چرا تب بابانوئل و کریسمس گرفته ایم؟

کد خبر: 476561

نوروز در آغاز بهار و کریسمس در روزهای ابتدایی زمستان، بهانه ای مشترک برای شروع سال جدید در دو فرهنگ متفاوت است. نوروز باستانی پس از ورود اسلام به ایران نیز مورد توجه ائمه اطهار (ع) قرار گرفت.

سرویس فرهنگی فردا:

ماهنامه خانه خوبان: نوروز در آغاز بهار و کریسمس در روزهای ابتدایی زمستان، بهانه ای مشترک برای شروع سال جدید در دو فرهنگ متفاوت است. نوروز باستانی پس از ورود اسلام به ایران نیز مورد توجه ائمه اطهار (علیه السلام) قرار گرفت. دعای شروع سال که هنگام تحویل سال جدید می خوانیم، نشانی از توجه اسلام به آیین ایرانیان است. سنت هایی همچون نو کردن محیط منزل و لباس، پهن کردن سفره هفت سین با سین هایی که هر کدام سمبل حیات و زندگی ست، دعای آغاز سال، دید و بازدیدها اول سال نو همه نشان دهنده این است که نوروز در ایران نماد تغییر محیط و طبیعت، تغییر فصل، شادی و امید به ادامه حیات و مقدمه ای برای تغییر و تحول در وجود انسان است. عمونوروز و حاجی فیروز به عنوان دو نماد از نمادهای عید نوروز بیشتر از بقیه نمادها مورد بی مهری و کم توجهی قرار گرفته اند. عمو نوروز یکی از نمادهای نوروز که در افسانه های ایرانی از آن یاد شده و پیرزنی به نام ننه سرما نیز منتظر آمدنش بوده، است. ننه سرما خانه و لباس خود را تمیز می کرد و به امید دیدن عمونوروز کنار سفره هفت سین منتظر می ماند اما به علت خستگی خوابش می برد و هیچ گاه عمو نوروز را نمی بیند، زیرا با آمدن بهار، زمستان از بین می رود. عمو نوروز هم وقتی از راه می رسید شاخه گلی کنار سفره هفت سین می گذاشت. بعد از خوردن شیرینی به خانه مردم می رفت و آمدن نوروز را با خواند شعرهای نوروزی خبر می داد. در فرهنگ ایرانی، عمو نوروز نماد مهربانی، تغییر فصل و نیکوکاری ایرانیان است. نماد دیگر نوروز حاجی فیروز است، که چهره سیاه و سرد زمستانی اش را با لباس قرمز به سان شکوفه های بهاری می پوشاند و هدفی جز شاد کردن مردم ندارد. وی با حرکات و آوازهایی که می خواند، قصد دارد اطرفیان را شاد کند. در گذشته غلامان نقش حاجی فیروز را بازی می کردند. تلفظ نادرست کلمات توسط غلامان را باعث خنده دیگران می شد. سیاهی صورت حاجی فیروز را می توان در یک افسانه قدیمی نیز جستجو کرد. در این افسانه آمده است که حاجی فیروز صورتش سیاه است و علت آن بازگشت او از دنیای مردگان است. روزی الهه زمین تصمیم می گیرد به زیر زمین برود. همین امر باعث می شود، زمین خشک شود و از باروری باز بماند، وزیران پادشاه نقشه می کشند که الهه را به زمین برگردانند برای همین دموزی (شوهر الهه) را با لباس قرمز و نی لبک به زیر زمین می فرستند. وقتی الهه به زمین برمی گردد، دوباره زمین سبز می شود. با توجه به این افسانه می توان، حاجی فیروز را نماد شادی دانست که خبر از آمدن بهار می دهد. با وجود اینکه امروزه نوروز از مرزهای ایران خارج شده و تا مرزهای تاجیکستان، ترکستان، آذربایجان، چین، ارمنستان، قرقیزستان، قزاقستان، هند و قلب آفریقا پیشرفته است، اما در سایه فرهنگ پر زرق و برق غرب و کم کاری خودمان نمادهای کریسمس بیشتر از نمادهای نوروز خودنمایی می کنند. به عنوان مثال کمتر کودکی می تواند چهره عمونوروز را به درستی نقاشی کند، این در حالی ست که با شنیدن نام بابانوئل به عنوان یکی از نمادهای جشن کریسمس چهره پیرمردی با ریش های سفید و لباسی قرمز روی یک سورتمه در ذهن تعداد بیشتری از کودکان ایرانی تداعی می شود. سوالی که به ذهن می رسد این است که علت بی توجهی به عمونورز و بقیه نمادهای عید نوروز چیست؟ درحالی که بابانوئل و درخت کاج در روزهای نزدیک به کریسمس زینت بخش ویترین مغازه هاست، چرا عمونوروز و حاجی فیروز که در فرهنگ ایرانی نماد مهربانی، شادی و نشاط، نیکوکاری ایرانیان و امید ننه سرما به پایان زمستان طولانی و سخت بوده، در کوچه و خیابان های شهر آواره مانده اند؟ گرایش به کریسمس در ایران اسلامی به چه معناست؟ آیا ترویج فرهنگ کریسمس در کشورمان عمدی است؟ برای پاسخ به این سوال ها نگاهی به محتوای انیمیشن ها، فیلم های سینمایی خارجی در مقابل تولیدات رسانه های مکتوب و تصویری خودمان ما را متوجه این مسئله می کند که رسانه های غربی در تلاش اند تا فرهنگ خود را به کودکان ایران و جهان تحمیل کنند. در حالی که سن و سال عمو نوروز خیلی بیشتر از بابانوئل است، بابانوئل فیلم ها و انیمیشن های بیشتری را به خود اختصاص داده است، فیلم های همچون: • چگونه گرینچ کریسمس را دزدید (۲۰۰۰) کارگردان: ران هاوارد بازیگران: جیم کری، جانوری به نام گرینچ که میانه خوبی با کریسمس ندارد و با دزدیدن هدایای مردم شهر محل سکونتش، سعی در خراب کردن عید آنها دارد ولی در می یابد آنچه باعث شادی و خوشی مردم است هدیه نیست بلکه با هم بودن و مهر ورزیدن به عزیزان است. • یک داستان کریسمسی( ۲۰۰۸) کارگردان امود سپلیشمم بازیگران: کاترین دونوو، ماتیو اماریک نوئل مبارک (۲۰۰۵) کارگردان: کریستین کریون بازیگران: دایان کروگر، بنو فرمان • کریسمس سیاه (۱۹۷۴) کارگردان: باب کلارک بازیگران: الیویا هسی، مارگوت کیدر، جان سکسون • سرود کریسمس( ۲۰۰۹) کارگردان: رابرت زمه کیس بازیگران : جیم کری، این فیلم یکی از محبوب ترین فیلم های کریسمس است. برای نوشتن فیلم نامه این فیلم از نوشته سرود "چارلز دیکنز" بهره برده اند. چندین فیلم و انیمیشن سینمایی درباره کریسمس نیز از همین اثر چارلز دیکنز ساخته شده است اما این فیلم موفق ترین آنهاست. • کابوس قبل از کریسمس(۱۹۹۳ ) کارگردان: هنری سلیک بازیگران: دنی الفمن، کریس ساراندن، در این فیلم یک موجود وحشتناک بابانوئل را قبل از رسیدن کریسمس می دزد اما براساس اتفاق های جالب فیلم این موجود زشت هم جلوی بابانوئل زانو می زند و شکست می خورد. این فیلم ها تنها بخش کوچکی از تولیدات سینمای غرب درباره کریسمس است، در حالی که تولیدات کمتری نوروز را در سینمای ایران به تصویر کشیده است. بادکنک سفید به کارگردانی جعفر پناهی ساخته شده در سال 73 است که داستان کودکی فریفته جادوی عید را روایت می کند که برای خرید ماهی قرمز هفت سین به خیابان می رود و با گم شدنش اتفاقاتی برایش رخ می دهد. این فیلم موفق به دریافت چندین جایزه داخلی و خارجی نیز شد. فیلم آژانس شیشه ای ابراهیم حاتمی کیا نیز به طور گذرا نه به عنوان موضوع اصلی فیلم، حال و هوای قبل نوروز را نشان می دهد. سریال های نوروزی نیز در این سال ها با سوژه های تکراری تنها نقش پرکردن اوقات فراغت تعطیلات نوروز را برعهده گرفته اند و کمتر به سنت ها و آیین ها می پردازند، به پهن کردن و نشستن سر سفره هفت سین اکتفا می کنند. سریال دار و ندار به کارگردانی مسعود ده نمکی نیز حاجی فیروز را به صورت مرد فقیری که به علت نداشتن درآمد به دورگردی روی آورده، نشان می دهد. تنها کتابی هم که درباره عمونوروز نوشته شده کتابی است که کانون پرورش فکری در سال 53 با عنوان عمو نوروز چاپ کرد، اما اندکی بعد کار انتشار آن را کنار گذاشت. در مقابل رسانه های غربی در تلاش اند با تولید محصولات رنگارنگ و متنوع، جشن کریسمس خود را به کشورهای جهان صادر کنند. به طور معمول مسائل فرهنگی چند وجه را دربرمی گیرند، از نظر اقتصادی نیز گرایش به فرهنگ غرب و جشن هایی همچون کریسمس و ولنتاین به سود کارخانه های تولید کننده و وارده کننده نمادهای این جشن هاست تا به سود جامعه ایرانی و اقتصاد داخلی. فرهنگی که در مقابل فرهنگ باستانی ما نوپاست اما بیشتر از نوروز برای جا دادن خود در افکار کودکانمان تلاش می کند. خطری که تهدید جدی برای استقلال فرهنگی کشورمان محسوب می شود. فرهنگ ایرانی و اسلامی که گرایشش به غرب او را از ساده زیستی، تغییر، تحول و پویایی به سمت تجمل گرایی و اعتقاد به شانس و اقبال باز خواهد داشت. شاید با کمی توجه مسئولان فرهنگی و همه اقشار مردم، عمونوروز و حاجی فیروز هم به جای آوارگی در خیابان های شهر در داستان ها و انیمیشن ها قرار بگیرند، تا بار دیگر با توجه به نیاز امروز کودک ایرانی، فرهنگ مهربانی، تغییر و تحول، پویایی، نشاط و شادی،تلاش و کوشش برای از بین بردن سختی ها و... را برایمان به ارمغان بیاورند. اگرچهره بابانوئل شبیه سازی شده چهره اسقفی نیکوکار به نام نیکولاس است، ما در فرهنگ خود عمو نوروزهای نیکوکار کم نداریم، عموهایی که نه تنها پول های شان را بلکه جان شان را دادند تا کودکان این سرزمین رنج زمستان نبینند و بتوانند، سربلند کنند و بگویند، در زمستان بهاران آمد.... آنچه ما امروز نیازمند آن هستیم، تلاش برای نشان دادن و بازآفرینی عمو نوروزهای سرزمین مان به کودک ایرانی در قالب هنر و رسانه است.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت