طنز: اینترنت و نخ بخیه‌ی گوجه‌ای!

کد خبر: 489848

یافته‌های مطالعه‌ای که در زمینه اهمیت اینترنت در زندگی انسان‌ها انجام گرفته، نشان می‌دهد از هر سه دانشجو و استاد دانشگاه جوان، یک نفر اینترنت را به اندازه منابع مهمی از قبیل هوا، آب، غذا و سرپناه مهم و حیاتی دانسته و نمی‌تواند بدون آن زندگی کند.

طنز: اینترنت و نخ بخیه‌ی گوجه‌ای!
طنز: اینترنت و نخ بخیه‌ی گوجه‌ای! سرویس طنز پس پریروز- رضا احسان پور روز- داخلی- اتاق عمل

پرستار اول: وای چقدر امروز سرمون شلوغه. پرستار دوم: آره. دارم می‌میرم از خستگی. از صبح تا حالا همین‌طور دارند بیمار اورژانسی می‌آورند. این صد و پنجاه و هفتمین نفری است كه از صبح عمل كرده‌ایم. دكتر: خانم! اون قیچی را بدید. پرستار اول: بفرمایید دكتر! دكتر: این چیه خانم!؟ پرستار اول: خب قیچیه دیگه! دكتر: من كی گفتم قیچی؟ پرستار اول: وا! آقای دكتر! همین الان گفتید قیچی! خودم شنیدم. پرستار دوم: راست می‌گه آقای دكتر! منم شاهدم. دكتر: با من بحث نكنید. زودتر قیچی را بدید به من. پرستار اول: قیچی؟ پرستار دوم: قیچی؟! دكتر: پس نه! چوب اسكی؟! پرستار اول: دكتر! ما الان داشتیم سر قیچی بحث می‌كردیم. یادتون رفت؟ پرستار دوم: دكتر! شما حالتون خوبه؟ انگار رنگ و روتون پریده. چیزی شده؟ دكتر: من؟! آره. یعنی نه! نه چیزیم نیست. حالم خوب خوبه؟ پرستار اول: بفرمایید دكتر! اینم پنس. پرستار دوم: ای بابا! تو هم گیج شدی‌ها! دكتر كه پنس نخواست؛ گفت قیچی! دكتر: من كی گفتم قیچی؟ من كی گفتم پنس؟! پرستار اول: ای بابا! اصلاً این میز تجهیزات؛ هر چیزی دوست دارید بردارید. من رفتم! اصلاً به من چه؟! پرستار دوم: باشه برو! من هستم. دكتر: این خانم پرستار معلوم بود حواسش نیست. خب كجا بودیم؟ پرستار دوم: داشتیم عمل می‌كردیم. دكتر: به چی عمل می‌كردیم؟ پرستار دوم: به چیزی عمل نمی‌كردیم! داشتیم بیمار را عمل جراحی می‌كردیم! دكتر: بیمار كیه؟ بیمار: منم آقای دكتر! اینجا! الو؟ منم؟! پرستار دوم: ای وای! خاك عالم! شما كی به هوش اومدی؟ بیمار: راستش شما یادتون رفت من را بیهوش كنید. منم دیدم اگه اعتراض كنم ممكنه ... بگذریم! پرستار دوم: ای وای! چی شد دكتر!؟ بیمار: ای بابا! این چرا غش كرد؟ پرستار دوم: نمی‌دونم والا! از صبح داره یه ریز عمل می‌كنه. بیمار: به چی عمل می‌كنه! پرستار دوم: هیچی! بیخیال! بذارید من شكم شما را بدوزم، تا شما از روی تخت بلند شی، دكتر را بخوابونیم رو تخت. زشته یه دكتر مملكت روی زمین افتاده باشه. بیمار: شما نگران نباش. مال خوب روی زمین نمی‌مونه! پرستار دوم: با چه رنگی بدوزم؟ بیمار: چیو؟ پرستار دوم: شكم شما را. بیمار: آهان. نمی دونم والا! الان چه رنگی مده؟ پرستار دوم: گوجه‌ای. بیمار: خوبه. پرستار دوم: باشه الان می‌دوزم. راستی شما مشكلت چی بود؟ بیمار: راستش، می‌دونید؟ یافته های جدیدترین مطالعه‌ای که در زمینه اهمیت اینترنت در زندگی انسان‌ها انجام گرفته، نشان می‌دهد از هر سه دانشجو و استاد دانشگاه جوان، یک نفر اینترنت را به اندازه منابع مهمی از قبیل هوا، آب، غذا و سرپناه مهم و حیاتی دانسته و نمی‌تواند بدون آن زندگی کند. من یكی از این افراد بودم و چون از دیشب اینترنت دچار مشكل شده، حال من هم بد شده و رو به وخامت گذاشته! پرستار دوم: ئه! چه جالب! پس این تعداد بیمار اورژانسی كه از صبح داریم بخاطر اینه؟ بیمار: بله! آقای دكترتون هم یكی از اون وبلاگنویس‌های مشهوره. فكر كنم حال اونم برای همین بد شده. پرستار: خب دوختم تموم شد. شما می‌تونید برید. تشریف ببرید صندوق حساب كنید؛ شما مرخصید. بیمار: ممنون. زحمت كشیدید. خداحافظ. پرستار دوم: خداحافظ

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت