روایت افسانه بایگان از بازی در سریال «تنهاترین سردار»

کد خبر: 883528

در عالم رنگارنگ و پهنه وسیع بازیگری وقتی به مرور ماندگارترین نقش‌های ایفا شده توسط بازیگران مطرح می‌پردازیم، در خاطرمان با فهرست بلندبالایی از نقش‌های منفی مواجه می‌شویم که در تاریخ ماندگار شده‌اند. اصولا نقش‌های منفی به لحاظ شخصیت‌پردازی و عناصر درام، قوی‌تر از شخصیت‌های مثبت و حتی اصلی مجموعه‌ها ترسیم می‌شوند و تماشای این‌که تا چه حد می‌توانند در عالم سیاهی‌های درونشان غرق شوند و از عرف و هنجارهای اجتماعی و اخلاقی فاصله بگیرند، برای بسیاری از مخاطبان جذاب و جای سوال است.

روایت افسانه بایگان از بازی در سریال «تنهاترین سردار»

جام جم: بر این اساس هم در تلویزیون و سینمای جهان و هم ایران، نقش‌های منفی بسیاری را می‌توانیم مثال بزنیم که ماهرانه و هنرمندانه ایفا شدند و در خاطر مخاطبان ماندند. شخصیت‌هایی که البته گه‌گاه ریشه‌هایی تاریخی هم داشتند و فقط در قالب داستان‌پردازی و روایتی نمایشی دوباره روی صحنه و مقابل دوربین جان‌گرفتند.

شخصیت‌های ماندگاری چون قطام با بازی ویشکا آسایش، شمر با بازی محمد فیلی، حرمله با بازی انوش معظمی، عبیدا... بن زیاد با بازی فرهاد اصلانی و جَعده با بازی افسانه بایگان شماری از نقش‌های منفی بودند که همه ریشه‌هایی واقعی در طول تاریخ دارند و براساس اعمال و رفتار خود این شخصیت‌ها ترسیم شده‌اند.

امروز سالروز شهادت امام حسن مجتبی (ع) است. شهادتی که به وسیله زهر و توسط همسر آن حضرت، جَعده بنت‌الأشعث صورت گرفت و آن زن به تحریک معاویه و با وعده دریافت پول و نیز ازدواج با پسر خلیفه یعنی یزید، امام دوم شیعیان را به شهادت رسانید. مخاطبان تلویزیون ایران، کردار و رفتار این شخصیت را با بازی افسانه بایگان در مجموعه «تنهاترین سردار» بخوبی می‌شناسند. مجموعه‌ای به نویسندگی و کارگردانی مهدی فخیم‌زاده و بازی بازیگرانی چون اکبر‌زنجان‌پور، داوود رشیدی، ابوالفضل پورعرب، فتحعلی اویسی، اسماعیل محرابی، فریده صابری و افسانه بایگان که به‌طور ویژه، به زندگی امام دوم شیعیان و روزگار صلح او با معاویه می‌پرداخت و آن دوران را به تصویر درمی‌آورد. بازی تماشایی و ماندگار بایگان در این مجموعه بهانه شد تا امروز در روزنامه جام‌جم با او به گفت‌وگو بنشینیم و از خاطرات بازی در این مجموعه بپرسیم.

کارنامه کاری شما در عالم بازیگری از نقش‌های جذاب و تماشایی خالی نیست؛ با این حال یکی از متفاوت‌ترین نقش‌هایی که تاکنون ایفا کرده‌اید، جَعده همسر امام حسن مجتبی (ع) است. زنی که آن امام را به شهادت رساند و بر این اساس در عالم تشیع به عنوان شخصیتی منفی و منفور شناخته می‌شود. وقتی بازی در مجموعه تنهاترین سردار به شما پیشنهاد شد، چه شد که این نقش را پذیرفتید و به ایفای این نقش راضی شدید؟

کل موضوع بازی در آن مجموعه تاریخی برایم جذاب بود و دوست داشتم در سریالی با آن محتوا و شکل و پیرامون زندگی امام حسن(ع) بازی کنم. البته به دلیل ماهیت نقشی که قرار بود ایفا کنم، تردیدهایی هم داشتم؛ اما در نهایت اتفاقاتی درونی مرا به بازی در این نقش مجاب کرد و گرچه ریسک بزرگی بود، اما در آن نقش منفی بازی کردم.

