خبرگزاری ایسنا: هوبرت دریفوس، فیلسوف آمریکایی، در یادداشت معروفی که در میان فلاسفه بدنام است، در سال 1965 ادعا کرد که انسان همیشه کامپیوتر را در بازی شطرنج شکست میدهد به این دلیل که ماشینها شهود ندارند. چند سال بعد، دریفوس در موقعیتی خجالتآور قرار گرفت و یک کامپیوتر او را در شطرنج مات کرد. بعد از آن در سال 1977 کامپیوتر معروف شرکت آیبیام به نام "دیپ بلو"، گری کاسپاروف، قهرمان شطرنج جهان را شکست داد. بسیاری از آنهایی که از این نتیجه راضی نبودند، ادعا کردند که شطرنج یک بازی کسل کننده منطقی است. از نظر این عده، کامپیوتر برای بردن بازی شطرنج نیازی به شهود ندارد. دنیل دنت که آثار مهمی در فلسفه ذهن دارد، همواره بر این باور بوده که ذهن انسان یک ماشین است. برای او سوال این نیست که آیا کامپیوترها میتوانند انسان شوند یا نه، بلکه مسئله اصلی برای دنت آن است که آیا انسان واقعا آنقدر که تصور میشود باهوش است؟ دنیل دنت با اشاره به اینکه هیچ چیز ویژهای درباره شهود انسان وجود ندارد، میگوید: "شهود به سادگی یعنی دانستن چیزی بدون اینکه بدانیم چگونه آن را میدانیم." دنت، رنه دکارت فیلسوف فرانسوی را سرزنش میکند که
برای همیشه اندیشه ما درباره چگونگی فکر کردن به ذهن انسان را مختل کرده است. دکارت نمیتوانست تصور کند که چگونه یک ماشین ممکن است قادر به تفکر، احساس و تخیل باشد. از نظر دکارت این موارد استعدادهایی "خدادادی" بودند. البته شاید بتوانیم دکارت را ببخشیم برای اینکه در قرن هفدهم زندگی میکرد، وقتی که ماشینها از چرخدنده و اهرم و قرقره درست شده بودند و خبری از سیپییو و حافظه و رَم نبود. رباتهایی ساخته شده از ربات مغز انسان از صدها میلیارد نورون ساخته شده است. اگر بخواهیم تعداد نورونهای مغزمان را با نرخ یک نورون در هر ثانیه بشماریم، این کار بیش از سههزار سال طول میکشد. مغز ما از ماشینهای مولکولی تشکیل شده است که همان سلولهای مغزی هستند. دنت میگوید اگر این موضوع که مغز ما از ماشین ساخته شده آزارمان میدهد، به این معناست که قدرت تخیل کمی داریم. دنیل دنت میپرسد: آیا میدانید ماشینی که از صدها میلیارد بخش متحرک تشکیل شده باشد چه قدرتی دارد؟ به گفته دنت "ما نه تنها ربات هستیم، بلکه رباتهایی هستیم که از رباتهایی ساخته شده از رباتها تشکیل شدهایم." سلولهای مغزی ما رباتهایی هستند که به سیگنالهای شیمیایی
پاسخ میدهند. موتورهای پروتئینی درون سلولها هم که انرژی شیمیایی را به نیروی حرکتی یا پیغام عصبی تبدیل میکنند، خودشان ربات هستند. این زنجیره به همین ترتیب ادامه دارد. صفحه نمایش موبایل یا "توهم کاربر" وقتی صحبت از مغز و ذهن انسان میشود، بحث درباره خودآگاهی اجتنابناپذیر است؛ به خصوص وقتی که دنیل دنت، فیلسوف صاحبنظر درباره خودآگاهی و ذهن انسان یک طرف بحث باشد. خودآگاهی انسان یک پدیده واقعی است و ما هر روز خودآگاهی را تجربه میکنیم. اما برای دنت خودآگاهی به همان اندازه واقعی است که صفحه نمایش تبلت یا موبایل واقعی مینماید. متخصصانی که ابزارهای الکترونیک ما را میسازند، آنچه که بر روی صفحه نمایش دیده میشود را "توهم کاربر" مینامند. ممکن است این یک نامگذاری از بالا به پایین به نظر برسد، اما نکته درستی در آن وجود دارد. فشار دادن علامتهای روی صفحه نمایش موبایل به ما این حس را میدهد که روی همه چیز کنترل داریم. ما حس میکنیم که بر سختافزار داخلی ابزار مسلط هستیم. اما کاری که انگشتان ما با صفحه موبایل انجام میدهند، بیشتر یک مشارکت رقتانگیز در مقایسه با کل فعالیتهای یک موبایل است و مسلما هیچ چیزی درباره
اینکه موبایل چطور کار میکند به ما نمیگوید. به عقیده دنیل دنت خودآگاهی ذهن انسان نیز در موقعیتی مشابه قرار دارد. به گفته دنت خودآگاهی "توهم کاربری" مغز درباره خودش است. خودآگاهی برای بسیاری واقعی و مهم به نظر میرسد اما در واقع چندان مسئله بزرگی نیست. دنت میگوید "لزومی ندارد که مغز بفهمد چگونه کار میکند." 'چندان هم باهوش نیستیم' ما میدانیم که از انسانواران تکامل یافتهایم و 99 درصد دیانای ما با شمپانزهها مشترک است. میدانیم که برخی از رفتارهای ما به دلیل طبیعت حیوانی ماست (که البته عموما آن جنبهای نیست که اکثر ما به آن افتخار کنیم). ما تمایل داریم که فکر کنیم تواناییهای ویژه ما، هوش ما، بینش و خلاقیت ما باید منشا ویژه و خاصی داشته باشد. مغز ما مانند بدن ما در طول صدها میلیون سال تکامل یافته و حاصل میلیونها و میلیونها سال آزمون و خطای تکاملی است. به گفته دنت توانایی ما برای فکر کردن از دیدگاه تکاملی تفاوت چندانی با توانایی ما برای هضم غذا ندارد. هر دوی اینها فعالیتهایی زیستشناختی هستند که با نظریه انتخاب طبیعی داروین قابل توضیح هستند. آزمون و خطا ما از باکتریهایی ناشناخته تکامل یافتهایم.
ذهن ما با همه استعدادهای چشمگیر آن، حاصل آزمونهای بیپایان زیستشناختی است. دنت باور دارد که هوش و نبوغ ما "خدادادی" نیست، بلکه حاصل میلیونها سال آزمون و خطاست. وقتی باکتریها به سوی منبع غذا حرکت میکنند، دانشمندان آنها را به خاطر باهوش بودن تحسین نمیکنند. چنین کاری کاملا غیرعلمی به نظر میرسد. اما وقتی دانشمندان فکر کردن را به عنوان یک فعالیت زیستشناختی توصیف میکنند، مورد تمسخر یا حتی خشم مخاطب خود قرار میگیرند. این تقلیلگرایی شدید بسیاری را آزار میدهد. از نظر خیلیها گفتن اینکه ذهن انسان صرفا از مشتی نورون تشکیل شده یک اندیشه خام است. دکارت هم شدیدا ماشینها را دست کم میگرفت اما آلن تورینگ، ریاضیدان و دانشمند علوم کامپیوتری در قرن بیستم کاستی او را جبران کرد. تورینگ پیشبینی کرده بود که تا پایان قرن بیستم "انتخاب واژهها و نظر عمومی تحصیلکردهها آنقدر تغییر خواهد کرد که افراد میتوانند به زبان ماشین فکر کنند بدون آنکه دچار تناقض شوند." کامپیوترها در دهه شصت میلادی چندان در شطرنج خوب نبودند، اما امروز میتوانند مثل جان کولترین ساکسیفون بنوازند. در دنیای دیجیتال امروز و در عصر ابرکامپیوترها و
گوشیهای تلفن هوشمند، اصلا تصور این موضوع سخت نیست که چطور یک ماشین ساخته شده از صدها میلیارد بخش کوچک که خودشان عملا ربات هستند، به سادگی میتواند یک انسان باشد. دنیل دنت معتقد است که انسان یک چنین ماشینی است.
دیدگاه تان را بنویسید