ماجرای شکار «۳۵ ببر» در میانکاله

کد خبر: 569662

یک پژوهشگر ببرشناسی با تشریح شکار معروف میانکاله که ۳۵ ببر شکار شد،گفت: ببر قبل از انسان از جاده ابریشم استفاده کرد،همچنین فقط دو پوست ببر در ایران وجود دارد، درحالیکه در سال ۱۹۰۰ حدود ۱۰۰ هزار ببر در دنیا بود ولی اکنون سه هزار ببر بیشتر زنده نیستند.

خبرگزاری تسنیم: کاوه فیض‌اللهی - سردبیر فصلنامه پازن - در هشتاد و هفتمین باشگاه هنر و طبیعت که به همت موسسه طبیعت با همکاری خانه هنرمندان بر حسب ابتکار مرحوم «محمد علی اینانلو» برگزار شد، در پنلی با عنوان «حسرت هیرکانی؛ ببر خزر» با اشاره به اینکه بیشترین بودجه حفاظتی و توجه رسانه‌ای در میان جانوران در خطر انقراض دنیا به ببر می‌شود، اظهار داشت: برای تهیه نقشه پراکندگی تاریخی ببر در ایران، با مطالعه سفرنامه‌ها و منابع تاریخی دیگر حدود 70 رکورد از حضور ببر در ایران استخراج کردیم. وی با توضیح درباره مسیر ورود ببر به ایران، و اینکه آیا از هند به ایران آمده یا از شمال آسیا، بیان داشت: بعضی پژوهشگران معتقد بودند که ببر از هند وارد آسیای میانه و ایران شده است، اما پژوهش‌های تبارشناسی جغرافیایی در سال‌های اخیر تایید می‌کنند که ببر از شمال هیمالیا به سمت غرب آسیا انتشار یافته بود. در واقع، ببر قبل از انسان از جاده ابریشم استفاده کرد. فیض‌اللهی با اشاره به محدوده پراکندگی هر کدام از زیرگونه‌های سنتی ببر، گفت: این گربه‌سان بزرگ حدود سه میلیون سال پیش در شرق چین تکامل یافت و از آنجا در جهات مختلف در قاره آسیا انتشار یافت. سردبیر فصلنامه پازن تصریح کرد: ببر هرگز از رودخانه سِند فراتر نرفت و تنها گزارش رویت ببر در غرب رودخانه سِند به زمان اسکندر مقدونی باز می‌گردد که از حمله ببر به سپاهیانش گلایه داشت. همچنین ببر در پاکستان در سال 1914 منقرض شده است. فیض‌اللهی بر اساس چند نقشه قدیمی‌تر از پراکندگی ببر در آسیا نشان داد که ببر سیبری و ببر خزر گستره پراکندگی پیوسته‌ای داشتند و تنها از حدود 200 سال پیش ارتباط میان آنها گسسته شد، توضیح داد که نخستین نمونه‌ای که توصیف ببر سیبری بر اساس آن صورت گرفت از آلتایی در غرب این گسستگی به دست آمده بود. وی همچنین عنوان کرد: هیچ فسیلی از ببر در قفقاز، ایران یا آسیای میانه به دست نیامده و این به گفته برخی محققان یعنی ببر خزر 10 هزار سال بیشتر قدمت ندارد و پس از عصر یخبندان وارد این منطقه ش سردبیر فصلنامه پازن در ادامه بیان داشت: ببر از سال 1900 بالغ بر 93 درصد از زیستگاه خود و 97 درصد از جمعیتش را از دست داده، به طوریکه جمعیت آن از 100 هزار در سال 1900 امروزه به حدود سه هزار کاهش یافته است. به گفته وی کارشناسان برآورد می‌کنند که از 100 هزار ببر در سال 1900 بالغ بر 10 هزار ببر از زیرگونه ببر خزر بودند. فیض‌اللهی تصریح کرد: آنطور که پژوهش‌های ژنتیکی نشان می‌دهند، ببر سیبری و ببر خزر در سطح زیرگونه تفاوتی با هم ندارند و بنابراین با توجه به اینکه نام علمی ببر خزر قدیمی‌تر از نام علمی ببر سیبری است و نسبت به آن تقدم و اولویت دارد، ببرهای سیبری امروزی را می‌توان آخرین ببرهای خزر باقی‌مانده به شمار آورد. البته انقراض در سطح تنوع ژنتیکی صورت گرفته و با انقراض ببر خزر بخش بزرگی از تنوع ژنتیکی این زیرگونه از میان رفته و فقط مقدار محدودی از آن در ببر سیبری باقی مانده است. هم‌اکنون حدود 560 ببر سیبری وجود دارد. وی با اشاره به اینکه فقط دو پوست ببر در ایران بیشتر باقی نمانده است، و این تعداد کم پوست سوال‌برانگیز است، گفت: یک آلمانی در کتابی عنوان کرده بود که ایرانی‌ها در دباغی و نگهداری پوست مهارت ندارند و شاید ملاحظات مذهبی نیز در این مورد بی‌تاثیر نبود. فیض اللهی با اشاره به اینکه ببر گونه‌ای سازش‌پذیر با نرخ زاد‌وولد بالاست، 4 عامل اصلی انقراض ببر خزر را مرتبط با پراکندگی، طعمه، کشاورزی و شکار و آزار معرفی کرد: 1. الگوی خاص پراکندگی ببر خزر در امتداد رودخانه‌ها آن را از پیش آسیب‌پذیر ساخته بود؛ 2. در نبود تنوع و تراکم گوزن‌ها در این منطقه، به گراز وابسته شد که نوسانات جمعیتی شدیدی دارد؛ 3. قطع درختان، آتش‌زدن نیزارها و خشکاندن تالاب‌ها برای کاشت برنج و پنبه زیستگاه آن را از میان برد؛ و 4. شکار سازمان‌یافته آن توسط ارتش روسیه و شکارچیان محلی با انگیزه جبران تلفات دام ضربه سنگینی به باقی‌مانده جمعیت ببر وارد کرد. وی در ادامه به نقش روسیه در از بین بردن ببر اشاره کرد و گفت: تزار روسیه دستور داده بود تا ارتش علیه ببر وارد جنگ شود زیرا ببر مانع توسعه شناخته شده بود. به این ترتیب، ببرها و حتی طعمه‌های ببر نیز توسط تفنگ‌های خودکار از بین رفتند. البته در ایران نیز سپاه عباس میرزا یک ببر را در سرخس به توپ بست. سردبیر فصلنامه پازن عنوان کرد: با وجود آنکه مردم اغلب ظل‌السلطان، پسر ناصرالدین شاه قاجار، را عامل انقراض ببر در ایران می‌دانند، اما او در زمان شکار معروف میانکاله که طی آن 35 ببر کشته شد فقط 13 سال داشت و خودش هیچ ببری شکار نکرده است. به نوشته ظل‌السلطان در کتاب تاریخ سرگذشت مسعودی «شیر و ببر- چنانچه نوشته‌ام- ندیده‌ام و نزده‌ام و میل هم ندارم شرحش را بنویسم، ولی به شکارش رفته‌ام و دستم جایی بند نشده.» به گفته فیض‌اللهی رابطه شاهان با شکار مثل رابطه آنها با جنگ است. به گفته وی، در واقع این لشکرها و نظامیان بودند که برای تمرین نبرد و تامین غذا به حیات‌وحش تلفات وارد می‌کردند. فیض‌اللهی در پاسخ به سوال یکی از حضار که درباره احیای ببر در ایران پرسیده بود، بیان داشت: برای احیای یک جانور منقرض‌شده همچون ببر، ابتدا باید زیستگاه و طعمه آن را احیا کرد.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت