند. فی المثل اگر چه نامهی رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپایی و آمریکای شمالی نامهای راهبردی و در افق سیاست های کلان انقلاب اسلامی است ولی شیوه اقدام کاربران شبکه های اجتماعی و بعضا تشکلهای فرهنگی رسانهای موضعی مقطعی و کوتاه مدت بود. ورود ریزبینانه به مباحث روزمره اگر چه برای مخاطبان عادی می تواند پذیرفته باشد ولی بدون داشتن نگاه راهبردی برای فعالان فرهنگی رسانهای و تشکلهای رسانهای انقلاب اسلامی می تواند سمی مهلک و حتی دامی حساب شده باشد.. آنها باید با نگاه راهبردی و جبهه
محور، فضای حاکم بر جریان رسانه ای داخل کشور و البته منطقه و جهان را مدیریت کنند و در این جهت دهی، تعامل با مخاطب و رشد او را برای گذار از مباحث سطحی در نظر داشتنه باشند و فکری برای غوطه ور شدنش در انبوهی از محتوای خنثی و گاها پرخطر در این دریای متلاطم اطلاعات بکنند. رسانههای جبهه¬ی انقلاب اسلامی در هر قالبی باید علاوه بر انجام ماموریت تخصصی که برای خود تعریف کرده اند، نقش خود را در کنار دیگر رسانه های هم جبهه ای خود تعریف و وظایف متقابل یکدیگر را بشناسند. لزوما کار جبهه ای این نیست که فی المثل وبسایت های خبری هم زمان یک تیتر مشترک بزنند ولی این انتظار است در مباحث اصلی جبهه انقلاب اسلامی در مقابل دشمنانش یک جهت را دنبال کنند و پیکان حرکتشان هم افزایی را رقم بزند تا تضعیف اصل حرکت انقلاب را. مخاطبی را در نظر بگیرید که در موضوع روابط ایران و عربستان با انبوهی خبر و تحلیل، کاریکاتور، کلیپ و ... روبهرو می شود که در رسانه های مختلف به زبان های مختلف و بیان های مختلف به نگاه راهبردی حضرت امام مبنی بر صف بندی اسلام ناب در مقابل اسلام آمریکایی سعودی ها اشاره شده است. این مخاطب را مقایسه کنید با مخاطبی که هر
رسانه ای را می بیند با خبرها و تیترها و تحلیل های متناقض روبهرو می شود که در مرحله ی اول گیج می شود و در مرحلهی بعدی نسبت به بعضی از آن رسانه ها و اگر نگوییم همهی آنها بی اعتماد می شود. حالا نگاهی کنیم به جریان رسانه ای معارض انقلاب که حتی برای قبولاندن سبک زندگی غربی در قالب عروسکی مثل باربی تمام رسانه هایش را هم راستا می کند برای تبلیغ و ترویجش. تغییر نگاه رسانه ها و فعالان رسانهای جبههی انقلاب اولین فرصت گردهمایی سالیانه ی آنها می تواند باشد، سپس شناخت ظرفیت های یکدیگر برای تقویت هم و تعریف عملیات مشترک. باید بتوانیم در مقابل هجمه دشمن پدافند هماهنگ کنیم و در هنگامه تهاجم به دشمن، نقشمان را در میان دیگر همرزمان خود پیدا کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید