مصائب شیرین یک طلبه حامی‌حیوانات

کد خبر: 817070

صفحه اینستاگرامش، پر است از آدم‌های نیازمند، یکی کلیه لازم است و دیگری پول دوا و درمانش را ندارد. دختر بچه‌ای از درد دیالیز می‌گوید و پیرزن کرمانی از زیرزمینی پر از موش که محل زندگی‌اش است.

مصائب شیرین یک طلبه حامی‌حیوانات
جام جم: صفحه اینستاگرامش، پر است از آدم‌های نیازمند، یکی کلیه لازم است و دیگری پول دوا و درمانش را ندارد. دختر بچه‌ای از درد دیالیز می‌گوید و پیرزن کرمانی از زیرزمینی پر از موش که محل زندگی‌اش است.
در کنار این‌ها عکس و ویدئو‌هایی هم هست که نشان می‌دهد، آدمیزاد گاهی چقدر بی‌رحم می‌شود که به جان حیوانات می‌افتد و آزارشان می‌دهد. سگ‌ها در این بین بیشتر از بقیه حیوانات مورد ظلم قرار می‌گیرند. کمیل نظافتی، جوان طلبه اهل آمل است که چند سالی است، دست به کار شده و تلاش می‌کند با رفتار و گفتارش، انسانیت را پاس بدارد. او می‌گوید، آزاردهنده است که برخی به من می‌گویند «سگ باز»! ما انسانیم و باید مراقب همنوعان، محیط زیست و دیگر آفریده‌های خداوند باشیم. نظافتی که یکی از کلیه هایش را به کودکی نیازمند کلیه‌اهدا کرده، چند ماه قبل به اهواز رفت تا پیگیر وضعیت سگی باشد که مرد جوانی او را آزار داده و فیلمش را در فضای مجازی منتشر کرده بود. با نظافتی که هشت ترم در حوزه درس خوانده و اکنون در دانشکده فرهنگ و هنر، کارگردانی می‌خواند، همصحبت شدیم تا برایمان از حال خوب و سبک زندگی بگوید که دنیا را جای بهتری می‌کند. گاهی اتفاقاتی در زندگی ما رخ می‌دهد که دیگران باعث و بانی‌اش هستند شاید خودمان متوجه نشویم، اما در ان‌ها خیریتی است، شما این‌جور تجربه‌ای داشته‌اید؟ وقتی در مسیر خدمتگزاری قدم می‌گذاری، ابتدا تنهایی، گاهی با تمام وجود دوست داری به دیگران کمک کنی، اما توانش را نداری در این مواقع است که باید ایمانت را حفظ کنی و در مسیر بمانی. چند روزی بود برای درمان یک بیمار به هر دری می‌زدم به بن‌بست می‌خوردم، دیروز کلافه شده بودم، اما امروز آقایی که اهل تسنن هم هست با من تماس گرفت و هزینه درمان را تقبل کرد. شاید گاهی جانمان به لب برسد، اما جام آسایش هم به لب ما خواهد رسید! در مسیر قرار گرفتن یعنی برنامه‌ریزی و هدف‌گذاری برای یک کار؟ قرآن می‌فرماید: هر کسی به اندازه وسع خودش به دیگران کمک کند. شاید یک نفر با مال خود این کار را بکند و دیگری با جانش و کس دیگر با آبرویش. مهم‌تر و سخت‌تر از همه گذشتن از آبروست! منظورتان از آبرو، اعتباری است که آدم‌ها در زندگی کسب می‌کنند یا آبرو به معنای عام است؟ آبرو با اعتبار فرق دارد. گاهی آدمی برای کار خیری از اعتبار و کوپن خود خرج می‌کند. اما گاهی باید از آبرو به معنای عرف گذشت. یک‌بار برای نجات یک اعدامی به خانه مقتول رفتم، اما ان‌ها با مشت و لگد مرا بیرون انداختند. بار دیگر به خانه آن‌ها رفتم و در زدم و گفتم این‌بار آمده‌ام تا با بچه‌های مقتول بازی کنم و سر آن‌ها را گرم کنم! راهم دادند؛ چهار دست و پا راه رفتم، بچه‌ها را روی کولم نشاندم، برایشان صدا‌های خنده‌دار در می‌آوردم و... وقتی خانواده مقتول دیدند یک طلبه با لباس روحانیت همه کار کرد تا بچه‌ها را بخنداند، از حکم اعدام چشم پوشیدند و به این که قاتل در زندان بماند، رضایت دادند. آبرویم را به میان گذاشتم تا فردی را نجات دهم. وقتی بار اول با مشت و لگد بیرونم کردند در همه محله بی‌آبرو شدم، اما ناامید نشدم این فعالیت‌های اجتماعی را برای این‌که حال خودتان را خوب کنید، شروع کردید؟ من برای رفتن به بهشت کار‌های خیر انجام نمی‌دهم. باید وظیفه انسانی‌ات را انجام بدهی و فقط رضای خدا مد نظرت باشد. به حال خوب خودم فکر نمی‌کنم، هدفم این است که حال دیگران را خوب کنم! در جامعه مذهبی ما چشم مردم به روحانیون است که چگونه رفتار می‌کنند، آیا روحانیونی که به‌اصطلاح با مردم قاطی می‌شوند و به کار‌های روزمره آن‌ها رسیدگی می‌کنند، نسبت به قدیم‌تر‌ها کمتر شده که عملکرد روحانیونی مثل شما خیلی به‌چشم می‌آید؟ الان هم کم نیستند! خیلی از روحانیون هستند که کارهایشان را مخفیانه و به‌دور از چشم رسانه‌ها انجام می‌دهند. مثلا همین دیشب ۲۰ نفر از دوستان روحانی‌ام به زابل رفتند تا در مناطق محروم لوله‌کشی آب انجام دهند و سرویس بهداشتی بسازند. اما به هر حال مثل همه اقشار دیگر، گروهی از روحانیون هستند که متاسفانه خودشان را از مردم جدا می‌داننددر حالی‌که در سیره نبوی آمده که مثلا پیامبر (ص) منتظر نمی‌ماند تا کسی به ایشان سلام دهد بلکه همیشه خودشان سلام می‌دادند. روحانیون باید پیامبر اسلام (ص) را الگوی خود قرار دهند و نباید ادای عالمان را دربیاورند و دور از مردم زندگی کنند. اگر فعالیت‌های خیرخواهانه رسانه‌ای شود بهتر است، چون هم فرهنگ‌سازی می‌شود و هم چهره واقعی روحانیون به مردم شناسانده می‌شود؟ یک‌بار برای این‌که بفهمم مردم نسبت به روحانیون چه نظری دارند، ۲۰۰ شاخه گل خریدم و به شمال شهر تهران رفتم، سر چهارراه ایستادم، جلوی ماشین‌ها را می‌گرفتم و به سرنشینانش می‌گفتم این شاخه گل برای شفای یک بیمار است، برای شفایش دعا کنید. فقط پنج نفر گل را از من قبول نکردند. معتقدم باید خوب عمل کنیم تا جامعه به ما اعتماد کند. حامی حیوانات هم هستید، این رفتار شما هم به نوعی ساختارشکنی است. همین‌جا تاکید می‌کنم، من طلبه که حامی حیوانات هم هستم، معتقدم به هیچ جنبنده‌ای که آفریده خداست، نباید ظلم شود. برای رضای خدا در شمال کشور نقاهتگاهی برای حمایت از حیوانات آسیب‌دیده راه‌اندازی کرده‌ایم که الان از حدود ۴۰ سگ و یک عقاب نگهداری می‌کنیم که بعد از پایان درمان در طبیعت رها خواهند شد. هر حیوان آسیب‌دیده‌ای که به این نقاهتگاه آورده شود را می‌پذیریم. برخی حمایت از حیوانات را جور دیگری تلقی کرده و برچسب‌های بیرحمانه‌ای به من زدند؛ مثلا گفتند، سگ‌بازی می‌کنم و وارد کننده سگ هستم و همزیستی با حیوان را ترویج می‌کنم!. اما هیچ‌کدام از این‌ها نیست. من طلبه‌ای هستم که تلاش می‌کنم طبق اخلاق نبوی زندگی کرده و تا جایی که می‌توانم به همه مخلوقات خدا از انسان گرفته تا حیوان و گیاه کمک کنم.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت