آیا کارون خشک می‌شود؟

کد خبر: 606550

طرح بهشت‌آباد عنوان یکی از طرح‌های بزرگ انتقال آب کشور از سرشاخه‌های کارون است که اکنون نزدیک به یک دهه است با چالش‌های بزرگ محیط زیستی مواجه شده اما همچنان با وجود تهیه گزارش ارزیابی اثرات زیست محیطی، این طرح مورد تأیید سازمان محیط زیست قرار نگرفته است.

روزنامه ایران: طرح بهشت‌آباد عنوان یکی از طرح‌های بزرگ انتقال آب کشور از سرشاخه‌های کارون است که اکنون نزدیک به یک دهه است با چالش‌های بزرگ محیط زیستی مواجه شده اما همچنان با وجود تهیه گزارش ارزیابی اثرات زیست محیطی، این طرح مورد تأیید سازمان محیط زیست قرار نگرفته است.
مخالفت با این طرح پرسرو صدا که کلنگ اجرایی شدنش سه چهار سالی است به زمین خورده تا جایی پیش رفته که رئیس سازمان حفاظت محیط زیست نیز تاکنون بارها همصدا با بسیاری از منتقدان و مردم چهارمحال و بختیاری و خوزستان، مخالفتش را با هرگونه انتقال آب با هدف غیر شرب اعلام کرده است اما بهشت آباد به‌عنوان بزرگترین طرح انتقال آب داخل سرزمینی با هدف تأمین آب مورد نیاز کشاورزی و صنعت برای سه استان اصفهان، یزد و کرمان همچنان بدون هیچ گونه تغییری در الگوی توسعه این سه استان در دستور کار وزارت نیرو قرار دارد تا این تتمه کارون را که در نیم قرن اخیر با ساخت ده ها سد بزرگ و کوچک مسدود شده حالا کاملاً از روی نقشه جغرافیایی پاک کند. کارون1، کارون 3، کارون 4، گتوند و مسجد سلیمان تنها نمونه‌های کوچکی از سدهای بزرگی هستند که در حوضه آبریز بزرگترین رودخانه کشور ساخته شده‌اند وحالا مجموعه مگا پروژه بهشت آباد می‌رود تا برای انتقال سالانه بیش از دو میلیارد و 700 میلیون مترمکعب آب از سرشاخه‌های کارون در چهارمحال و بختیاری به کویر مرکزی ایران طرح‌‌ریزی کند. این درحالی است که در پایین دست بسیاری از مردم خوزستان با بحران آب مواجه هستند.
طرح بزرگ تونل و سد بهشت‌آباد با ظرفیت انتقال سالانه بیش از یک میلیارد مترمکعب آب به فلات مرکزی ایران از سال 1386 مطرح شد اما با مخالفت کارشناسان، مسئولان، برخی نمایندگان مجلس و مهم‌تر از همه افکار عمومی، نامجو،‌ وزیر وقت نیرو را تا مرحله استیضاح هم پیش برد ولی در نهایت و با فشار مسئولان و نمایندگان استان‌های مرکز کشور، بویژه اصفهان، در شورای عالی آب در همان زمان تصویب شد و وزارت نیرو اعلام کرد درهفته دولت سال ۱۳۹۰ طرح بهشت آباد کلنگ زنی می‌شود.
این در حالی است که سازمان حفاظت محیط زیست کشور در سال ۱۳۸۶، مرکز پژوهش‌های مجلس در سال ۱۳۸۷ و سازمان مدیریت منابع آب ایران به‌عنوان متولی آب کشور در تیر ماه سال‌جاری به این طرح اشکالات فراوانی گرفتند و آن را تأیید نکردند.

فاطمه ظفرنژاد، پژوهشگر آب و توسعه پایدار در این باره می‌گوید: من شخصاً مرحله دوم گزارش ارزیابی طرح انتقال آب به فلات مرکزی را که یکی از شرکت‌ها انجام داده مطالعه کرده‌ام. در ابتدا اشاره کنم که این طرح کلان دربرگیرنده چهار بخش است: سد بهشت آباد، خط انتقال آب به اصفهان، خط انتقال آب به یزد و خط انتقال آب به کرمان و رفسنجان. سد بهشت آباد که قرار است با گنجایش 1600 میلیون مترمکعب در شمال شرق استان چهارمحال و بختیاری در ارتفاع 1700 متری از سطح دریا ساخته شود قرار است سالانه 580 میلیون مترمکعب آب از سرشاخه ­های کارون برداشت کند و به کویر مرکزی بفرستد. حالا این طرح کلان چندین خط انتقال هم دارد که خط انتقال به اصفهان 72کیلومتر از محل سد است و 7 مخزن، 4 ایستگاه تلمبه آب، تصفیه خانه و 2 تونل تا نقطه ورود آب در باغ بهادران دارد. او می‌افزاید: روی هم رفته این طرح گذشته از سد اصلی، 33مخزن و 14 ایستگاه تلمبه آب و بیش از 1000کیلومتر خط انتقال دارد تا 250میلیون مترمکعب آب به اصفهان، 150میلیون مترمکعب آب به یزد و 180میلیون مترمکعب آب به رفسنجان و کرمان یعنی روی هم 580 میلیون مترمکعب آب منتقل کند. و البته روشن نیست چرا مخزن باید چند برابر نیاز

ساخته شود!
این کارشناس درباره خسارت‌های ناشی از این طرح می‌گوید: فقط در محل مخزن سد بهشت آباد بدون درنظر گرفتن مخزن ها و ایستگاه‌های تلمبه آب دو خط انتقال دیگر، حدود 5هزار خانوار روستایی با جمعیت 14هزار نفری و نیز 358 خانوار شهری با جمعیت 2هزار نفری زندگی می‌کنند که در گزارش تهیه شده هرگز به وضعیت معیشتی و سکونتی و سرنوشت این اهالی اشاره‌ای نشده است.
حال آنکه بنابر دستورالعمل‌های وزارت نیرو لازم است برای آنان طرح جایگزین سکونتی و معیشتی درخور درنظر گرفته شود و پیامدهای اجتماعی این امر بدرستی ارزیابی و برایش برنامه‌ریزی شود. در همین حال شگفت آور است که به خسارت زیست محیطی و اجتماعی 33 مخزن دیگر و 14 ایستگاه تلمبه آب در طول مسیر نیز اساساً اشاره‌ای نشده است و تنها عنوان شده که بیش از دو هزار و 200 هکتار از اراضی زراعی و باغی در طول مسیر در مخزن سد قرار خواهند گرفت.

گویی این همه تأسیسات و عملیات وسیع عمرانی برای سایرمخازن و ایستگاه های دیگر قرار است روی هوا انجام شود نه زمین و جنگل و مرتع و دشت که حتی اگر فرض کنیم این همه قرار است روی هوا هم ساخته شود باز هم تأثیراتی دارد که باید ارزیابی می‌شد.

ظفرنژاد درباره تأثیر این طرح روی کارون می‌گوید: نخستین برداشت آب از سرشاخه‌های کارون در سال 1333 با نام طرح کوهرنگ 1 به بهره‌ برداری رسید تا سالانه 300 میلیون مترمکعب از حوضه کارون را به حوضه زاینده رود بفرستد که همانجا نیز کوچک ترین توجهی به کارکرد رودها و سلامت آنها برای زیستگاه ها و گونه‌های گیاهی و جانوری پایین دست نشد. در سال 1365 نیز برداشت دیگری با حجم سالانه 250میلیون مترمکعب با نام کوهرنگ2 و پس از آن کوهرنگ 3 با برداشت سالانه 250 میلیون مترمکعب، سپس چشمه لنگان با 164 میلیون مترمکعب و طرح دز - قمرود نیز با190 میلیون مترمکعب برای برداشت آب از سرشاخه‌های کارون اجرا شدند.
حالا با وجود این همه برداشت از حوضه کارون اکنون این پرسش مطرح است که آیا دیگر جایی برای برداشت‌های اضافه‌ تر هم باقی خواهد ماند؟ و ازآنجاکه تضمینی نیست که برداشت‌ کنندگان آب بهشت آباد تنها به 580 میلیون مترمکعب رضایت دهند و بقیه حجم سد بهشت آباد را نیز تا 1.6 میلیارد مترمکعب دست نخورده بگذارند بنابراین انتظار می‌رود پس از اجرای طرح بهشت آباد، روی هم رفته کل برداشت از حوضه کارون به بیش از 2.7 میلیارد مترمکعب برسد که در این صورت خاموشی ابدی کارون را رقم خواهد زد.
او درباره تأثیر این حجم وسیع برداشت آب روی نخلستان های جنوب می‌گوید: با اینکه ارزیاب و مشاور طرح خود اذعان داشته که «پیش آمدن آب دریا در اروندرود و شور شدن خاک سواحل این رودخانه موضوعی است که در سال های اخیر توجه کارشناسان را به خود جلب کرده و هر سال نسبت به سال های قبل شدت بیشتری می­ یابد.
اما شگفت آور است که با این همه، مشاور ادعا می­ کند که برداشت آب از نظر کمیت تأثیری بر کشاورزی و صنعت پایین دست و حتی شرب این منطقه نخواهد داشت درحالی که اصلاً این گونه نیست و قطعاً خسارت‌های هنگفتی به کشاورزی پایین دست در خوزستان وارد می‌شود.
این کارشناس محیط زیست بی‌توجهی به موازین بوم شناختی، اقلیمی، اجتماعی، تاریخی درباره جوامع بومی وابسته به کارون و آثار طرح در زندگی آنها و نیز درباره جوامع بومی ساکن مخزن در بالادست، بی‌توجهی به مکان یابی نادرست صنایع آب بر فلز و فولاد در استان های خشک و گسترش ناسازگار کشاورزی تک محصولی پسته و دیگر اشکال توسعه ناپایدار همچون برنجکاری در اصفهان از دیگر معایب این مطالعات است که متأسفانه مشاور ارزیاب هیچ کدام از این موارد را ندیده و پیامدهایش را برای تصمیم گیران روشن و شفاف نکرده است.
از سوی دیگر این طرح هزینه نجومی برای اجرایش به کشور تحمیل می‌کند که بی‌گمان جابه‌جایی صنایع آب بر فولاد به کنار خلیج فارس بسیارکم هزینه‌ تر و کم پیامدتر از این طرح انتقال آب خواهد بود و می‌تواند منابع آب تازه‌ای برای احیای کارون از راه بازگرداندن آب انتقالی به کارون تأمین کند.

او می‌گوید: واقعاً جای سؤال است که چرا پاسخی درست و منطقی به این همه اعتراض های مردم محلی و متخصصان داده نمی‌شود . آیا فراموش کرده‌ایم نابودی 18 میلیون اصله درخت بلوط در زاگرس را که درنتیجه خشکسالی و سدسازی‌های بی‌رویه بر این منطقه تحمیل کرده‌ایم که حالا باز می‌خواهیم فشاری دو چندان بر منابع آب منطقه وارد کنیم؟

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت