اگر سفر نروم می‌میرم/ ماجرای تنها سفری که اینانلو را راضی نکرد/ با عکاسی، طبیعت را برای خودم می‌کنم

کد خبر: 478644

پلاک دفترش 36 بود و من اشتباهی در دفترچه ام عدد 31 را یادداشت کرده بودم. همین باعث شد کمی دیر برسم سر قرارمان. به دفترش که رسیدم، روزنامه می خواند و یک فنجان بزرگ نسکافه داغ روی میزش بود. همان اینانلوی همیشگی است با همان قد بلند و طبع شوخ وسبیل‌های بلند و پرپشت و صدای گرمش.

اگر سفر نروم می‌میرم/ ماجرای تنها سفری که اینانلو را راضی نکرد/ با عکاسی، طبیعت را برای خودم می‌کنم

اگر به سفر نروم می‌میرم/ ماجرای تنها سفری که اینانلو را راضی نکرد/ با عکاسی طبیعت را برای خودم می‌کنم

سرویس فرهنگی فردا- فاطمه خوشنما: پلاک دفترش 36 بود و من اشتباهی در دفترچه ام عدد 31 را یادداشت کرده بودم. همین باعث شد کمی دیر برسم سر قرارمان . به دفترش که رسیدم، روزنامه می خواند و یک فنجان بزرگ نسکافه دا غ روی میزش بود. همان اینانلوی همیشگی است با همان قد بلند و طبع شوخ وسبیل‌های بلند و پرپشت و صدای گرمش.

بر خلاف بیشتر همسن و سال‌هایش دستش نمی‌لرزد، قدش خمیده نیست و محکم راه می‌رود. دیوارهای دفترش پر از عکس‌های کوچک و بزرگی که خودش گرفته و سند سفرهای داخلی و خارجی‌اش است.

یک نقشه بزرگ ایران هم روی دیوار دفترش نصب شده که چندجایش را علامت‌گذاری کرده است.

تازه از تالاب انزلی برگشته و قرار است تا چند روز دیگر به جنوب هند سفر کند. با افتخار می‌گوید همه ایران را دیده است و همه زندگی‌اش در سفر می گذرد و خیلی جدی میگوید: "اگر به سفر نروم زنده نمی‌مانم".

سفر خوب، مثل یک صبحانه خوب

خیلی صمیمانه شروع به حرف زدن می‌کند و می‌گوید: سفر خوب مثل یک صبحانه خوب است . سفر خوب، سفری است که منِ مسافر بعد ا ز برگشت از آن راضی باشم . احساس سرزندگی کنم. ملاک‌ها و ویژگی‌های یک سفر خوب الزا ما نباید خیلی رویایی باشد. باید نوع نگاهمان به پدیده سفر عوض شود. من به همان میزان که انتظار دارم یک صبحانه خوب راضی‌ام کند، از یک سفر انتظار دارم حس خوبی به من بدهد و راضی‌ام کند. سفر کردن پدیدها ی جدایی از زندگی روزمره ما نیست که به عنوا ن پدیدهای غیر عادی به آن نگاه کنیم؛ همان قد ر که صبحانه خوردن در زندگی روزمره همه ماعادی و طبیعی است، سفر هم باید با زندگی‌مان عجین شود؛ به همین سادگی.

اگر به سفر نروم می‌میرم/ ماجرای تنها سفری که اینانلو را راضی نکرد/ با عکاسی طبیعت را برای خودم می‌کنم

باید آگاهانه سفر کرد

اینانلو معتقد است که شواهد بسیاری ثابت می‌کند ایرانی‌ها از قدیم تا‌کنون به دنبال کسب آگاهی بوده‌‌اند و حتی در مسا ئل روزمره‌شان هم دائم به دنبال آن بوده‌اند.