خبر دارید که آقای فخیم‌زاده از ابتدا شما را برای نقش جعده پیشنهاد دادند یا کس دیگری در ذهنشان بود؟

بهتر است این سوال را از خودشان بپرسید. اما تا جایی که می‌دانم از ابتدا با من صحبت کردند و مرا برای بازی در نقش جعده در‌نظر‌داشتند.

البته شما پیش از بازی در این اثر، در مجموعه تاریخی «سربداران» هم ایفای نقش کرده بودید و کارنامه سینمایی‌تان هم پربار و شاخص بود. اما آقای فخیم‌زاده بیشتر بر اساس کدام نقشتان به انتخاب شما رسیدند؟

دقیقا نمی‌دانم. من سال‌ها کار کرده بودم و طبیعتا مجموع نقش‌ها و بازی‌هایم را در ذهن داشتند.

و براساس بازی در این دو مجموعه شاخص تلویزیونی، می‌توانم این‌طور نتیجه بگیرم که بازی در فضاهای تاریخی را دوست دارید و خود علاقه‌مند به تاریخ و گذشته هستید؛ درست است؟

همین‌طور است. کارهای تاریخی را دوست دارم؛ البته تاریخی که عمیق باشد و به درستی به تصویر کشیده شود. در غیر این صورت علاقه‌ای به حضور در کارهای تاریخی سطحی ندارم و گرچه پیشنهاداتی هم داشته‌ام، اما حضور در این آثار را قبول نکردم. من معتقدم که تاریخ ما حامل ریشه‌های فرهنگی ماست و اگر قرار باشد این تاریخ را دست‌کم بگیریم و سست کنیم، با کوچک‌ترین نسیمی از‌جا‌درمی‌رویم و این اتفاق خوبی نیست.

مجموعه تنهاترین سردار در فاصله‌های سال‌های 74 تا 75 ساخته شد؛ یعنی دو دهه قبل و طبیعتا در آن زمان امکانات مجموعه‌سازی بسیار کمتر و محدودتر از حالا بوده است. از سختی‌های بازی در این مجموعه بگویید. فضای ساخت آثار تاریخی در آن دهه چطور بود؟

خب کار تاریخی همچنان سخت است و این سختی به لحاظ جنبه‌های مختلف هنوز ادامه دارد. البته کار در مقطع تاریخ گذشته‌های دور خیلی راحت‌تر از ساخت مجموعه‌ای با محوریت تاریخ معاصر است؛ چون فضای آن مقطع تاریخی دور، از رئالیته دور است و با توجه به این‌که از آن دوران منابع مستند و آرشیوی کم داریم، دستمان برای فضاسازی و دوباره ساختن آن تاریخ بازتر است. برای مثال همین چند سال پیش زمانی که مجموعه «وضعیت سفید‌» را می‌ساختیم، کار برایمان خیلی سخت‌تر بود و به لحاظ لباس پوشیدن، گفتار، پلاک ماشین‌ها و همه‌چیز باید خیلی دقت می‌کردیم. اما تاریخی که مربوط به گذشته‌های دور است می‌شود به نوع دیگری به تصویر درآورد. البته کار تنهاترین سردار هم سختی‌هایی داشت و مدام با اسب، لباس، شمشیر و ... سروکار داشتیم.

پیش از بازی در این مجموعه خودتان چقدر از شخصیت و زندگی جعده اطلاع داشتید؟ وقتی حضورتان در این مجموعه قطعی شد، چقدر سراغ تحقیق و مطالعه منابع رفتید؟

در ابتدا شناخت خیلی دقیقی نداشتم. ما بازیگران وقتی در نقش‌های تاریخی حاضر می‌شویم، مجبوریم مطالعه داشته باشیم و از نقش آگاهی پیدا کنیم. من هم به منابع مراجعه کردم و در مورد زندگی امام حسن(ع) کتاب‌هایی خواندم که الان اسمشان در خاطرم نیست.

راهنمایی‌های آقای فخیم‌زاده چقدر برای ترسیم درست‌تر نقش به شما کمک کرد؟

راهنمایی‌های ایشان بسیار خوب بود. فخیم‌زاده کارگردان خوبی است، اشراف دقیقی هم نسبت به تاریخ دارد و به همین خاطر می‌بینیم که در ساخت مجموعه‌های تاریخی موفق بوده است. برایش آرزوی سلامت دارم.

بازی در مجموعه‌هایی که درباره زندگی ائمه و اهل‌بیت (ع) ساخته می‌شود، با توجه به فضای معنوی و معرفتی که دارد، در روحیه کسی که بازیگر این مجموعه‌هاست چقدر تاثیرگذار است؟ بازی در مجموعه تنهاترین سردار روی شما چقدر تاثیر گذاشت؟

طبیعتأ تأثیرگذار است. روی من هم تأثیراتی گذاشت، اما ترجیح می‌دهم این حس و حال برایم شخصی بماند و به نظرم به اشتراک گذاشتن برخی تجربیاتی که انسان در شرایط خاص کسب می‌کند، با دیگران چندان جالب نیست. انسان باید خودش به این حال برسد و آن را درک کند. با این حال طبیعتا تأثیرات وجود دارد و اتفاقاتی درون آدم رخ می‌دهد و اصلا محال است تغییر رخ ندهد.

جَعده از شخصیت‌های منفی تاریخ شیعیان است و بسیاری از بازیگران در کل از بازی در نقش‌های منفی می‌ترسند و محافظه‌کاری می‌کنند. بازخوردهای مردم و مخاطبان بعد از پخش این مجموعه و مشاهده بازی شما در نقش جعده چطور بود؟

جالب است بدانید مردم مرا در هر نقشی که بازی می‌کنم، باور می‌کنند. شاید دلیلش این است که من اصلا نقش‌ها را بازی نمی‌کنم، بلکه حقیقت را به سعی خودم بازآفرینی می‌کنم و مردم هم باورم می‌کنند. مخاطبان از بازی کردنم در این مجموعه و این نقش خیلی ناراحت بودند.

ناراحت بودند که چرا نقش جعده را بازی کردید؟

بله. می‌گفتند این نقش منفی است و او شخصیت مثبتی نداشته است. در کل مردم همیشه نگاه معصومانه‌ای نسبت به نقش‌های من دارند.

از فضای تاریخ کمی فاصله بگیریم. این روزها مشغول چه کاری هستید؟

این روزها مشغول بازی در مجموعه تلویزیونی «روزهای بی‌قراری 2» هستم و اکنون که با شما صحبت می‌کنم، برای بازی در این مجموعه در جاده تبریز به سمت شبستر می‌روم.

تا جایی که می‌دانم، شما در فصل اول این مجموعه بازی نداشتید و بنابراین شخصیت تازه داستان محسوب می‌شوید. از نقشتان در این مجموعه بگویید.

درست است؛ من در فصل اول مجموعه حضور نداشتم و اصلا فصل دوم این کار فضا و داستانی متفاوت با سری اول دارد. من در نقش زنی ایفای نقش می‌کنم که بعد از سال‌ها زندگی در آلمان به ایران برمی‌گردد و امانتی که در واقع یک میراث فرهنگی است را در دست دارد و باید این میراث را به دست صاحبش برساند.

این‌که مجموعه در تبریز و فضای دور از خانه و زندگی خودتان تصویربرداری می‌شود برایتان سخت نبود؟ چون شما امسال عید هم مجموعه «تعطیلات رویایی»‌ را در شهر کیش بازی کردید و در مجموع احتمالا زیاد از تهران دور بودید.

روزهای بی‌قراری 2 نه فقط در تبریز که در مشهد هم فیلمبرداری می‌شود. در واقع امسال سالی بود که مارکوپولو بودم و برای بازیگری به شهرهای زیادی سفر کردم!

در کارنامه کاری‌تان نقش‌های مختلفی را می‌توان دید که مثبت و منفی، طنز و جدی هستند و تقریبا اکثر فضاها را تجربه کرده‌اید. در مجموع ملاک‌هایتان برای قبول نقش‌ها چیست؟ به دنبال چه نقش‌هایی هستید؟

وضعیت خودم برایم مهم‌ترین چیز است. الان سال‌هاست که دیگر نقش‌های منفی کار نمی‌کنم. مساله‌اش هم فقط بازخوردهای منفی از جانب مردم نیست، بلکه کار نمی‌کنم چون روحیه‌ام را به هم می‌ریزد، روی رفتارم تأثیر می‌گذارد و سیاهی، روحم را آزرده می‌کند. البته نقش‌ها را بررسی می‌کنم؛ اگر نقش ضدقهرمانی باشد که وجوه خاصی داشته و خاکستری باشد قبول می‌کنم. در مجموع فیلمنامه برایم حرف اول را می‌زند. به‌جز آن، فضای کار و همکاران آن اثر هم برایم مهم است و از همه‌چیز مهم‌تر قسمت است. به قسمت اعتقاد دارم و به قول مولانا: «او می‌کشد قلاب را...».

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت