کیهان: وقت تاختن است نه توقف

کد خبر: 149578

موجي از شورش كه جهان عرب را به لرزه درآورده تأثيرات شديدي بر استراتژي آمريكا در قبال ايران داشته، بحث بر سر اين است كه آيا تحولات موجب تحكيم ايران شده، يا تضعيف آن؟

«عليرغم عدم قطعيت درباره ميزان و عمق تحولات در منطقه عربي، يك چيز روشن به نظر مي رسد، پايه هاي استراتژي دولت اوباما در قبال ايران در حال فرو ريختن است». اين بخشي از گزارش «مركز امنيت آمريكاي جديد (CNAS) است كه توسط محقق سرشناس اين مركز- مارك لينچ- تنظيم گرديده است. سياست آمريكا در مورد ايران- از جمله در دوره اوباما- واضح تر از آن است كه نياز به شرح و توضيح داشته باشد. اذعان به شكست اين سياست ها كه طي ماههاي اخير به دفعات توسط شخصيت ها و محافل رسمي آمريكا مطرح گرديده از وقوع يك بحران جدي در دستگاه سياستگذاري آمريكا و غرب حكايت مي كند. وقوع انقلاب هاي مردمي در كشورهاي وابسته به آمريكا تير خلاصي به سياست هاي آمريكا در منطقه به حساب مي آيد. در واقع فروپاشي رژيم مبارك در مصر و فروپاشي دولت هاي وابسته به آمريكا در تونس، لبنان و اردن در ظرف زماني يك ماهه شوك بسيار بزرگي براي آمريكا بود و اين نشان داد كه آمريكا كنترلي بر مسايل منطقه اي ندارد. آمريكا سالها طرحي را با محوريت كشورهاي عرب جنوب خليج فارس عليه ايران دنبال كرد اما امروز مهمترين ضلع منطقه اي اين طرح يعني عربستان سعودي درگير بحران بقاست، عضو ديگر اين طرح دولت بحرين بوده كه عملا فروپاشيده و هر لحظه اين احتمال وجود دارد كه طوفان تحولات بقيه كشورهاي عربي طرح آمريكا عليه ايران را نيز دربر بگيرد. با اين وصف ترديدي در اينكه همه اضلاع اقتدار منطقه اي آمريكا فروپاشيده، باقي نمانده است. دو روز پس از نطق اوباما- يكشنبه شب هفته قبل- در ايپك، موسسه نظرسنجي آمريكايي «پيو» در گزارشي نوشت: «بدبيني مردم مصر نسبت به اوباما بيش از بدبيني آنان به بن لادن و القاعده است و اين در حالي است كه حداقل 70درصد مصري ها اذعان دارند كه القاعده يك گروه جنايتكار است». پيو مي نويسد فقط 22درصد مصري ها اعتقاد دارند كه دولت آمريكا در مسير پيروزي شان سنگ اندازي و مانع تراشي نكرده است. در اين ميان «عماد گاد» عضو مركز مطالعات راهبردي الاهرام پس از آنكه اوباما در نطق خود گفت اين مردم مصر هستند كه بايد راه و دولت ايده آل خود را انتخاب نمايند، نوشت: اوباما تا آخرين لحظه از حسني مبارك حمايت كرد و حالا رياكارانه مي گويد نتيجه كار را پذيرفته است. در همين حال رئيس بخش تحقيقات موسسه آمريكايي بروكينگز با اشاره به نطق رئيس جمهور آمريكا، طي يادداشتي نوشت: اوباما قادر نبود با شفافيت درباره نقش مورد اعتراض آمريكا در منطقه سخن بگويد. واقعيت اين است كه اوباما طي سه سال اخير ضربات سنگيني دريافت كرده و مي توان گفت طي 6 دهه گذشته او ركورددار دريافت اين ضربات بوده است. آمريكا در سال 1370 گمان مي كرد با فروپاشي بلوك شرق مي تواند به راحتي بر دنيا سيطره پيدا كند و از اين رو بوش اول با جسارت زيادي اعلام كرد: «ما يك قرن آمريكايي را در پيش رو داريم» و پس از آن بود كه آمريكايي ها با طرح مهار دوگانه به سمت مهمترين نقطه تعارض يعني انقلاب اسلامي آمدند. همزمان دستگاههاي مختلف سياسي، اطلاعاتي، رسانه اي و نظريه پردازي آمريكا به راه افتادند تا «پايان تاريخ» را از طريق تهديد به «نبرد تمدن ها» با محو اسلام بنام تمدن آمريكا به ثبت برسانند. بر مبناي اين نظريه نئوكان ها كار را در سال 2000 بدست گرفتند و با استفاده از ظرفيت ماجراي 11سپتامبر تلاش كردند تا تحقق پايان تاريخ را بسيار نزديك گردانند. اما بوش در ميانه راه فهميد كه كار تا چه اندازه دشوار است از اين رو او كه در سال 2004 از ايران به عنوان يكي از محورهاي شرارت نام برده بود، دو سال بعد از ايران خواست كه مذاكره را براي حل مشكلات منطقه بپذيرد اين در واقع اعتراف به ناتواني بود. براساس اين سياست، آمريكا فرماندهان و سفراي خود را در منطقه جابجا كرد به تعبير خودشان جنگ سالاران رفتند و مرداني كه اهميت ديپلماسي عمومي را درك مي كردند جايگزين آنان شدند. آمريكا اين همه را در فضايي پرابهام دنبال كرد يعني از يك سو از افزايش نيرو در افغانستان حرف مي زد و از سوي ديگر كاهش نيرو در عراق را دنبال مي كرد. از يك سو بر ميزان و شدت تحريم ها عليه ايران مي افزود و همزمان اصرار داشت مذاكره با ايران را فعال نگه دارد. اين فضاي متناقض بخوبي نشان مي داد كه آمريكا سياست مدون و كاملي درباره ايران ندارد و اساساً نمي داند كدام روش درباره ايران به نتيجه مي رسد. به همين خاطر ما در ارديبهشت سال 88 شاهد ارسال دو نامه از سوي اوباما به مقامات ارشد ايران مبتني بر درخواست مذاكره و همكاري و نيز اعزام دو نماينده غير رسمي بوديم و ظاهراً همه چيز نشان گر آن بود كه اوباما مي خواهد سياست آمريكا درباره ايران را بازنويسي كند ولي با شروع اغتشاشات خرداد و تيرماه 88 اوباما بار ديگر به ادبيات بوش بازگشت. در واقع آمريكا تاكنون نتوانسته پاسخ مهمترين سؤالات خود را درباره ايران دريافت كند. «مارك ينسچ» عضو مركز امنيت آمريكاي جديد در گزارش خود نوشته است: «موجي از شورش كه جهان عرب را به لرزه درآورده تأثيرات شديدي بر استراتژي آمريكا در قبال ايران داشته، بحث بر سر اين است كه آيا تحولات موجب تحكيم ايران شده، يا تضعيف آن؟ نقش تهران در دامن زدن به آشوب ها- انقلاب ها و يا بهره برداري از آن چيست. تعامل كشورهاي عربي جديد با جمهوري اسلامي چگونه خواهد بود. او در ادامه براي آنكه به قول خودش جلوي ضرر بيشتر را بگيرد به دولت اوباما توصيه كرده است كه: «1- دولت آمريكا همسويي خود را با عموم مردم در جهان عرب تبيين نموده و تعهد عملي به آن را نشان دهد 2- يك مبارزه استراتژيك طراحي شده عدم ارتباط ايران با شورش - انقلاب هاي- اخير و كاهش قدرت نرم ايران را برجسته نمايد و از مباحثي كه تهران را به مركز تحولات منطقه اعلام مي كند، اجتناب نمايد. 3- دولت در مواجهه با ايران به هيچ وجه نبايد از جنگ حرف بزند چرا كه محاسبات جنگ نوعاً نادرست و شتاب زده اند.» در شرايطي كه آمريكا يا ارزيابي درستي از ايران ندارد و يا ارزيابي آن يك سره از بد بودن شرايط آمريكا حكايت مي كند، اوباما چاره اي جز وقت گذراني ندارد. اين شفاف ترين تصوير امروز آمريكاست و برهمين اساس دستگاه سياست خارجي ما و مجموعه تصميم گيراني كه در حوزه هاي تخصصي به كار مشغول هستند، بايد انگاره سازي هايي كه به غلط از اقتدار آمريكا حكايت مي كند، فاصله بگيرند. شرايط دشمن، امروز شرايط دشمني است با جبهه اي در هم ريخته. از اين رو امروز را بايد روز «پيش روي» در جغرافيايي به وسعت جهان نام نهاد البته پرواضح است كه اين پيشروي ماهيتي فيزيكي ندارد. اين جبهه اي است نرم كه ما مي توانيم با توكل و توسل به خداي متعال و با تكيه به صدها مشتركات فرهنگي و نقاط مطلوب وارد ميدان شويم امروز براي حوزه هاي علميه و دانشگاههاي ما و براي هر كس كه امكاني براي ارتباط با مسلمانان جهان دارد، بهترين فرصت است. نبايد با تحليل هايي كه ريشه در ناباوري دارد و جمع بندي هايي كه معلوم نيست در كجا پخت و پز شده اند، فرصت پيش رو را كه خداي متعال در اختيار ما گذاشته و محصول زحمات امام و رهبري و خون هزاران شهيد و جانباز است، ارزان از دست بدهيم و مبادا خداي ناكرده، دشمن رو به هزيمت، تجديد روحيه و سازمان نمايد.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت