آلودگی هوای تهران و استفاده از «سیاست رسوایی»
«سیاست رسوایی» در ایران نشان داد، جامعه ما ظرفیت آن را دارد، تمام انرژی سیاسی خود را در چهارچوب افشاگری و بیاخلاقی، به خاکستری ضد پیشرفت تبدیل نماید.
سیاست رسوایی «scandal politics»، مفهومی است بیانکننده اینکه انرژی و شور امر سیاسی در یک جامعه، به جای اینکه از واقعیت اجتماعی و سیاسی ناشی شود، از نمایش افشاگری و رسوا کردن افراد سرچشمه بگیرد. ریشه شکلگیری چنین مفهومی از سیاست به سیاست آمریکایی به دهه 80 برمیگردد که با از بین رفتن سازمان طبقاتی در آمریکا (با حضور چین به عنوان برهم زننده سازمان کارگری آمریکا) کاندیدای ریاست جمهوری اهمیت خود را بهعنوان نماینده یک طبقه از دست داد و عملاً «فردیت» و امور شخصی و فکری کاندیدا، مسأله اول انتخابات شد. چنین وضعیتی در فضای انتخاباتی سبب شد، کمپینهای انتخاباتی به جای تمرکز بر فضای حزبی، طبقاتی و سازمانی طرف مقابل؛ بر خطاهای شخصی عملکردهای فردی و اخلاقی و تولید رسواییهای بیپایه فردی تمرکز کند. آنقدر چنین سازمانی در انتخابات گسترده شد که عملاً انتخابات به جای یک رقابت برنامه ای، به رقابت رسوایی تبدیل شد؛ چنین سازمانی ضربات فراوانی به سیاست آمریکایی زد. 2 ـ نخستین بار نیروهای حزب توده و جناح مارکسیستی- لنینیستی مخالف پهلوی، افشاگری و رسوایی را در سیاست ایرانی شروع کردند، ولی بعداً در همه نیروهای فعال سیاسی ایرانی، تبدیل به یک سنت همهگیر شد و در همه اتفاقات سیاسی پس از انقلاب، اثر گذاشت. اما اوج چنین وضعیت از جا دررفتهای در مناظرات انتخاباتی 88 خودش را نشان داد؛ هر دو سوی صحنه با تمام توان، بر طرح موضع خصمانه نسبت به یکدیگر، بیمحابا طرف مقابل را به بیاخلاقی، ناکارآمدی خیانت، بیصداقتی، بیبرنامگی و در یک کلمه «رسوایی بزرگ» متهم کردند و همه انرژی فعال مشارکت بزرگ مردم در انتخابات 88 تبدیل به خشم، خصومت، زمختی سیاسی و ناشادی شد. سال 88 نشان داد، سیاست رسوایی میتواند، شیرازه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی یک مملکت را تا مرز فروپاشی امنیتی، پیش ببرد و هیچ چیز را هم حل نکند. «سیاست رسوایی» در ایران نشان داد، جامعه ما ظرفیت آن را دارد، تمام انرژی سیاسی خود را در چهارچوب افشاگری و بیاخلاقی، به خاکستری ضد پیشرفت تبدیل نماید؛ سیاست رسوایی در ایران بر اساس مؤلفهای ذیل تاکنون ضد پیشرفت عمل کرده است؛ 2-1- مدیران و نیروهای سیاسی و اجرایی را نسبت به انجام هرگونه پروژه بزرگ ترسانده است. نخبگان سیاسی و اجرایی ترجیح میدهند، به جای انجام پروژههای بزرگ پیشرفت گرا، رسواییهای بزرگ نسبت به مخالفان خود ایجاد کنند و کار رسانه ای را به کار اجرایی و مدیریتی ترجیح دهند. 2-2- نخبگان سیاسی و اجرایی و مقامات ارشد، امکان این را پیدا کردهاند که به راحتی به مردم توضیح دهند، دلیل عدم موفقیت کاریشان مخالفت رقیبشان است، رسوایی در سیاست ایرانی، یعنی مخالفت رقیب دلیل بی کارکردی ماست. 2-3- اطلاعات غلط، مسألهسازی غیرعلمی، بیتوجهی به کارشناسی، غبارآلود شدن فضای سیاسی در تشخیص راهحلهای واقعی پیشرفت و بهتر شدن وضع مردم، نتیجه واقعی انرژیبخش بودن رسوایی در ایران است. واقعیت این است، نیروهایی که مسئول تولید افشاگری در مورد رقیب هستند، به جای آنکه بر نقاط واقعی ضعف طرف مقابل با کارشناسی علمی تمرکز کنند، ترجیح میدهند، بر نقاط حساس افکار عمومی تأکید کنند که عملاً به لحاظ کارشناسی غلط و به لحاظ علمی انحراف آمیز است. این مسأله، بخصوص در موضوعاتی که پیشرفت امور و بهتر شدن اوضاع، امری علمی و کارشناسی است، به شدت آسیب رسان است. تا اینکه حتی ذهن ارشدترین نیروها و نخبگان فعال سیاسی را از راهکارهای درست، منحرف میکند. سیاست رسوایی ضد علمی، کارشناسی و منحرفکننده هرگونه جریان پیشرفت است. 3 ـ کنترل آلودگی هوای تهران و شهرهای بزرگ، یکی از مسائل اساسی توسعه کشور است که در سالهای اخیر در چارچوب سیاست رسوایی، آسیب جدی خورده است. اگر مروری بر ادبیات رسانه ای و سیاسی کشور در سالهای اخیر در این مورد بشود، غیر کارشناسی، مبتنی بر افشاگری و اتهام زنی و در چارچوب عملی بسیار بیاثر است؛ از آبپاشی هوای آلوده توسط هواپیمای ملخی تا فشار آوردن بر شهرداری برای باز کردن فوارهها یا ایجاد تونل باد در کوههای البرز و شکستن لایهمرزی جو و ... و تا نقد ساختمانسازی در تهران، همه و همه در چارچوب یک ذهن سیاسی افشاگر رقیب قابلفهم است و هیچ معنای کارشناسی و علمی ندارد. در نتیجه تا به حال، امر سیاسی در ایران هیچ اثری در پیشرفت و بهتر شدن اوضاع محیط زیستی و آلودگی هوا نداشته و بیشتر اثر عکس داشته است. نمونه قابلتأمل آن موضوع شهرداری و ساختمانسازیها در غرب تهران و آلودگی هواست. 4 ـ محمدباقر قالیباف شهردار تهران در سالهای اخیر، بارها اعلام کرده است که در چارچوب، پیشرفت وضع تهران، آماده همکاری با دولت، نیروی انتظامی و نهادهای قضایی برای کنترل آلودگی هواست. او در سخنرانیهای متعدد، فهرستی از مواردی را که کارشناسان کنترل آلودگی هوا، برای کنترل وضع تهران، مؤثر دانسته اند، محور کار خود دانسته است؛ از جمله کنترل آلودگی در مبدأ تولید، اصلاح محیط زیستی ناوگان تاکسیرانی و اتوبوسرانی، توسعه بسیار انفجاری مترو، ایجاد خطوط اتوبوسرانی تندرو (B.R.T)، توسعه دوچرخهسواری تهران، طرح (L.E.Z) [که مدیریت کاهش آلایندگی در مرکز تهران است]، همه و همه، فعالیتهای مورد تأکید قالیباف در سالهای اخیر در چارچوب پیشرفت کنترل آلودگی هوای تهران بوده است، در حالی که شهرداری تهران، هیچ مسئولیت قانونی مستقیمی در مورد آلودگی هوای تهران نداشته است. 5 ـ هرچند تلاشهای قالیباف، بدون فعالیتهای نهادهای مسئول دیگر، نمیتواند اثر لازم را دانسته باشد، در چارچوب «سیاست رسوایی» جواب عکس گرفت؛ درست زمانی که خودروسازان با افزایش بیرویه تعداد خودروهای آلوده (با وام دادن به مردم برای خرید خودرو نامناسب) طی چند ماه توانستند، حداقل نیم درصد، هوای تهران را آلودهتر کنند و نهادهای مسئول با اسقاط نکردن هر پیکان تهران، به آلودگی افزودند، «سازمان سیاست رسوایی» در ایران، قالیباف را با ساختن ساختمانهای غرب تهران، عامل آلودگی هوای تهران دانست؛ اینکه فعالیتهای قالیباف در کاهش آلودگی هوای تهران مؤثر بوده یا نه، مسأله دیگری است؛ حتی اگر فرض کنیم این فعالیتها اثر لازم را نداشته است، آیا ساختمانهای غرب تهران به لحاظ کارشناسی چه نسبتی به آلودگی هوای تهران دارد و آیا امر سیاسی در ایران راه درستی میرود و با پیشرفت همراه است؟ 6 ـ دلایل زیر نشان میدهد، بحث ساختمانهای غرب به لحاظ کارشناسی حرف مهملي است. 6-1- اتمسفر شهری که آلودگی هوا (اعم از ذرات معلق و اکسیدهای نیتروژن و اوزون و...) را در برمیگیرد، در بدترین حالت در روزهای زمستان، ارتفاعی حدود 400 متر و در اوقات مناسب مثلاً در ایام تابستان ارتفاعی حدود 3 کیلومتر دارد، فرض کنید یک برج در غرب تهران ارتفاعی 30 طبقه یا حدود 100 متر داشته باشد. چنین سازهای در مقابل اتمسفر شهری با ارتفاعی بین 400 تا 300 متر و طول چند ده کیلومتری غرب تهران، هیچ است. هر چه تعداد این سازهها نیز بیشتر باشد، ابعاد آن همچنان در برابر اتمسفر شهری ناچیز است. بدیهی است، وجود یک سازه در میدان باد تهران، الگوی حرکت هوا را در اطراف همان سازه تغییر میدهد، اما اگر ادعا کنیم این سازهها باعث آلودگی هوای تهران هستند، گزافه گفتهایم. باعث آلودگی هوای تهران به گواهی سیاهه انتشار تهران همه خودروهای فرسوده و نیمه فرسوده و اسقاطی هستند که در این شهر میتازند. 6-2- برای اینکه جلوی هوا را با ساختمان در غرب تهران بگیریم، دست کم به یک مجموعه ساختمان 150 تا 200 طبقه با عرض ده ها کیلومتری در غرب تهران نیاز داریم، یعنی نیاز به پانصد برج الخلیفه که بزرگترین ساختمان جهان است در کنار هم در غرب داریم تا اثر کوچکی بر باد تهران بگذارد! یا به عبارت دیگر، باید رشتهکوه البرز جدیدی در غرب تهران بنا کنیم، درست مثل کوههای البرز که رطوبت دریای خزر را میگیرند تا دشت تهران، دشت خشکی باشد. 6-3- آلودگی هوای تهران، اصولاً در ایام وارونگی در آبان و آذر اتفاق میافتد، در این زمان اصولاً در دشت تهران تا قزوین بادی نمیوزد که ساختمانها جلو آن را بگیرد، آلودگی هوای تهران، حاصل، خودروهای بسیار آلوده خودروسازان ایرانی است و آزمایشهای علمی نشان میدهد، عامل اصلی آلودگی منابع متحرک است؛ در ایام وارونگی، این خودروها، شهر را تبدیل به جهنم آلودگی میکنند، بادی هم وجود ندارد که بوزد و ساختمانهایی جلو آن را بگیرد، چطور ممکن است که نخبگان سیاسی، عامل اصلی آلودگی (همه وسایل نقلیه اعم از سواری و دیزل و موتورسیکلت) را رها میکنند و به ساختمانهای کم ارتفاع غرب می پردازند؟ 6-4- اگر عامل آلودگی هوای تهران، ساختمانهای غرب است، پس این آلودگی شدید در سایر شهرهای بزرگ کشور مثل مشهد، تبریز، اهواز، اراک و ... از کجا میآید؟ حتی قبل از ساخته شدن این ساختمانها در تهران، این شهر شدیداً آلوده برده است تا حدی که دولت وقت، اقدام به پاشیدن آب با هواپیمای ملخی، در منطقه مرکزی تهران نموده و این در زمانی بوده است که در همه دولتهای اخیر، هیچکس نسبت به عامل اصلی آلودگی هوای شهرهای بزرگ که خودروهای بیکیفیت هستند، واکنشی نشان نداده است. جالب آنجاست که هر موتورسیکلت چینی هفت برابر یک خودرو آلودگی در مرکز تهران ایجاد می کند؛ یعنی سه میلیون موتور، اندازه 15 میلیون خودرو، شهر را کثیف می کنند، واقعاً اثر این منابع آلاینده، مقابل چند ساختمان در غرب تهران چیست؟ 7 ـ «قالیباف» در دوازده سال اخیر، محور نقد و تخریب متعدد جناحهای فعال سیاسی در چارچوب «سیاست رسوایی» بوده است. شهر تهران با تحلیل واحد اطلاعات و آمار روزنامه گاردین در 5 سال اخیر، یکی از بزرگترین نرخهای بهبود و پیشرفت کیفیت زندگی در تهران را تجربه کرده است، اینکه در این چارچوب عملیات توسعهگرای قالیباف چقدر مؤثر بوده، یک بحث است و اینکه سیاست رسوایی چطور با انحراف افکار عمومی از مبانی کارشناسی و علمی مسیر پیشرفت تهران را به راحتی سد می کند، بحث دیگر است. نگارنده معتقد است، سازمان ذهن سیاسی ایرانی، از کارشناسی فراری است. مورد عجیب آلودگی هوای تهران، نشان میدهد، قالیباف در چارچوب فعالیت توسعه ای، مسیر کارشناسی و علمی پیشرفت گرایی را در پیشگرفته و ذهن سیاست ایرانی، متوجه نیست با تخریب غیر کارشناسی قالیباف، نه تنها فرد را تخریب می کند، بلکه عملاً مسیر کارشناسی حل موضوع آلودگی هوای تهران را منحرف می کند. جالب آنجاست که تمام دولتهای اخیری که در ایران به محیطزیست و آلودگی هوا عکسالعمل نشان دادهاند، به جای آنکه مسیر مدیریت و کنترل آلودگی هوایی را که در کل جهان میروند، پی گیری کنند، به رقابت سیاسی غیر کارشناسی در این موضوع با نهادهای دیگر مثل شهرداری و پلیس و ... پرداختهاند. اگر تقصیر اندازی و سیاست رسوایی، محور ذهن نخبگان سیاسی ایرانی نبود، به جای آبپاشی تهران نقد ساختمانهای غرب و ...، خودروها و موتورهای آلوده در دوازده سال اخیر جمعآوری میشوند و امروز 4/3 آلودگی تهران طی این سالها از میان رفته بود! 8 ـ نگارنده یک پیشنهاد برای رقابت سیاسی دارد؛ اگر قرار است هر مدیر پیشرفت گرایی نقد شود، چه اشکالی دارد که به جای افشاگری، سندسازی و حرف غیر کارشناسی که منحرفکننده ذهن جامعه است، کارشناسان، فعالان نقد و رقابت سیاسی باشند، نخبگان سیاسی و مقامات ارشد اجرایی، بهجای آنکه انرژی سیاسی خود را از سایت های مجهولالهویه و پستهای تلگرام و اینستاگرام بگیرند، انرژی خود را از نقد کارشناسانه و علمی بگیرند، چه اشکال دارد، مناظرات سیاسی بین کارشناسان دو طرف برگزار شود، نا افرادی که از همهجا مانده و راندهشده و به فضای رسانه ای بیدروپیکر افشاگری روی آوردهاند. قالیباف، حتماً قابل نقد است، چون بزرگترین پروژه توسعه تهران را در سالهای اخیر مدیریت کرده است، اما آیا بهتر نیست به جای تخریب غیر کارشناسی کارهای درست، خطاهای احتمالی کارشناسی نقد شود؟ این کار «افشاگری» نیست بلکه نقد علمی و کارشناسی است. کنترل آلودگی هوای تهران یکی از مهمترین محورهای ارتقا کیفیت زندگی در تهران است. در این چارچوب «سیاست رسوایی» تا به حال بدترین اثر کارشناسی را داشته است. روشن است که نیروهای سیاسی باید با یکدیگر رقابت کنند. رقابت و نقد چیز بدی نیست، بلکه رقابت سیاسی حتماً امر لازمی است. انرژی اصلی مشارکت و حضور مردم است؛ اما نمیشود بر محورهای درست و کارشناسی رقابت کرد؛ به جای آنکه، راهکارهای اشتباه و غیرعلمی محور رقابت شود. قالیباف در موضوع آلودگی هوای تهران، اشتباه نمی کند. چرا باید در این موضوع مورد هجمه غیر کارشناسی سیاست رسوایی قرار گیرد؟ آیا این کشور با این فضا توسعه خواهد یافت؟ * استادیار علوم سیاسی دانشگاه تهران منبع: تابناک
دیدگاه تان را بنویسید