تالابهای ایران جراحی میخواهند
امسال شعار روز جهانی تالابها «تالابها برای کاهش خطر بلایای طبیعی» است. بر اساس تعاریف ارائه شده اغلب محيطهای رودخانهای، درياچهها، كرانههای ساحلی، جنگلهای حرا، لجنزارها، تپههای مرجانی و محدودههايی از سواحل درياها و درياچهها كه عمق آنها در پايينترين حد جزر بيش از شش متر نباشد، در زمره تالابهای طبيعی قرار میگيرند. همچنين محيطهای آبی ساخته بشر همچون حوضچههای پرورش ماهی و ديگر سدها، كانالهای آب و... در زمره تالابها قرار دارند. از مجموع دوهزار و ۸۰۰ تالاب کشور، ۹۴ تالاب شناخته شده وجود دارد که از این تعداد ۲۴ تالاب در کنوانسیون رامسر بهعنوان تالاب بینالمللی به ثبت رسیده است. بر اساس مفاد کنوانسیون هر یک از کشورهای عضو کنوانسیون یک تالاب را در فهرست تالابهای بینالمللی قرار داده است.
۷۵ ميليون هكتار از آنها در كنوانسيون رامسر ثبت شده و سهم ايران از جمع كل تالابها ۲۵۰ تالاب با مساحتی حدود ۵/۲ ميليون هكتار است. از لحاظ مساحت بيش از نيمی از آنها (۴/۱ ميليون هكتار) در كنوانسيون رامسر تحت ۲۴عنوان تالاب بهثبت رسيده و از تالابهای مهم بينالمللی شناخته میشوند. فقط سه درصد از تالابهای جهان در ايران قرار دارند. تالابهای ايران محل زيست بيش از ۱۴۰ گونه پرنده مهاجر، بومی و ۳۰ درصد از پرندگان ايران است. هم اکنون يک تا دو ميليون پرنده آبزی و كنار آبزی در تالابهای ايران زمستان گذرانی میكنند.
اقدامات غیرکارشناسی جان تالابها را گرفته است
تالابهای کشور از بعد حفاظت و شرایط زیستمحیطی وضعیت مطلوبی ندارند و در معرض خشک شدن هستند. در کنوانسیون رامسر ۴۲ تیپ تالاب تعریف شده است که از این ۴۲ تیپ، ۴۱ نوع آن در ایران وجود دارد. تالابها به دلیل نارسایی و سوءمدیریتها در دورههای مختلف دستخوش حوادث فراوان شده اند. میتوان نبود محیطبان برای حفاظت از تالابها را منبع بروز بسیاری از مشکلات دانست. در سال اخیر لایروبیهای غیرکارشناسی در برخی تالابهای کشور انجام شده است. این اقدام خشک شدن و نابودی بیش از ۷۰ تالاب در کشور را به همراه دارد. در اصل این گونه اقدامات آسیبهای فراوان به تالابها و رودخانههای کشور وارد میکند. بر اساس بررسیهای انجام شده لایروبیهای غیر کارشناسی باعث خشکشدن رودخانهها و تالابها میشود. نابودی تالابها باعث تشدید آسیبهای خشکسالی میشود. این مساله در ایران به ویژه در خلیج گرگان به چشم میخورد. با توجه به حساسیت تالابها باید هر گونه اقدامی در این زمینه با بررسیهای علمی همراه باشد.
بحران در ۷۰ درصد تالابهای کشور
بر اساس بررسیهای انجام شده ۷۰ درصد تالابهای کشور در وضعیت بحرانی یا در معرض خطر جدی خشکی قرار دارند. بخش عمده مسائل تالابهای ایران به دلیل الگوی نامناسب توسعه پیش آمده است. همچنین بخش قابل توجهی از این نارسایی به دلیل اعمال مدیریت نادرست در حوزه زنجیره این تالابها بروز کرده است، چون اقدامات انجام شده فقط بر پایه یک نگاه توسعه محور شکل گرفته و مسائل دیگر همچون حفظ محیطزیست و حفظ کیفیت زندگی انسانها در حاشیه تالابها مورد توجه نبوده است. این در حالی است که از بین رفتن تالابها باعث تنزل کیفیت زندگی افراد شاغل در معیشتهای وابسته به تالابها همچون بخش کشاورزی، دامداری و صیادی شده است. هماکنون معیشت ۷۰ هزار خانوار وابسته به تالابهامون در زابل و معیشت ۱۲ هزار نفر وابسته به تالاب شادگان و هورالعظیم در خوزستان در معرض خطر قرار گرفته است. کشور ایران دارای اقلیم خشک است. با این وجود تدبیر خاصی برای این مساله اندیشیده نشده است. شایعترین تاثیر خشک شدن تالابها وجود ریزگردهاست. این امر در تشدید آلودگی هوا و بحران محیطزیستی نقش تعیین کننده دارد. تالابها تاثیر فراوانی بر زندگی مردمان جوامع محلی و مردم ساکن در بخشهای پیرامونی آن دارند و مردم هم از قدیم وابسته به تالابها بوده اند، البته شکل زندگی کنونی باعث شده تا ساکنان جوامع محلی دچار زندگی صنعتی شوند که این روند هم مناسب نیست. در اصل آنهایی که در کنار تالابهایهامون، انزلی، جازموریان و.. .زندگی میکنند وابسته به تالابها هستند و تالابها نیز به آنها وابستگی دارند، چون یکی از ریشههای اصلی تولید ریزگردها در دنیا، بحرانی شدن وضعیت تالابها و خشک شدن آنهاست و توجه به این علت، تاثیرگذار خواهد بود.
تالابها را دریابید
مهمترين مشکلات تالابهای کشور کاهش حجم آب بر اثر عوامل طبيعی و انسانی، ورود آلايندهها، کود و سم به تالابها و رعايت نکردن حريم زيستمحيطی و اکولوژيکی است. در عين حال تغييرات کاربری اراضی تالابی، رعايت نکردن حقابه طبيعی محيطهای طبيعی از سوی مجريان مختلف طرحهای آبی، عدم ملاحظات زیستمحیطی در پروژههای عمرانی، ورود آلايندههای مختلف بيولوژيکی، شيميايی و فيزيکی، تغييرات اقليمی در سطح جهان را بهدنبال داشته است. یک کارشناس محیطزیست درباره وضعیت تالابهای کشور به «آرمان» میگوید: امروز تالابهای کشور در وضعیت بحرانی هستند، اما قبل از هرگونه اظهار نظر یا اقدام خاص باید عوامل پدیدآورنده وضعیت کنونی را مورد بررسی قرار داد. وقتی بتوان عوامل تهدید را بررسی کرد به نسبت راههای نجات دهنده تالابهای کشور بهشکل مطلوب مورد شناسایی قرار میگیرد. در یک دهه اخیر با خشکسالیها و کمبود بارشهای متعدد در کشور مواجه بودهایم. هومان خاکپور ادامه میدهد: با بررسی میانگین بارشهای سالانه باید گفت که میزان بارش در مقایسه با میانگین بارشهای میان مدت تفاوت چندانی نداشته است. برای مثال هم اکنون در بسیاری از مناطق با کاهش بارش سالانه مواجه هستیم. این در حالی است که در بسیاری از مناطق بارش جامد از بین رفته است و این تغییر اقلیم باعث بروز بارشها به شکل مایع و باران شده است. در اصل بارش به شکل برف روند مدیریت و مهار آبها را تسهیل کرده و باعث نفوذ آبها در منابع زیرزمینی میشود. در اغلب مناطق کشور با وجود تغییر در نحوه بارش، هنوز تمهیدات لازم برای مدیریت آب، هدایت آب و ذخیره آن در سفرههای آب زیرزمینی انجام نشده است. از سوی دیگر در سالهای اخیر پوشش گیاهی بهشدت دچار تغییر شده است. به گفته این کارشناس محیطزیست، کاهش پوشش گیاهی، هدر رفت آب و افزایش فرسایش خاک را در بسیاری از مناطق افزایش داده است. این امر باعث شده تا در مقایسه با یکدهه گذشته روند آبرسانی بهتالابها با مشکلات فراوان مواجه شود، چون تاکنون تمهیدات لازم برای هدایت آبهای تولید شده از ذوب برفهای کوهستانی در دستور کار قرار نگرفته است.
بحران تالابها در نتیجه تولیدات انسان
این کارشناس محیطزیست تاکید میکند: یکی از تهدیدات جدی برای تالابهای کشور را میتوان فعالیتهای مخرب انسانی دانست. برای مثال میزان برداشت از چاههای مجاز یا غیرمجاز در اطراف اراضی کشاورزی باعث تخلیه سفرههای آب زیرزمینی شده است. این در حالی است که با وجود شرایط نامساعد در زمینه تالابهای کشور تاکنون هیچ اقدام موثر و تاثیرگذاری برای کنترل یا کاهش میزان مصرف آب در طول چند سال اخیر از سوی تصمیمگیران محیطزیست در دستور کار قرار نگرفته است، بلکه در سالهای اخیر شاهد افزایش مصرف و برداشتهای بیرویه در حوزه آب بودیم. این امر افزایش روند خشکی تالابها را بهدنبال داشته است. خاکپور میگوید: دیگر عوامل تهدید کننده در حوزه تالابها مقوله سدسازی است. تاکنون در زمینه سدسازی هیچگونه اقدام موثری انجام نشده است. در کشور ما مقولهای تحت عنوان مدیریت آب وجود ندارد. این کارشناس محیطزیست میافزاید: امروز نجات تالابهای کشور نیازمند برنامههای مدون و مناسب است. مشکل تالابهای کشور با مسکن و اقدامات مقطعی حل نمیشود، بلکه هرگونه اقدام سازنده در این زمینه نیازمند عمل جراحی و اقدامات اساسی است. به گفته او باید پذیرفت که رهاسازی حقابه زیستی تالابها یکی از اولویتهای کشور است. باید مطالبهگران در حوزه کشاورزی، صنعت و... به شکل جدی وارد عمل شوند. در این شرایط اقدامات برای احیای تالابها باید با متولی مناسب پیگیری شود. برای مثال در برخی موارد مشاهده میشود که وزارت نیرو حقابه زیستی یک تالاب یا رودخانه را از محل خروجی سد رها کرده است، اما در اصل هیچ دستگاه متولی پاسخگوی وضعیت آب و نظارتها در این زمینه نیست. برای مثال شاید وزارت نیرو مدعی باشد که حقابه زیستی رودخانه زایندهرود و تالاب گاوخونی را رها کرده است، اما دستگاه نظارتی مناسب برای مدیریت این امر و بررسی اقدامات انجامشده وجود ندارد. با وجود اینکه وزارت نیرو مسئولیت را برعهده سازمان حفاظت محیطزیست میگذارد، اما در این بین شاهد شانه خالی کردن این دو سازمان از مسئولیتهای موجود هستیم. با این تفاسیر روز به روز بر شدت خشکی تالابها افزوده میشود. باید سازمان حفاظت محیطزیست بهعنوان متولی، مسئولیت اقدامات محیطزیستی را پذیرفته و اختیارات قانونی داشته باشد تا بتواند به رهاسازی حقابههای رودخانهها و تالابها بپردازد. از سوی دیگر این سازمان باتوجه ویژه به مقوله نظارت میتواند در احیای تالابهای کشور تاثیرگذار باشد.
دیدگاه تان را بنویسید