وی در این‌باره می‌گوید: سفر، یکی از روزمره‌های مردم است . ما در سفر، هم از وقتمان مایه می گذاریم هم از عمرمان هم از پولمان . پس چرا این اتفاق راجع به سفر نمی‌افتد و مردم ما بدون آگاهی به مسا فرت می‌روند و به نتیجه مطلوب و دلخوا ه خودشان نمی‌رسند؟ در حالی که کسب آگاهی در عصر ارتباطات و تکنولوژی زحمت چندانی ندارد. برنامه ریزی دقیق و درست الزاماً کسب آگاهی است؛ اینکه مردم ما آگاهی ندارند به خاطر این است که برنامه‌ریزی درست و دقیقی ندارند.

وی ادامه می دهد: برای مثال وقتی سه روز آخر هفته، تعطیل می‌شود خیلی‌ها تصمیم می‌گیرند به مسافرت بروند و ناگهان شاهد ترافیک سنگینی در جاده‌های کشور می‌شویم و با احتساب همین ترافیک در مسیر برگشت شما دو روز از یک سفر سه‌روزه را در ترافیک می گذرانید که در این صورت نه تنها سفر مایه آرامش رو ح و روانتان نمی‌شود بلکه نتیجه معکوس هم دارد . این نشان می‌دهد ما برای سفرمان برنامه‌ریزی نکرده‌ایم و این پدیده را دسته کم گرفته‌ایم . منظورم از برنامه ریزی، نشستن و نوشتن برنامه شب قبل از سفر نیست، بلکه مدتها قبل باید به فکر برنامه‌ای دقیق برای سفر بود .

برای مثال شما الان یک ساعت وقت آزاد دارید و تصمیم می‌گیرید در این یک ساعت مطالعه کنید. نمی توانید به کتابفروشی بروید و کتا ب قطعا بخرید و شروع به خواندنش کنید. فقط می توانید از کتابخانه شخصیتان ، کتابی را برای خواند ن بردارید. آگاهی و برنامه‌ریزی قبلی برای سفر حکم همین کتابخانه را دارد . باید از قبل که فرصت کافی دارید آن را پر کنید تا وقتی که نیاز داشتید از آن استفاده کنید .

اگر به سفر نروم می‌میرم/ ماجرای تنها سفری که اینانلو را راضی نکرد/ با عکاسی طبیعت را برای خودم می‌کنم

همیشه از سفرهایم راضی بوده‌ام؛ جز.....

اینانلو که در کارنامه گردشگری خود به مکان‌های بی‌شماری سفر کرده است از سفرهای خود با رضایت کامل یاد می‌کند و می‌گوید: همیشه از سفرم راضی بودم. همیشه و هر وقت که از سفر برگشته ام، حس رضایت از سفر را تجربه کرده‌ام و به آن نتیجه مطلوبی که دلخواهم رسیده ام، غیر از د و دفعه. یک بار س فر به آفریقا و یک بار هم سف ر ب ه برزیل . دلیل نارضایتی از هر دو سفر ه م همراه ش دن با تورهای داخلی بود که نسبت ب ه هزینه پرداخت شده، امکانات و برنامه ریزی خوبی نداش تند . منظورم از امکانات، کیفیت هتل و غذ ا و این جور مس ائل نیست بلکه به آن شکلی ک ه من انتظار داشتم برنامه دقیق و خوبی برای دیدن طبیعت و جاذبه‌|های مکان مورد نظر نداشتند .

وی با اشاره به سفر آفریقای خود می گوید: در سفر به آفریقا وقتی متوجه شدم لیدر تور ، اطلاعات درست و کافی ندارد، خودم وظیفه لیدر تور را به عهده گرفتم و تجربیات و دانسته‌هایم را در اختیار گروه گذاشتم . سفرم از خانه شروع می‌شود هیچ وقت یادم نمی آید تخت گاز رفته باشم تا مقصد. بلکه همیشه به اصل "مسیر، جزئی از سفر است" پایبندم .

در ط ول راه چندین بار تو قف می کنم، چرخی می زنم و عکاسی می‌کنم و از مسیر پیش ‌ رو ی خودم لذت کافی را می‌برم. تا آنجا که امکان دارد در سفر هایم از راه زمینی استفاده می کنم ؛ برای مثا ل وقتی می‌خواهم به جنوب هند بروم ، در فرودگا ه بمبئی که از هواپیما پیاده می‌شوم بقیه راه ر ا زمینی طی می‌کنم . این در حالی است که در هند حداکثر سر عتی که می‌توانید در رانندگی داشته باشید ۳۰ کیلومتر در ساعت است و این برای من که از جاذبه‌های مسیر هم استفاده می‌کنم فرصت مناسبی است.

پیشنهاد مجری تلوزیون برای سفر به شاهرود

اینانلو که به اقصی نقاط جهان سفر کرده است، سفر خود به شاهرود را یکی از بهترین سفرهایش یاد می کند و می گوید: شاهرود شهری است که زیاد رفته‌ام و باز هم در اولین فرصت دوست دارم بروم. شاهرود شهری است که همه طبیعت را با هم دارد و تنوع طبیعت در آ ن زیاد است. هم کویر دارد، هم جنگل، هم کوه، هم دشت ؛ همه را با هم دارد . به همه نیز شاهرود را برای سفر پیش نهاد می‌کنم که حتما آن را در اولویت برنامه‌های سفرشان قرار دهند.

اگر به سفر نروم می‌میرم/ ماجرای تنها سفری که اینانلو را راضی نکرد/ با عکاسی طبیعت را برای خودم می‌کنم

تجربه چهار فصل در یک سفر

این مستدساز از دیگر سفر داخلی و خاطره‌انگیز خود یادی می‌کند و ادامه می‌دهد: عبور از مرز بهار یکی از بهترین سفر های داخلی‌ام بود. سفر ی که از 26 اسفند از تهران شروع شد و 15 روز طول کشید و من در حین این سفر چهار فصل را تجربه کردم و با همه وجود حس کردم که ا ز زمستان به بهار رفتم و از بهار به تابستان.

26 اسفند از تهران راه افتادیم که زمستان بود . سه ساعت بعد کاشان بودیم که بهار بود. روز بعد در کوههای نطنز، زمستان را حس کردیم . به اصفهان رسید یم که یک دلش بهار بود و یک دلش زمستانی لطیف. بین اصفهان و شیراز "کولی‌کش" را دیدیم که زمستان سردی داشت . به شیراز که رسیدیم از بوی بهارنارنج‌ها ی تازه شکفته مست شدیم و بهار را با همه وجو د حس کردیم؛ یک بهار کامل . در مسیر سفرمان به سمت بندر عباس، ا ز حاجی آباد که گذشتیم، تابستان بود . خط ساحلی را دور زدیم و از خوزستا ن برگشتیم، اطراف کوه‌های زالی باز زمستان شد . به خوانسار رسیدیم باز بهار شده بود و خمین و تهران بهاری که پایان سفرمان بود. یعنی در ط ول 15 روز چندین بار از مرز بها ر عبور کردیم و زمستان و تابستان را تجربه کردیم و دوباره به بهار برگشتیم .

لذت سفر با عکاسی

عکاسی، لذت سفرهایم است با اینکه همیشه در سفرهایم تیم عکاسی و فیلمبرداری همراهی‌ام می‌کند دوست دارم خودم هم عکاسی کنم و دلم می خواهد طبیعتی را که می‌بینم خودم ثبت کنم. نسبت به عکس‌هایی که می گیرم حس مالکیت دارم؛ همان احساس غریب مالکیت که آدمی در وجودش نسبت به خیلی چیزها تجربه می‌کند . عکاسی جزء جدا‌نشدنی سفر‌های من است و لذت سفر را برایم چند برابر می‌کند؛ وقتی جزئی از طبیعت پیرامونم را با لنز دوربین خودم، مال خودم می‌کنم و مالکش می‌شوم.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت