روزهای تلخ یک لهجه شیرین
بسیاری از اصطلاحاتی که کرمانیها به کار می برند خاص همین گویش بوده که درک آن توسط خیلی های دیگر غیر ممکن است.
مهر: لهجه کرمانی که از قدیم شیرینی آن به کام خیلیها خوش آمده اکنون با گسترش رسانه های جمعی و ترویج زبانی یکنواخت و رسمی در کشور و در سایه رواج گفتمانهای وارداتی و بی اصالت به فراموشی سپرده می شود. کرمان و کرمانیها در کنار ویژگیهای اصیل فرهنگی و داشته های خود، لهجه خاصی دارند که هر چند بعضیها آن را شیرین می دانند اما برخی دیگر هم هستند که این طرز صحبت کردن را دست مایه تمسخر قرار داده و می دهند از خصوصیات این لهجه کشدار بودن شیوه ادای کلمات است و دیگری برخی اصطلاحاتی که خاص همین لهجه بوده است. واژه های نوببای لهجه کرمانی همان گونه که ذکر شد، بسیاری از اصطلاحاتی که کرمانیها به کار می برند خاص همین گویش بوده که درک آن توسط خیلی های دیگر غیر ممکن است؛ به عنوان نمونه بر پایه آنچه که در کتاب "فرهنگ گویش کرمانی" آمده است، کرمانیها به جای "شکافتن" می گویند "چاکیدن"، به کسی که نتواند رازی را نگه دارد می گویند " زبون شُل"،"نم نمو" را به جای " کم کم" به کار می برند و به "فرد سمج" می گویند " سیسو". کرمانیها به چیزی که تر و تازه باشد " نوببا" و به صدای ریختن ناگهانی چیزی مثل آرد در جایی محدود، می گویند "هُفی". انگشت کوچک دست یا پا در گویش شیرین کرمانی ها به انگشت " کاچیل" شهرت دارد. همچنین ساکنان خونگرم این خطه به سخنان تند و ناپسند و دلخور کننده " کِل قُلُمپ" و به کسی که در کاری سر از پا نمی شناسد می گویند " ور هول مُفت افتاده است". کرمانیها به شخص بی کفایت هم "مِن مِنو" می گویند. "پِپِرمه" در لهجه کرمانیها برای "آب نبات" به کار می رود و ساکنان این خطه به چیزی که مچاله شده باشد " مُچو شده" می گویند. از دیگر شیرینیهای این گویش، اصطلاحاتی است که به جای اسم برخی جانداران به کار می رود به عنوان مثال؛ "گاو خدا" به جای "خرخاکی"، "کاس پُش" به جای "لاک پشت" و "اسپریچو" به جای "پرستو". و این تنها گوشه های از هزاران اصطلاح در عمق لهجه اصیل کرمانی است. گویش کرمانی بر شکوه ادبیات فارسی می افزاید در همین حال، رییس موسسه فرهنگی و انتشاراتی کرمان شناسی درباره ویژگیهای این گویش شیرین به خبرنگار مهر می گوید: در کرمان برای خطاب قرار دادن این و آن " واو" تحبیب به دنبال اسامی می آورند مانند "احمدو" به جای "احمد". محمد علی گلاب زاده می افزاید: البته این "واو" با آنچه که به عنوان "واو" تصغیر به دنبال اسامی آورده می شود تفاوت دارد هر چند که ما در کرمان به یک اتومبیل کوچک هم "ماشینو" می گوییم. وی تصریح می کند: اما "واو" اول نشانه انس و الفت و ارتباط عاطفی و مورد دوم برای کوچک نشان دادن چیزی است. این پژوهشگر و مورخ اضافه می کند: علاوه بر این، گویش کرمانی سرشار از واژه ها و اصطلاحات زیبایی است که پردازش آن بر شکوه ادبیات ما می افزاید. وی می گوید: به عنوان نمونه وقتی ما کرمانیها از واژه "بشن" به معنای بدنه استفاده می کنیم گویی بخشی از زیبایی مطلب و محتوا را تامین کرده ایم کما اینکه بسیاری از واژه های مصطلح در گویش کرمانی از همین خصوصیت برخوردار است. لهجه ای با سابقه هزار ساله در همین حال، در کنار شیرینی های لهجه کرمانی که خاص همین گویش است نکته مهم دیگر سابقه تاریخی هزار ساله آن است؛ دکتر ابراهیم باستانی پاریزی، تاریخ دان برجسته کشور، در مقدمه کتاب "فرهنگ گویش کرمانی" در باره این گویش تصریح کرده است که کرمان لهجه خاصی ندارد اما فارسی آن بسیار قدیمی و همان است که در آتشگاه کرکویه، سرود گرشاسب را به آن زبان می خواندند. وی گفته است: زبانی که کرمانیها از هزاران سال پیش، و پیش از آن صحبت می کرده اند باید همین زبان باشد زیرا لهجه دیگری در کرمان نمی شناسیم که ربطی به پهلوی عصر ساسانی و یا اشکانی داشته باشد. وی ادامه داده است: لهجه خاص مردم کرمان همان لهجه "محله شهری" است و البته بسیاری از کلمات قدیم و فصیح فارسی در مورد بسیاری از اشیا وجود دارد که تنها در کرمان هنوز کاربرد دارد و در سایر شهرستانها معمول نیست. وی تصریح کرده است: ولی این کلمات هم صورت لهجه ای خاص ندارد بلکه جزء همان زبان فارسی کرمانی است که با تلفظ خاص محله شهری به کار برده می شود. باستانی پاریزی اذعان داشته است: مثلا عبارت معروف "کُت حوض را بِلِچ!" یعنی سوراخ حوض را با لته یا وسیله دیگری ببند و محکم کن از دو کلمه "کُت" به معنی سوراخ و "لچاندن" به معنای با زور پارچه ای را در سوراخی فرو بردن ساخته شده و هر دو فارسی قدیم دارد منتها لهجه کرمانی ادای کلمات را با کسره های اضافی و تکیه بر قسمتی از کلمه به صورتی در می آورد که مورد توجه شنونده هم گاهی قرار می گیرد. ضبط لهجه کرمان کار بسیار سختی است این تاریخ دان برجسته اظهار داشته است: ضبط لهجه یعنی فرم ادای کلمات فارسی، نه تنها با اِعراب معمولی امکان پذیر نیست بلکه با الفبای فونتیک هم به زحمت می توان آن را تحریر کرد. وی گفته است: به همین دلیل همه کتابها و مقالات و یادداشتهایی که تاکنون در این باره چاپ شده این مقصود را آن طور که شایسته است برآورده نمی کند. وی ادامه داده است: علت آن است که ترتیب کسره دادن یا ضمه دادن و نحوه طول دادن حرکتها و زیر و بم ها و توقف و تاکید روی حروف تا حدود زیادی با سایر نقاط ایران تفاوت دارد. پایبندی تاریخی کرمانیها بر حفظ لهجه خود با این وجود، کرمانیها خود بر حفظ این گویش اصیل همواره کوشیده اند. دراین باره رییس موسسه کرمان شناسی، با بیان اینکه لهجه و گویش یکی از ارزشهای تاریخی هر ملتی است که می تواند به آن بنازد و افتخار کند می گوید: طبیعتا لهجه ها در گذر هزاران سال از با هم زیستن مردمان هر منطقه تولد یافته و تجربه گفتمان هر ملتی است. وی می افزاید: درباره سابقه لهجه و گویش کرمانی روایت دقیقی موجود نیست اما آنچه که روشن است اینکه این دو مقوله، نشانی از صفای باطن و انس و الفت و خونگرمی مردمی است که در طول تاریخ همواره از این جهت شهره آفاق بوده اند. وی با بیان اینکه کرمانیها همواره در طول تاریخ بر حفظ این اصالت پا فشرده اند، ادامه می دهد: به عنوان مثال زمان حکومت ناصرالدین شاه قاجار بر ایران، عده ای از مردم کرمان راهی تشکیلات حکومتی وقت شده اند و خود را به مسئولین مرکز رسانده و به بیان حاجت خود پرداخته و اعلام کرده اند که سیل در کرمان، روستاها و خانه های ما را خراب کرده و انتظار کمک و همراهی داریم. وی می افزاید: در آن زمان حاکم وقت به مسخره کردن این افراد پرداخته و در حالی که لهجه کرمانی را به تمسخر گرفته بود با شوخی و خنده گفت که این همه راه آمده اید که همین حرف را بزنید؟ گلاب زاده ادامه می دهد: یکی از کسانی که در میان این جمع بود به گریه افتاد که در آن لحظه حاکم با تعجب گفت مرد که گریه نمی کند و او در جواب گفت؛ گریه من به خاطر مصیبتی که بر ما وارد شده نیست گریه می کنم زیرا تو شان و شخصیت ما را ارج ننهادی و لهجه ما را به تمسخر گرفتی این را هم بدان که ما کرمانیها در مقابل آغامحمدخان قاجار و چشم هایی که او از ما درآورد گریه نکردیم و پر صلابت و استوار در مقابل همه ناملایمات ایستاده ایم. این مورخ و پژوهشگر تاریخ اظهار می دارد: به این ترتیب می بینیم که مردم کرمان تا چه حد بر حفظ اصالت و احترام به گویش خود پایبند بوده و در این میانه هیچ چیز را سودا نمی کنند. ترکهایی که از کرمانیها کرمانی تر بوده اند در همین حال، دکتر باستانی پاریزی درباره حفظ اصالت گویش کرمانی در مقدمه کتاب " فرهنگ گویش کرمانی" به نکته ای اشاره کرده که خود آن را عجیب می داند. وی گفته است: در تمام طول تاریخ، لااقل بعد از اسلام، با اینکه تمام حکام کرمان، غیر کرمانی بوده اند و بیشتر آنان ترکان، گیلکها، غز، قراختاییان، قزلباشان و بالاخره قاجارها بوده اند و اغلب انها مامور گارد و سپاه ترک به همراه داشته اند با همه اینها برخلاف بسیاری از نقاط ایران نه تنها هیچ کلنی ترک نشین مثل اطراف اراک و همدان و یا شمال خراسان در کرمان پدید نیامده بلکه همان ایل افشار و بچاقچی که ترک بوده اند و مهاجر و احتمالا تبعیدی کرمان بوده اند نه تنها لهجه کرمانی خود را از دست نداده اند بلکه از همه کرمانیها هم کرمانی تر شده اند. باستانی پاریزی درباره دلیل این تحول زبانی گفته است: چون عموما حکام ترک و ترکانی که به کرمان آمده اند با کرمانیها ازدواج می کرده اند و زن کرمانی می گرفته اند بچه های آنها طبعا به لهجه کرمانی با مادر صحبت می کرده اند و لهجه مرد به تدریج فراموش می شده و در نهایت همه اولاد انها کرمانی خالص صحبت می کرده اند. دلیلی ندارد از لهجه غلیظ استفاده شود در این میان، مسئله نگران کننده فراموشی بسیاری از این اصطلاحات است که دامان این لهجه اصیل فارسی را گرفته؛ گلاب زاده، رییس موسسه کرمان شناسی در این باره به خبرنگا رمهر می گوید: یکی از مسایلی که لهجه کرمانی با آن مواجه است شیرینی این لهجه و مورد توجه قرار گرفتن آن است. گلاب زاده برای حل این مسئله راه حلی ارایه داده و می گوید: همان طورکه ما امروز حمام گنجعلیخان را به عنوان اثری تاریخی نگهداری می کنیم اما از آن برای استحمام استفاده نمی کنیم چندان دلیلی هم وجود ندارد تا از همان لهجه بسیار غلیظ محله شهری استفاده کنیم. وی اظهار می دارد: می توان محکمتر و با صلابت تر و با بهره گیری از واژه ها و گویش کرمانی استفاده کرد و در عین حال لهجه وارفته گذشته های دور را به عنوان وسیله ای برای سواستفاده دیگران قرار نداد به ویژه اینکه متاسفانه برخی در رسانه ها و آثار هنری تصویری وقتی آثار خود را بی محتوا می بینند برای توجه بیشتر از لهجه های مکانهای مختلف استفاده می کنند و این امر رایج شده است مانند انچه که در یکی از سریالهای ایام نوروز دیدیم. گلاب زاده در باره فراموش شدن لهجه کرمانی هم تصریح می کند: بالاخره هر کار که انجام دهیم همه بخشهای یک فرهنگ را نمی توان حفظ کرد به خصوص با وجود رسانه های جمعی که تیشه به ریشه اصالتهای فرهنگی می زنند. اصطلاحات کرمانی جایگزین واژه های بیگانه اما، باستانی پاریزی در نظریاتی که درباره لهجه کرمانی ارایه کرده معتقد است تحقیق بر روی لهجه و امثال و آداب و رسوم مردم کرمان ازاین جهت حایز اهمیت است که این لهجه قدمت طولانی دارد چنانکه وقتی کسی فارسی کرمان را مثلا در روستای "خونو" پاریز یا کارزار (لاله زار بافت) می شنود چنان می نماید که گویی دارد با فارسی مردم عصر کهن صحبت می کند. وی در این مقاله خود آورده است: این از نظر ثبات قومیت و قدمت فرهنگ فارسی امری بسیار معتبر است. باستانی پاریزی به نکته مهم دیگری هم اشاره کرده و گفته است: زبان فارسی که در تهران و مراکز رسمی کشور رایج است متاسفانه برای بسیاری از اصطلاحات و پدیده های طبیعی و گیاهان و حیوانات کلمه خاص ندارد. وی اضافه کرده است: این در حالی است که در لهجه های ولایات از جمله لهجه کرمانی بسیاری از اصطلاحات هست که اگر ضبط شود هم به غنای زبان فارسی می افزاید و هم احتیاج نیست که معادل آن اصطلاحات از زبانهای خارجی اخذ شود. وی تاکید کرده است: باید واژه های لهجه کرمانی را ضبط کرد و اگر چنین شود بسیاری از لغات خارجی و لاتین و عربی را که ما به ناچار و به زحمت به خورد محصلان فارسی زبان می دهیم، از آن بی نیاز خواهیم شد. تهیه فیلم و نوار از لهجه کرمانیها باستانی پاریزی اما، برای حفظ لهجه و اصطلاحات رایج گویش کرمانی راه حلی دارد. وی گفته است: با گسترش رسانه های جمعی به تدریج این لغات فراموش می شوند و بالاتر از آن خود لهجه و نحوه ادای کلمات است که فراموش می شود. وی تصریح کرده است: تنها راه چاره این است که هر چه زودتر حتی فردا هم دیر است، نوار و فیلم لازم از نحوه بیان مردم پر شود. این تاریخ دان برجسته اضافه کرده است: باید دستگاههای موظف شوند که خود را به روستاهای دوردست برسانند و با پیرزنان و پیرمردان پر حرف بنشینند و هر چه می گویند مخصوصا به صورت طبیعی ضبط کنند و سپس آن را در اختیار محققان قراردهند که استفاده لازم از آن بشود. وی گفته است: ضمنا اصل آن هم باید در آرشیو باقی بماند که یک روزی اگر مردم عالم به یک زبان گویا شدند، یک چیزی باشد که بتواند به ما ثابت کند که مردمی روزگاری در جایی چنین و چنان ادای مقصود می کرده اند. باستانی پاریزی اذعان داشته است: یکی از موارد ضبط بقایای این ذخایر ملی همین است که اشخاصی که از بطن یک جامعه برخاسته اند، بنشینند و هر چه به خاطر می آورند و هر چه از پدربزرگ ها و مادربزرگها شنیده اند روی کاغذ بیاورند و به صورت کتاب و مقاله منتشر کنند. هر لحظه دهها کلمه فراموش می شود وی با بیان اینکه این کار، هم شرایط دارد و مقدماتی می خواهد، تصریح کرده است: باید کسانی تعلیم ببینند که این کارها را سیستماتیک انجام دهند ولی چون ما هنوزدر ایران چنین کادر مجهزی تربیت نکرده ایم و تعداد کسانی که به این اصول آگاهند محدودند. وی ادامه داده است: از طرف دیگر رسانه های گروهی و رادیو و تلویزیون و جراید و مجلات هرگز منتظر نمی مانند که بعد از ضبط لهجه ها به کارخود ادامه دهند و هر لحظه دهها و صدها کلمه فراموش می شود و به خاک می رود همان طور که در هر روز هکتارها جنگل نابود و سرسبزیها به کویر تبدیل می شود. وی گفته است: باید برای حفظ این آثار فرهنگی، هر کس را به هر گونه که ممکن باشد تشویق کرد تا آنچه را که می داند و می تواند، ضبط کند. باستانی پاریزی همچنین تاکید کرده است: چون این کارها بازده اقتصادی ندارد چاپ و انتشار آن از طرف موسسات خصوصی سود ده نیست و به همین دلیل مورد اعتنا قرار نمی گیرد و تنها موسسات فرهنگی دولتی هستند که می توانند چنین اقدامی را انجام دهند. به هر حال، آنچه که درحال حاضردر کرمان شاهدیم، از سویی تخریب بناهای تاریخی چندین و چند صد ساله است که در واقع نماد اصالت ساکنان این منطقه بوده و زبان گویای تمدن چندین هزار ساله آن و از سوی دیگر، فراموشی بسیاری از بخش های فرهنگی این منطقه؛ چه با ساختن یک فیلم و وارونه جلوه دادن غنای فرهنگی کرمان و شهرستانهایش، چه با کمرنگ دیدن قابلیت ها و توانمندیهای این استان در حفظ سابقه درخشان فرهنگی کشور و چه با مورد تمسخر قرار دادن گویش هزار ساله کرمانیها. در این میان آیا در گام اول جز خود کرمانیها، چه کسی می تواند در حفظ غنا و داشته های بی همتای خود بکوشد؟
دیدگاه تان را بنویسید