تصویری دیده نشده از لحظه تیرخلاص بر سر شهید رضایی

کد خبر: 889727

آن دو که در صبحگاه یازدهمین روز از آبان ماه چهل ودو، به جوخه پادگان حشمتیه تهران سپرده شدند، کسانی بودند که شاه با ذهنیتی سطحی، تصمیم گرفته بود تا کاسه وکوزه وقایع پانزده خرداد را برسر آن‌ها بشکند! از قضای روزگار، هردوی آن‌ها در وقایع آن روز نقشی نداشتند.

تصویری دیده نشده از لحظه تیرخلاص بر سر شهید رضایی

جوان آنلاین: محمد رضا کائینی، دبیر صفحه تاریخ روزنامه جوان، در تازه‌ترین یادداشت خود در صفحه ایسنتاگرامش بمناسبت سالگرد شهادت طیب حاج‌رضایی و حاج اسماعیل رضایی نوشت: آن دو که در صبحگاه یازدهمین روز از آبان ماه چهل ودو، به جوخه پادگان حشمتیه تهران سپرده شدند، کسانی بودند که شاه با ذهنیتی سطحی، تصمیم گرفته بود تا کاسه وکوزه وقایع پانزده خرداد را برسر آن‌ها بشکند! از قضای روزگار، هردوی آن‌ها در وقایع آن روز نقشی نداشتند. درباره طیب حاج رضایی پیشتر نوشتم که ساواک وبه طور مشخص نعمت الله نصیری، از اواسط دهه سی، کینه او را به دل گرفته ودر پی فرصت تسویه حساب با وی بود. حاج اسماعیل رضایی اما، اساسا در موسم نیمه خرداد در تهران نبود ودرپی کاری به مسافرت رفته بود. در باره این دومین نفر اما، کمتر سخن رفته و هویت وسیره او تحت الشعاع اولین قرار گرفته است. حاج اسماعیل بر خلاف طیب، پیشینه‌ای منزه داشت واز متدینین بازار به شمار می‌رفت. پس از رحلت آیت الله بروجردی، از امام تقلید می‌کرد و وجوه شرعیه خویش را نیز به ایشان می‌پرداخت. این گرایش از چشم بسیاری از دوستان وآشنایان وی پنهان نماند و از همین سربند، ساواک را پس از پانزده خرداد، به صرافت دستگیری وی افکند. شکنجه‌های غریب حاجی از دوران دستگیری تا نیمه شب ظلمانی جمشیدیه، حکایتی دگر دارد. آن‌ها که توانسته بودند درآن فرصت وی را ببینند، تنها بهت وحیرت خویش را از این فقره به تاریخ سپرده‌اند. از حاج اسماعیل در روز‌های آخر حیات نقل کرده‌اند که:"گیرم که سی سال دیگر هم در این جهان زیستم، دیگر از کجاچنین مرگ پرافتخاری را پیدا کنم؟ "صاحب این قلم آلبوم عکسی از حاجی در اختیار دارد که حالات وی را در واپسین ساعت حیات نشان می‌دهد. چهره‌ای دارد متکی به نفس وآرام. پس از تیرباران، سربازی به شکلی که در تصویر منتشرنشده فوق می‌بینید، به سر او چند تیر خلاص زد!...

تصویری دیده نشده از لحظه تیرخلاص بر سر شهید حاج اسماعیل رضایی

این وجیزه را نگاشتم برای زنهار از بقایای عمله سلطنت که چهار دهه پس از اخراج مذلت بار از ایران، هوس نکنند تا به مدد پول پاشی آل سعود، در گوش نوباوگان این مرزوبوم لالایی آزادی ودموکراسی زمزمه کنند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت