بازیگر «پایتخت» چگونه از انفجار داعش در امان ماند؟ +فیلم

باشگاه خبرنگاران: ویژه برنامه «دورهمی» هر شب در ایام نوروز میزبان مهمانان مختلفی از جمله بازیگران سینما و تلویزیون است.

شب گذشته مهران مدیری با ریما رامین فر بازیگر «پایتخت» گفتگو کرد.

مدیری در ابتدای گفتگو تولد ریما رامین فر را تبریک گفت و در ادامه تاکید کرد:فروردین ماهی‌ها درجه یک هستند.

رامین فر بلافاصله گفت: در ابتدا، قضیه سخت ماجرا را بگویم که من ۵۰ ساله شدم، البته دهه ۴۰ تا ۵۰ خیلی با سرعت گذشت.

در بخش دیگر مدیری درباره تحصیل در آلمان از او سوال کرد که رامین فر پاسخ داد:سال ۶۷ از ایران رفتم، برای شروع مدتی زبان خواندم و رشته‌ای با نام فرهنگ تربیتی را انتخاب کردم. اما به دلیل اینکه زندگی در خارج برایم سخت بود سال ۷۱ به ایران برگشتم.

وی ادامه داد: زمانی که به ایران آمدم دوباره اینجا کنکور دادم و از اول شروع کردم.

مدیری درباره بازیگری ریما رامین فر گفت: شما خیلی بازیگر درجه یکی هستید، من همیشه شما را مثال می‌زنم، چون هیچ بازی در بازیگری شما معلوم نیست.

در بخشی از گفتگو مدیری درباره زندگی کردن با امیر جعفری از او سوال کرد و رامین فر گفت:هیجان انگیز است، درکلاس‌های استاد سمندریان همکلاسی بودیم و بعد همکار شدیم. از زمانی که آشنا شدیم تا وقتی که ازدواج کردیم زمان زیادی طول کشید، چون پول نداشتیم که ازدواج کنیم، تا اینکه در نهایت سال ۸۱ ازدواج کردیم.

مدیری گفت: هفت تا خواهر شوهر دارید! چکار می‌کنید؟ (خنده)

بازیگر پایتخت توضیح داد: شاید الان فکر کنید من می‌خواهم این موضوع را خوب جلوه کنم، اما خیلی خانواده خوبی هستند. امیر ۴ برادر و ۷ خواهر دارد، البته مادر بسیار خوبی دارند.

رامین فر درباره حضورش در سریال «پایتخت» گفت: زمانی که پایتخت ساخته شد، هیچ انتظاری برای ادامه این سریال نداشتیم. محسن تنابنده و احمد مهرانفر را از تئاتر می‌شناختم وخیلی سلیقه‌ها به هم نزدیک بود، اما فصل اول پایتخت موفقیتی داشت که برای خودمان هم قابل پیش بینی نبود.

وی ادامه داد: همدلی که در گروه وجود دارد، باعث موفقیت کار شده است و من با عشق در سریال پایتخت حضور پیدا می‌کنم.

مدیری درباره اتفاقی که در ترکیه برای این بازیگر افتاد سوال کرد و او توضیح داد:ما برای اجرای یک تئاتر در کانادا باید به ترکیه می‌رفتیم تا انگشت نگاری شویم. من همراه امیر حسین رستمی و مهران احمدی راهی ترکیه شدیم؛ ماجرا‌های عجیبی در این سفر یک روزه پیش آمد. ناگهان دیدم کیفم نیست، خیلی ترسناک بود البته آقای احمدی و رستمی گفتند که ما نمیریم تا کیف پیدا شود، با راننده تاکسی تماس گرفتیم و کیف را برگرداند. در لحظات آخر، به پرواز رسیدیم و زمانی که هواپیما از باند فرودگاه خارج شد یک انفجار در فرودگاه ترکیه رخ داد که کار داعش بود!