چرا «صادق کرمیار» خودش «نامیرا» را میسازد؟
صادق کرمیار نویسنده رمان «نامیرا» با موضوع امام حسین (ع) که به زودی فیلم سینمایی آن را کلید میزند، گفت: من این حق را دارم که تصورِ ذهنیِ خودم را از این رمان با خوانندههای آن و اهالیِ سینما به اشتراک بگذارم.
خبرگزاری فارس: صادق کرمیار نویسنده و کارگردان درباره ساخت فیلم سینمایی «نامیرا» گفت: فیلم سینمایی «نامیرا» با نذور فرهنگی هیأتهای سوگواری امام حسین (ع) و سرمایهگذاری بخش خصوصی کلید میخورد.
وی با بیان اینکه در حال حاضر نگارش فیلمنامه به پایان رسیده است و به زودی پیشتولید فیلم آغاز میشود، افزود: دوستانی اعلام کردند که از هیأتهای مذهبی برای ساخت نامیرا پول جمع کردهایم، من هم موافقتم را اعلام کردم، چون دیگرانی که برای ساخت نامیرا پیشنهاد میدادند، انگیزههایشان برایم مهم بود.
کرمیار در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه گاهی میدیدم برخی یا در پی انگیزههای شخصی و منافع شخصی هستند یا به عنوان یک تجارت به «نامیرا» نگاه میکنند، تصریح کرد: ساخت این فیلم برای من بیزینس نبود، برای همین هم قرار است این فیلم را کارگردانی کنم.
نویسنده «دشتهای سوزان» تاکید کرد: برای ساخت «نامیرا» از دولت کمک نمیگیریم، از وامِ بانکی و این تسهیلاتِ معمولی که در فیلمسازی وجود دارد استفاده نمیکنیم، بر این اساس پذیرفتم ذنور فرهنگی هیأتهای سوگواری امام حسین (ع) و سرمایهگذاری بخش خصوصی کار را بسازیم، شاید حلالتر از بقیه موارد باشد.
وی در پاسخ به اینکه به کتاب «نامیرا» علاقه خاصی دارید، بیان کرد: «نامیرا» را دوست ندارم امام حسین (ع) را دوست دارم؛ کسانی دیگر هم میتوانستند آن را بسازند، اما به دلیل اینکه تصور میکنم خودم کتاب را نوشتهام و قطعاً اگر «نامیرا» را خودم کارگردانی کنم اتفاقِ تازهای میافتد که شاید مثلِ کتابش بشود، قرار است این کار کلید بخورد.
کرمیار اظهار داشت: درباره امام حسین (ع) آثار زیادی نوشته شده است، «نامیرا» یک کارِ متفاوت نسبت به سایر کارهاست. معتقدم قطعاً فیلم نامیرا هم متفاوت خواهد شد، به دلیل اینکه کارگردانهایی که در حوزۀ ادبیات عاشورایی و تاریخی کار کرده باشند، کم داریم، البته کارگردانهای توانایی هم داریم مثل آقای میرباقری، یا آقای درویش «رستاخیز» را کار کرد که اکران نشد، آقای لطیفی یک سریال در مورد امام حسین به نام «سفیر» ساخت یا آقای فخیمزاده آن کارِ امام حسن (ع) و امام رضا (ع) را ساخته بود. طبیعی است که نگاهِ خودشان را به موضوع دارند و نگاهِ مهندسیِ کار برای ساختِ آن سریالها را دارند، نگاهِ بنده نسبت به کارِ تاریخی بخصوص در موضوع عاشور کمی با دوستان دیگر متفاوت است.
نویسنده کتاب «فریاد در خاکستر» اضافه کرد: تصور میکنم آنها با نگاه خودشان پیش از این آثاری را ساختهاند پس چرا دوباره باید همان نگاه تکرار شود؟ لذا وقتی خودم «نامیرا» را بسازم، نگاهِ خودم به کتاب وارد میشود هرچند به لحاظ مهندسیِ کار هم فکرهایی دارم که قطعا نسبت به کارهایی که دیگر دوستان ساختهاند، متفاوت خواهد بود.
کرمیار در ادامه به آثار سینمایی و سریالهایش اشاره کرد و با بیان اینکه حدود ۱۰ فیلم و سریال در تلویزیون ساخته است، گفت: از اولین فیلمی که در مورد امام رضا (ع) به نام «زیارت» ساختم تا آخرین سریال به نام «خاطراتِ مردم ناتمام» همه نشان میدهد که تلویزیون روی من به عنوان کارگردان سرمایهگذاری کرده است، این سرمایهگذاریها باید جایی جواب بدهد، بنابراین گفتم تمام این تجربیات باید در «نامیرا» دیده شده و نتیجهاش نمایان شود، برای همین تلاش کردم که این کار اتفاق بیفتد.
این کارگردان درباره زمان کلید خوردن این فیلم سینمایی افزود: طبیعتاً قالب فیلم، سینمایی خواهد بود، احتمالاً قبل از عید پیش تولید را آغاز خواهیم کرد، تا پس از عید رسماً کار را شروع کنیم تا برای سال بعدش آمادۀ اکران شود.
وی در پاسخ به اینکه در بازاری که فیلمهای کمدی و نازل در سینما دارای گیشه است و رکورد هم به جا میگذارد، چقدر شانس برای «نامیرا» متصورید؟ عنوان کرد: در حوزۀ کتاب هم این تصور هست، این همه کتابِ عامهپسند داریم که خوب هم فروخته میشوند، و در مقابل آن کتابِ «نامیرا» جواب داد و به فروش رفت و هنوز هم فروش دارد؛ اینگونه نیست که مردم در مقابل کارِ مذهبی گارد داشته باشند.
نویسنده کتاب «غنیمت» ابراز داشت: مخاطب همواره در پی کار مذهبی است که به سوالاتش پاسخ دهد، اگر چنین کاری باشد مخاطب قطعاً دنبالش میروند، این از نظر کتاب، از نظر سینمایی هم این همان نقطۀ تفاوتِ من شاید با دوستان دیگر باشد که فکر میکنند این کار در سینما باید جذابیتی داشته باشد، از سوی دیگر تفکیکِ مردم به مذهبی و غیرمذهبی خطرناکترین کاری است که خیلی از مراکزِ فرهنگیِ ما انجام میدهند. در صورتی که مردم را نمیشود به مذهبی و غیرمذهبی تقسیم کرد.
کرمیار گفت: مردم همانهایی هستند که داخل هیاتها سینه میزنند، سوگواری میکنند، عزاداری میکنند، همانها سینما هم میروند و فیلم میبینند منتها فیلمی را که برای تفریح است میبینند.
این کارگردان تاکید کرد: من میخواهم فیلمی بسازم که این جذابیتِ را داشته باشد که آن بچۀ ۱۶ ساله هم به سینما آمده و فیلم را تماشا کند، همچنین این بچه ۱۶ ساله باید به سینما برود و فیلم کمدی هم ببینید چرا که از نظر ما ساختش ضروری است؛ کمدی یک ژانری است که در ایران خوب جواب میدهد، ساخت و دیدنش به تغییرِ روحیۀ مردم کمک میکند.
وی رد پاسخ به این پرسش که اثری مانند «نامیرا» در فضای نشر کشور از یک حمایت و پشتیبانیِ رسانهای خوب برخوردار شد و شاید اگر آن حمایتِ رسانهای را پشتِ سرش نداشت تا این اندازه اقبال پیدا نمیکرد، بنابراین حس میشود در فضای نشر امکانِ تنفس و مجال بیشتری برای معرفیِ اینطور آثار وجود دارد، گفت: من جسارتاً خیلی موافقِ این دیدگاه نیستم، من تقریباً اکثر کسانی که در حوزۀ سینما کارِ رسانهای انجام میدهند را میشناسم و میدانم اکر کارِ دینی ساخته شود و این کار خوش ساخت باشد و حرف برای گفتن داشته باشد، حاشیههای عجیب و غریب نداشته باشد و به دنبالِ سرگرم کردنِ مخاطب و هم پاسخ به سوالاتش باشد همه رسانه ها حمایت میکنند برای اینکه بسیاری از دوستانی که در این رسانهها هستند حسرت میخورند که چرا یک فیلمِ خوب ساخته نمیشود.
کرمیار با تاکید بر اینکه برخی تلاش دارند به مرور جامعه را چندقطبی کنند و این جزء اشتباهاتِ تاکتیکی و استراتژی فرهنگیِ جامعۀ فعلی ماست، تصریح کرد:اطلاقی که به طور مطلق یک گروهی را مبتذل بدانیم، یک گروهی را ارزشی بدانیم، این خطرناکترین کاری است که در یک جامعه انجام میشود و آن جامعه را به سمت سقوط میکشاند. شما مطمئن باشید یک هنرمند، یک نویسنده، یک فیلمساز که دغدغۀ مردم را دارد و با لایههای مختلفِ اجتماعی ارتباط دارد اینها موجب میشود که نگاهِ عمیقتری به همه داشته باشد.
به گفته وی، او بیشترین ارتباط را با جوانان ۱۵، ۱۶ و ۱۷ ساله دارد و وقتی با آنها گفتگو میکند احساس میکند که آنها هم دوست دارند گفتگو کنند، ارتباط برقرار میشود، چرا این ارتباط برقرار میشود؟
کرمیار خاطرنشان کرد: برای اینکه من آنها را تفکیک نمیکنم به مذهبی و غیر مذهبی، ارزشی و غیر ارزشی... و بیشتر تلاش میکنم از آنها یاد بگیرم، از آنها سوال میکنم و آنها پاسخ میدهند ببینم در چه دنیایی زندگی میکنند.
وی اضافه کرد: در حوزۀ سینما میگویید فیلم کمدیِ سطح پایین ساخته میشود بنابراین مردم برای دیدن فیلمی مانند «نامیر» به سینما نمیروند، من میخواهم اثبات بکنم نه اینطور نیست، همان جوانهایی که میروند آن فیلم کمدیِ به قول شما سطح پایین را نگاه میکنند همانها برای دیدن این فیلم صف خواهند کشید، برای اینکه به پرسشهای ذهنیشان پاسخ میدهد. هنرمند باید جسارت داشته باشد تا پرسشهای اصلیِ درونیِ خودش را مطرح کند.
این نویسنده در پاسخ به این پرسش که فکر نمیکنید بخشِ عمدهای از مخاطبانِ همان فیلمی که مبتنی بر کتاب، ساخته میشود به این دلیل که کتاب را خواندهاند تمایلی به دیدن فیلم نداشته باشند یعنی اشتهای تماشای فیلم و شوقِ مشاهدۀ فیلم را با خواندن کتاب از دست بدهند؟ گفت: یکی از دلایلی که من اصرار دارم کار را بسازم همین نکته است، ببینید ما یک بحثی در اقتباس داریم چرا از یک رمان چند تا فیلم ساخته میشود؟ هر کارگردانی میآید و یک فیلم میسازد و متفاوت با فیلمِ بعدی هم هست، از «بینوایان» تاکنون چند فیلم ساخته شده است؟ بی نهایت، دلیلش چیست که باز کارگردانان دیگر میآیند و از روی همان رمان دوباره فیلم میسازند؟ یکی از اشکالاتی که من به سیستم فرهنگی و هنری جامعۀ خودمان دارم همین است که میگوییم یکی ساخته شده بس است دیگر!
وی ادامه داد: کارگردان وقتی که یک رمان را میخواند با خواندن آن رمان یک جهانی جلوی ذهنش متصور میشود، شخصیتها شکل پیدا میکنند، جغرافیای داستان در ذهنش شکل پیدا میکند نوع روابط آدمها در ذهنش شکل پیدا میکند؛ یک رمانی نوشته میشود به تعداد خوانندههای آن رمان تصورِ ذهنی ایجاد میشود و کارگردان هم یکی از خوانندگان آن رمان است، این تصوری که از خواندنِ آن رمان ایجاد میشود.
کارگردان فیلم «زیارت» اضافه کرد: گاهی پیش میآید که تصور ذهنی بیشترِ خوانندهها از یک رمان حتی از تصورِ نویسنده از آن رمان متفاوت است، بنابراین آن رمان دیگر برای نویسنده نیست، آن رمان برای مخاطب و خواننده است.
وی تصریح کرد: کارگردان با تصورِ ذهنیِ خودش فیلم را میسازد، مخاطبانی که این فیلم را میبینند اتفاقاً کنجکاو میشوند ببینند که این تصورِ ذهنی که اینها از آن رمان داشتند چقدر با تصور کارگردان متفاوت است؛ در فیلم تنها تصویر باید حرف بزند، بنابراین چنین کنجکاوی باعث میشود که مخاطبان فیلم را ببینند، وقتی فیلم را میبینند درمییابند فاصلۀ ذهنیِ تصور خودشان از آن کتاب و تصورِ این کارگردان از کتاب چقدر بوده است؟
این نویسنده با تاکید بر اینکه برخی از مخاطبانی که کتاب را خواندهاند پس از مشاهده فیلم گاهی بسیار از آن لذت میبرند و گاهی مشتاق میشوند دوباره کتاب را بخوانند، گفت: بسیاری از مخاطبان هم ممکن است بگویند این فیلم اصلاً ربطی به آن کتاب ندارد، کتاب یک تصورِ دیگری بود این یک چیزِ دیگری است! اینها تصوراتِ ذهنی است که خواننده در تعاملِ ارتباطِ خودش با رمان در ذهنش ایجاد میشود، وقتی این تصورات ایجاد میشود دیگر ارتباطش با فیلم متفاوت میشود و کارگردان بعدی همینطور میآید میسازد و یک مدلِ دیگری میسازد و یک نگاهِ دیگری به آن رمان دارد برای همین به تعداد کارگردانها میشود از یک رمان اقتباس کرد.
کرمیار درباره این موضوع که اغلب کم پیش میآید که نویسنده همان کار را بسازد؛ بیان کرد: بله کمتر پیش میآید، اما در مورد امام حسین (ع) به دلیل اینکه تصورِ ذهنی مردم از یک فیلم در مورد امام حسین (ع) همان تصوری است که تا حالا از فیلمها و سریالها و اینها دیدند بعد که این فیلم ساخته شود میآیند میبینند نه این اصلاً ربطی به آنها ندارد، این چیزِ دیگری است و اصلاً جهانِ دیگری دارد، این جهانِ متفاوت را چه کسی توانسته خلق کند؟ همان کسی توانسته خلق کند که توانسته آن رمانش را بنویسد؛ بنابراین من تلاش دارم تصورِ ذهنیِ خودم را از این رمانی که خودم نوشتم، به اشتراک بگذارم. این تفاوتِ کارگردانی من از این کتاب و کارگردانی دیگران از این کتاب است.
وی درباره این پرسش که آیا کسانی هم بودند که بخواهند «نامیرا» را بسازند؟ توضیح داد: بله، کسانی هم بودند که بخواهند بسازند و کتاب را خوانده بودند، حتی نظرشان را هم دربارۀ کتاب داده بودند، امام من احساس کرده بودم که این باز شبیه همان کاری خواهد شد که پیش از این ساخته بودند، برای همین مخالفت میکردم و من این حق را دارم تا تصورِ ذهنیِ خودم را از این رمان با خوانندههای آن و اهالیِ سینما به اشتراک بگذارم، تا ببینند کار چقدر با کارهایی که قبل از این در مورد امام حسین ساخته شد، تفاوت دارد.
دیدگاه تان را بنویسید