تصاویر: دختر و داماد نجفی در دادگاه قتل میترا استاد
زهرا نجفی: آقازاده کلید انداخت و در را باز کرد، همان لحظه با مهیار پسر میترا استاد مواجه شدم، اول فکر کردم کارگر ساختمان است و بعد آقای آقازاده او را به ما معرفی کرد و ما را به او معرفی کرد؛ هرچه پدرم را صدا زدیم کسی جواب نداد. دختر نجفی اضافه کرد: اتاقها را گشتیم و بعد وارد حمام شدیم و با جسد میترا استاد مواجه شدیم و بعد اولین تصویر را از جسد گرفتم.
فرارو: دادگاه رسیدگی مجدد به پرونده قتل میترا استاد صبح امروز چهارشنبه ۶ آذر در شعبه ۹ دادگاه کیفری یک استان تهران و به ریاست قاضی محمدی کشکولی برگزار شد.
در بخشی از دادگاه امروز، قاضی دادگاه از زهرا نجفی، دختر محمدعلی نجفی خواست در جایگاه حاضر و درباره مشاهدات خود از صحنه قتل توضیح دهد.
زهرا نجفی گفت: من به همراه همسرم و آقای آقازاده راننده پدرم به درِ منزل پدرم مراجعه کردیم اما هرچه در زدیم کسی در را باز نکرد.
وی ادامه داد: آقازاده کلید انداخت و در را باز کرد، همان لحظه با مهیار پسر میترا استاد مواجه شدم، اول فکر کردم کارگر ساختمان است و بعد آقای آقازاده او را به ما معرفی کرد و ما را به او معرفی کرد؛ هرچه پدرم را صدا زدیم کسی جواب نداد. دختر نجفی اضافه کرد: اتاقها را گشتیم و بعد وارد حمام شدیم و با جسد میترا استاد مواجه شدیم و بعد اولین تصویر را از جسد گرفتم.
وی ادامه داد: همسرم به اورژانس زنگ زد و ماساژ قلبی را شروع کردیم، اما وقتی پوکههای گلوله را دیدم فهمیدم که مرده است. قاضی از او پرسید؛ خون بیشتر در کجا ریخته شده بود؟
وی پاسخ داد: در کف حمام و چند قطره داخل وان بود که از بیرون کمتر بود.
قاضی خطاب به دختر نجفی گفت: حرف های شما با صحبت های اولیه مغایرت دارد.
دختر نجفی گفت: نه همین بوده.
قاضی دادگاه گفت: چه کسی مرحومه را جابهجا جا کرد؟
دختر نجفی گفت: او را بیرون میآوردیم و همراه همسرم در وان خواباندیم.
قاضی گفت: در اظهارات اولیه گفتید یکسری اقدامات پزشکی و احیا انجام دادید.
دختر متهم گفت: همسرم با اورژانس تماس گرفت و خانمی که پشت خط بود به ما گفت ماساژ قلبی بدهیم اما وقتی دیدم از سوراخ بالای سینه خون می آید و پوکه ها را دیدم متوجه شدم که مرده است.
در ادامه قاضی از علیرضا ببری، داماد متهم نجفی خواست که در جایگاه قرار گیرد و به وی گفت شما طبق اظهاراتتان اولین کسی هستید که دست به جسد زدهاید؛ بنابراین مشاهدات خود را بگویید.
ببری در جایگاه قرار گرفت و گفت: بنده وارد حمام شدم و همان موقع بود که درگیر مهیار بودم. آقای آقازاده (راننده نجفی) مهیار را به بیرون برد و من به اورژانس زنگ زدم و گوشی تلفنم را روی بلندگو گذاشتم.
وی ادامه داد: اورژانس از من سن مرحومه را پرسید و گفتم که داخل وان است. گفتم در حالت نشسته است که اورژانس گفت سابقه خودکشی دارد؟ گفتم نمی دانم چون او را نمی شناختم.
داماد نجفی اظهارداشت: چون سنگین بودو موقعیتش مناسب نبود با کمک همسرم سعی کردیم او را بخوابانیم. بعد بین دو قفسه سینه با ریتم شمارش خانمی که پشت خط اورژانس بود شروع به فشار دادن کردیم که دیدم از سوراخ بالای قفسه سینه خون میآید.
وی اضافه کرد: حولهاش را کمی بالاتر کشیدم و فشار دادم. همان موقع همسرم گفت تیر خورده و من دستم را برداشتم و به پلیس زنگ زدم.
ببری گفت: خون ریختهشده در بیرون، از وان بیشتر بود و بغلهای روشویی لکههای خون بود. داخل وان یک رد خون کمی بود که ت
فاضلاب میرفت. خون در وان اینقدر کم بود که حتی شلوارم که طوسی رنگ بود، خونی نشد.
در ادامه قاضی دادگاه از آقازاده راننده نجفی خواست در جایگاه قرار گیرد.
وی گفت: وقتی وارد خانه شدیم؛ سه اتاق خواب را گشتیم؛ در اتاق آقای دکتر تخت و زمین بهم ریخته بود. راننده نجفی افزود: در حمام را باز کردم، قطرههای خون را دیدم. سمت چپ را دیدم که خانم استاد در وان افتاده، بعد مهیار را به عقب کشیدم و همانجا بود که پیراهنش پاره شد.
این جلسه بعد از ظهر امروز نیز ادامه داشت و سرانجام قاضی محمدی کشکولی زمان ادامه دادگاه را روز شنبه اعلام کرد.
دیدگاه تان را بنویسید