اینجا خشک شدن چندینهزار هکتار جنگل اتفاق مهمی نیست
یک فعال محیط زیست: اگر فرایند خشکیدگی را درست بررسی کرده بودیم و آگاهی کاملی نسبت به این فرایند داشتیم شاید در یک شرایط مناسب تری می توانستیم با این فرایند مقابله کنیم نه اینکه منتظر خشک شدن درختان باشیم.
سرویس اجتماعی فردا؛ حامد فراهانی: طی سال های اخیر گزارش های بسیاری از زوال و نابودی جنگل های واقع در غرب کشور در اثر شیوع بیماری در بین درختان منتشر شده است زوال و نابودی که ناشی از کم توجهی یا بی توجهی مسئولان امر به گونه های ارزشمند طبیعت است و متاسفانه در همه دوران شاهد این بی توجهی ها به منابع طبیعی کشور بوده ایم.
نشانه های بیماری که در میان این درختان شایع و منجر به زوال و مرگ درختان شده است شامل قهوه ای شدن و خزان بی هنگام منظره عمومی بخشی از جنگل که در آن بیماری شایع است، تراوش صمغ سفید در محل شروع آلودگی روی شاخه ها و خروج حجم زیادی صمغ تیره از تنه درختان مسن، قهوه ای شدن نسوج چوب و دسته های آوند چوبی در سرتاسر ارتفاع تنه به سمت بالا و پایین درخت که نشان دهنده آلودگی نسوج بود، می شود.
طبق گزارش ها این بیماری که به بیماری ذغالی معروف است در میان درختان زاگرس شایع شده؛ بیماری ذغالی از گونه های مختلف بلوط و دیگر گونه های جنگلی در دنیا است و صدها هکتار درخت بلوط را دچار زوال و مرگ می سازد.
اما این تنها مشکل نیست مشکل بزرگتر از نابودی درختان زاگرس نابودی اکوسیستم این منطقه است اکوسیستمی که طی هزاران سال ایجاد شده است اما به دلیل سهل انگاری مسئولان امر و بهره برداری های غیرمعمول مردم بومی منطقه روز به روز شاهد نابودی این چرخه طبیعی در کشور هستیم.
خشکیدگی بلوط زاگرس غلط است؛ نابودی اکوسیستم زاگرس را داریم
هادی کیادلیری در این باره به خبرنگار «فردا» می گوید: در چند سال اخیر یک میلیون هکتار از زاگرس مبتلا به بیماری شده است. در شمال کشور از 70 هزار هکتار گونه شمشاد به خصوص هیرکانا که در جهان به نام ایران است، 40 هزار هکتار آن خشک شده است. بعد این مرگ و میرهای دسته جمعی زوال و نابودی است. دیگر مرگ یک گونه نیست، مرگ اکوسیستم است.
کیادلیری اضافه می کند: بعضی ها می گویند خشکیدگی بلوط زاگرس؛ این جمله غلط است. نابودی اکوسیستم زاگرس است. چون بلوط سهم زیادی از زاگرس را دارد. همه چیز در حال خشک شدن است. البته مقاومت هایشان متفاوت است. در کنار همه اینها ما تغییر اقلیم را هم داریم. چون کشور ما محکوم به این نتایج اثرات اقلیمی است. به هر حال ما کشوری هستیم که 92،3 درصدش خشک است. 7 درصد جنگل است که جنگل شمال کشور کلا یک درصد خاک مملکت است. یعنی ما محکوم به تغییرات اقلیمی هم هستیم. بیابان زایی وجود دارد و همه اینها دست به دست هم داده است.ژ
علت خشکیدگی درختان جنگل های زاگرس نامعلوم است
اما موضوع دیگری که منجر به عدم مقابله درست با خشکیدگی درختان زاگرس می شود نبود مطالعه درست و نامعلوم بودن علت یا علت های خشکیدگی درختان جنگل های زاگرس است. هومن خاکپور، فعال محیط زیست در این باره به خبرنگار «فردا» می گوید: موضوعی که در بحث خشکیدگی جنگل های زاگرس مطرح است این است که در این زمینه مطالعه درستی صورت نگرفته است و علت یا علت های خشکیدگی معلوم نیست یعنی در یک مطالعه مدون حتی فرایند خشکیدگی را هم نداریم و حتی نمی دانیم این موضوع یک عامل خارجی است یا یک موضوع داخلی و درختی که سالم است نمی دانیم در چه مرحله ای از خشکیدگی قرار دارد و به طور ناگهانی با خشک شدن درخت مواجه می شویم مثلا اگر فرایند خشکیدگی چهار پنج مرحله است مراحل مختلف را بررسی نکرده ایم یا مثلا درختی را فرض کنید که برای مقابله با آفات فقط سعی می کند که برگ بدهد تا زنده بماند ولی ما این برگ دادن را نمی بینیم و این یکی از مراحل فرایند خشکیدگی است که ما آن را ندیده ایم.
سازمان جنگل ها برنامه جامعی برای مقابله با خشکیدگی ندارد
این فعال محیط زیست ادامه می دهد؛ حال اگر ما بر روی فرایند خشکیدگی مطالعه درستی نداشته باشیم قطعا مبارزه ای هم که برای مقابله با خشکیدگی در حال انجام است یک مقابله جامع و پایدار نیست. برای اتفاقی که در جنگل های زاگرس در حال رخ دادن است سازمان جنگل ها و مراتع برنامه جامع و کاملی برای مقابله با خشکیدگی ندارد.
وی می افزاید: هم اکنون در چند استان طرح پایلوت برای مقابله با خشکیدگی زاگرس در حال اجرا است در این استان ها از تیم های مشاوره خارجی نیز استفاده شده است که آنها نیز دانش و آگاهی لازم در مورد این موضوع را ندارند و آنها هم در حال جمع آوری اطلاعات هستند. در این زمینه حداقل پنج تا شش سال زمان را از دست داده ایم و اگر در همان سال های اولیه شروع به یک مطالعه پنج ساله می کردیم حداقل از فرایند خشکیدگی مطلع شده بودیم و می توانستیم تصمیم گیری بهتری برای مقابله با پدیده خشکیدگی داشته باشیم.
خاکپور در پاسخ به سوال دیگری درباره اینکه سازمان جنگل ها از چه زمانی برای مقابله با این پدیده دست به کار شده است میگوید: سازمان جنگل ها هنوز هم برنامه جامعی برای مطالعه روند فرایند خشکیدگی وجود ندارد.
تا به حال فرصت مطالعاتی برای فرایند خشکیدگی زاگرس پیش نیامده است
این فعال محیط زیست درباره چرایی اینکه در این زمینه تا به حال اقدامی صورت نگرفته است به خبرنگار «فردا» میگوید: شاید واقعا متخصصینی وجود داشته باشند که اگر به آنها فرصت داده شود بتوانند این مطالعه را انجام بدهند اما آن چیزی که در این زمینه مشهود است این است که این فرصت مطالعاتی ایجاد نشده است یا اراده ای و برنامه ای برای انجام یک مطالعه جامع و گسترده در این زمینه وجود ندارد تا بتوانیم حداقل این فرایند خشکیدگی را بررسی کنیم تا بتوانیم بعد از آن برای مقابله با خشکیدگی اقدامی انجام بدهیم.
موضوع دیگری که می تواند باعث هجوم آفات به درختان شود بهم خوردن تعادل و ضعیف شدن بخشی از اکوسیستم منطقه است که خاکپور در این باره می گوید: بسیاری از آفات در خود جنگل وجود دارد اما به دلیل اینکه دشمن طبیعی آن آفت وجود دارد و اینکه خود طبیعت می تواند در برابر آن آفت مقاوم باشد آن آفت خودش را نشان نمی دهد در حالیکه این آفات در جنگل وجود دارد اما زمانی که جنگل با یک بهم خوردن تعادل و ضعف یک اکوسیستم مواجه می شود آن وقت جمعیت برخی از آفات افزایش می یابد و بعد باعث هجوم این آفات به درختان جنگل می شود.
خاکپور تاکید کرد: در یک مطالعه جامع و کامل باید بررسی شود که این عامل بیماری در جنگل ها یک عامل داخلی بوده یا یک عامل خارجی بوده است.
مدیریت غلط جنگل ها تعادل اکولوژیکی زاگرس را بهم زده است
نوع اداره و مدیریت جنگل ها نیز از جمله موضوعاتی است که در همه دوران مورد غفلت مسئولان امر قرار گرفته است؛ این فعال محیط زیست نیز در این زمینه به خبرنگار «فردا» می گوید: اتفاقی که در زاگرس رخ داده و موضوعی که کاملا محرز است این است که نوع مدیریت و بهره برداری از جنگل های زاگرس تعادل اکولوژیکی این جنگل ها را بهم زده است یعنی مجموع بحث های مدیریتی چه از بهره برداری هایی که توسط مردم بومی و محلی جنگل در حال انجام است و چه پروژه های عمرانی، راه سازی ها و سدسازی ها و پروژه های انتقال آب همگی دست به دست هم دادهاند تا اینکه جنگل های ما به سمت یک عدم تعادل و بهم خوردن نظم و شرایط پایدار اکوسیستمی مواجه شدهاند و هم اکنون این جنگل ها در یک شرایط ضعف قرار دارند و در این شرایط تنها کافی است که یکی از آفات جمعیت خود را زیاد کند و جنگل هم که توان مقاومت در برابر آن آفت را ندارد.
خاکپور معتقد است: اگر ما فرایند خشکیدگی را درست بررسی کرده بودیم و آگاهی کاملی نسبت به این فرایند داشتیم شاید در یک شرایط مناسب تری می توانستیم با این فرایند مقابله کنیم نه اینکه منتظر خشک شدن درختان باشیم.
وی در خصوص روش بکارگیری سازمان جنگل ها برای این امر گفت: روشی که هم اکنون سازمان جنگل ها و مراتع برای جلوگیری از این فرایند انجام می دهد قطع کردن سرشاخه ها است. حالا اینکه برخی از آنها که قطع می شوند درست قطع می شود و به نحوه صحیحی از جنگل خارج و یا معدوم می شود تا دوباره به یک کانون بیماری تبدیل نشوند و خیلی از موارد دیگر خود نیازمند کارهای کارشناسی و دقیق است.
میزان اثرگذاری روش بکارگیری سازمان جنگل ها نیاز به مطالعه دارد
این فعال محیط زیست در خصوص میزان اثرگذاری این کار ادامه می دهد: طبق گزارش هایی که تا الان از سوی برخی از استان ها صورت گرفته این کار تاثیرگذار بوده است اما همین تاثیرگذار بودن آن نیز نیاز به بررسی و مطالعه دارد چراکه تا زمانی که ما درد را نشناخته باشیم نمی توانیم درمانی برای آن در نظر بگیریم بنابراین اگر علت اصلی خشکیدگی را ندانیم نمیتوانیم ادعا کنیم راهی که برای مقابله استفاده می کنیم یک مبارزه و مقابله پایدار است و مبارزه ای است که باعث احیای جنگل ها می شود.
طرح کنترل و پیشگیری از خشکیدگی این جنگلها از سال 87 تهیه شده
از این رو که سازمان جنگل ها متولی اصلی مراقبت و صیانت از جنگل ها است به سراغ فریبرز غیبی، رئیس مرکز جنگلهای خارج از شمال رفتیم تا از عملکرد این سازمان در مواجهه با بیماری که بیش از شش سال است گریبان جنگل های ارزشمند زاگرس را گرفته مطلع شویم. غیبی در این خصوص به خبرنگار «فردا» می گوید: طرح کنترل و پیشگیری از خشکیدگی جنگل های زاگرس را از سال 87 تهیه و تصویب کرده ایم و پس از آن کارگروه تخصصی در سازمان جنگل تشکیل شد و نهایتا منجر به تهیه دستور العملی مبنی بر پیشگیری و کنترل خشکیدگی بیماری ذغالی بلوط شد.
وی ادامه داد: عملیاتی از طرف سازمان جنگل ها در طرح صیانت از جنگل های زاگرس برای این منظور لحاظ کردیم؛ مثل قطع و برش اصلاحی که در آن پایه هایی که بالای 50 درصد خشکیدگی داشتند را قطع کردیم که بتواند دوباره تجدید حیات کند. بذر کاری و نهال کاری و برگزاری کارگاههای آموزشی برای ساکنین منطقه از جمله اقداماتی بود که در این خصوص صورت گرفت تا بتوانیم با پدیده خشکیدگی مبارزه کنیم.
مشخص شدن نتایج تحقیقات تا پایان امسال
همچنین غیبی اضافه کرد؛ از جمله اقدامات دیگر شناسایی پایه های مقاوم و تولید نهال از این پایه ها بوده است و تا پایان امسال نتیجه تحقیقات مشخص می شود. همچنین طبیعت هم در سال های اخیرکمک کرد و بارندگی مناسبی داشتیم و خوشبختانه این پدیده کنترل شده است. اما اعلام می کنم به خاطر اینکه اکوسیستم زاگرس، اکوسیستم نامتعادلی شده، آسیب پذیر شده است.
وی فشار یک طرفه و بیش از حد به جنگل ها و بهره برداری بیش از حد را از عواملی عنوان کرد که سبب نامتعادل شدن این اکوسیستم شده است و در ادامه در پاسخ به سوال خبرنگار «فردا» راجع به اینکه چرا سازمان جنگل ها با بهره برداری های بیش از حد مقابله نکرده است توضیح داد: بعضی از این مسائل دست سازمان جنگل ها نیست. کاهش آب سفرههای زیرزمینی، همه و همه بر اکوسیستم زاگرس فشار وارد کردند. از طرفی هم اکوسیستم زاگرس پیر است. بنابراین همه این مسائل باعث شد این پدیده به این شکل بروز کند.
کاهش رطوبت، افزایش دما و ریشه های سطحی بلوط از عوامل خشکیدگی
غیبی اضافه کرد: علت خشکیدگی جنگل های زاگرس مشخص شده است. مثلا در پایان نامه و تحقیقاتی که در دشت برم کازرون انجام شد مشخص شده که عامل کاهش رطوبت باعث شده که سفره های آب زیرزمینی تا 15 متر کاهش پیدا کند. ریشه بلوط هم در این دشت ریشه های سطحی دارد که این موضوع خود باعث خشکیدگی شده است. همچنین عامل دیگر در تحقیقات، گرما بود. چون آستانه تحمل بلوط 43 درجه سانتی گراد است اما ما در این منطقه تا 50 درجه را هم تجربه کردیم.
رئیس مرکز جنگلهای خارج از شمال تاکید کرد: وضعیت زاگرس چون اکوسیستم است و اکوسیستم به این راحتی از بین نخواهد رفت، با تمهیداتی که انجام می شود امیدواریم بتوانیم آن را احیا کنیم.
بیماری موجود در زاگرس یک عامل داخلی بوده است
وی در خصوص وجود بیماری در این جنگل ها توضیح می دهد: بیماری هنوز هم در جنگل های زاگرس وجود دارد و تاکنون دو عامل تشخیص داده شده است، یکی بیماری ذغالی که وقتی به ریشه می رسد باعث مرگ درخت می شود. یکی دیگر از عواملی که در دانشگاه یاسوج درباره آن تحقیق شده بود یک نوع باکتری بود که وارد مغز درختان می شد و باعث مرگ آنها شده بود. بنابراین می توان گفت در زاگرس عامل بیرونی نبود که باعث خشکیدگی آن شود. در زاگرس اکوسیستم خودش بوده که باعث خشکیدگی شده است و چون زوال پیدا کرده آفات طغیان پیدا کرده است و اکوسیستم زاگرس به دلیل بارندگی صورت گرفت هم اکنون در حالت خوبی قرار دارد. اما باید عرض کنم این وضعیت پایدار نیست به دلیل اینکه اکوسیستم زاگرس آن پایداری خود را از دست داده است.
غیبی در ادامه به چگونگی رسیدن به این پایداری اشاره کرد و افزود: باید متناسب با ظرفیت عرصههای جنگلی از زاگرس بهرهبرداری شود. همچنین در بعضی از مکانها پنج برابر ظرفیت دام داریم که اجازه زادآوری را به جنگل ها نمی دهد. اکثر بذرهای بلوط توسط ساکنان و بهره برداران جمع آوری می شود و برای دام ها استفاده می شود. سرشاخه ها و درختان قطع می شود و برای سوخت و علوفه مورد استفاده قرار می گیرد. برخی از مناطق جنگلی شخم زده و تغییر کاربری می شود. پروژه های عمرانی هم یکی از عوامل مخرب در اکوسیستم زاگرس است. احداث سدهای کلان باعث شده که اکوسیستم زاگرس بهم بخورد. شاید در یک پروژه پنج هزار هکتار جنگل زاگرس از بین می رود، قطعا اکوسیستم موجود منطقه هم تغییر پیدا میکند. اکو سیستم چون مجموعه ای از عوامل زنده و غیر از زنده است وقتی تعادل آن بهم بخورد وضعیت ناپایداری به وجود می آید.
برای ادامه حیات زاگرس دولتمردان وارد عمل شوند
رئیس مرکز جنگلهای خارج از شمال هرس درختان و انجام عملیات آبخیزداری به منظور نفوذ بهتر نزولات به زمین و دسترسی راحت تر درخت به آب را از دیگر مواردی عنوان کرد که باعث بهبود وضعیت این جنگل ها شده است و در ادامه اضافه کرد: یکی از بحث هایی که وجود دارد بحث بهره برداری است. باید معیشت جایگزینی را برای افراد بهره بردار تعریف کنیم. هرچه فشار از روی جنگل کاسته شود می تواند به پایداری آن کمک بیشتری کند. دولتمردان باید درصدی از اشتغالی که در صنایع است را به زاگرس و زاگرس نشینان اختصاص بدهند تا بتوانیم جمعیت بهرهبردار آن را کاهش بدهیم تا زاگرس نیز بتواند به حیات خود ادامه دهد.
همه این مشکلات دست به دست هم داده است و روز به روز به نابودی بیشتر این جنگل های ارزشمند دامن زده است از سویی آتش سوزی های عمدی یا غیرعمدی از دیگر موضوعاتی است که بخش وسیعی از این جنگل ها را نابود می کند اما متاسفانه در هیچ یک از دوران شاهد برقراری تدابیر ویژه ای از سوی مسئولان برای جلوگیری از نابودی بیشتر این گونه های ارزشمند گیاهی نبوده ایم گویا تنها موضوعی که برای مسئولان از جنگل مهم است بهره برداری، بهره برداری و بهره برداری است!
اهمیت جنگل های زاگرس
ناحیه رویشی زاگرس شامل سلسه جبال زاگرس، وسیعترین و اصلیترین رویشگاه گونههای مختلف بلوط در ایران است و به همین دلیل این منطقه از اهمیت بسیار ویژهای برخوردار است. جنگلهای بلوط منطقه زاگرس از منتهی الیه شمال غربی ایران (استان آذربایجان غربی) آغاز و سپس غرب (استانهای کرمانشاه، ایلام و لرستان) و جنوب غرب ایران (استانهای کهگیلویه و بویراحمد و فارس) را طی میکند.
جنگلهای زاگرس با گستردگی در ۱۱ استان کشور با شش میلیون هکتار مساحت، ۴۰ درصد جنگلهای ایران را تشکیل میدهند که حدود ۷۰ درصد تیپ گونههای جنگلی زاگرس را بلوطها شامل میشوند.
دیدگاه تان را بنویسید