بانی فیلم: «بازی بزرگان» ساخته کامبوزیا پرتوی یکی از شاخصترین نمونههای ساخته شده در این رابطه در دهه ۷۰ است. داستان این فیلم درباره دختری هفت ساله به نام مریم است که خانواده اش به دلیل تهاجم نیروهای نظامی عراقی کشته شده و خود نیز به طور موقت بیهوش شده است. او پس از به هوش آمدن با پسری یازده ساله به نام یونس آشنا شده که شهر را ترک نکرده و اسلحه در دست به مقاومت ادامه میدهد. این دو در گشت زدنهای خود در شهر نیمه ویران، نوزادی را پیدا کرده و تصمیم به بزرگ کردن او میگیرند. «بازی بزرگان» را میتوان در رده فیلمهای ضدجنگ قرار داد که در تاروپود آن تلخی تنیده شده و مخاطب را کاملا تحت تاثیر خود قرار میدهد. رو به رو شدن شخصیتهای اصلی فیلم با پدیدهای همچون جنگ، بنیان فیلمنامه «بازی بزرگان» را بنا نهاده و درام فوق العادهای را شکل داده است. پرتوی در عین حال بازیهای درخشانی هم از دو بازیگر کم سن و سال فیلمش گرفته که یکی از مهمترین نقاط قوت فیلم به حساب میآیند.
سعید حاجی میری هم در فیلم «آتش در خرمن» به سراغ روزهای آغازین جنگ رفته و منطقه مرزی جنوب کشور را جنگ زده به تصویر کشیده است. طالب، ارباب روستای مالکیه مقدمات ورود سربازهای عراقی به روستا را فراهم کرده در حالیکه درباره این موضوع با روحانی روستا در حال ستیز است. یکی از همین روزها، رحمان که چوپان گاومیشهای طالب است، شاهد قتل عام عدهای از اهالی روستا توسط سربازهای عراقی میشود و یکی از سربازها را با گلوله از پا در میآورد. حاجی میری در این فیلم قهرمان خود را نوجوان چوپانی قرار داده که وقتی ظلم و جنایت سربازهای بعثی را میبیند، دیگ غیرت اش به جوش آمده و همراه با تعدادی دیگر از اهالی روستا مقابل متجاوزین میایستد. «آتش در خرمن» به دلیل خط داستانی ارزشمندش میتوانست فیلم بهتری باشد، اما به واسطه فیلمنامه نه چندان محکم اش از اندازههای یک فیلم متوسط فراتر نرفته است.
«پایان کودکی» به کارگردانی کمال تبریزی دیگر فیلم سینمای دفاع مقدس با محوریت نوجوانان است که در زمان ساخت خود آنچنان که باید دیده نشده و تنها اکرانی کوتاه مدت را تجربه کرده است. فیلم درباره خانواده چهار نفره روستایی است که پس از بازسازی خانه خود با حمله نیروهای ارتش عراق به روستایشان مواجه شده و به ناچار از آنجا کوچ میکنند. در مسیر اتفاقهایی برایشان رخ میدهد که هیوا را به مرد خانه تبدیل کرده و به حفاظت از مادر و خواهرش در برابر عراقیها وادار میکند. «پایان کودکی» فیلم نسبتا خوش ریتمی است که قصه ساده و نه چندان پر پیچ و خم خود را سر راست روایت کرده و مخاطب را با قهرمان خود همدل و همراه میکند. حضور جهانگیر الماسی و فریبا کوثری به عنوان بازیگرانی حرفهای و باتجربه سینما، به جذابتر شدن فیلم کمک شایانی کرده است. «قله دنیا» به کارگردانی عزیز الله حمیدنژاد هم قصه آشنایی دارد که برای تماشاگر ایرانی کاملا ملموس به نظر میرسد. دو نوجوان به نامهای علی و حمید برای رفتن به جبهه به هر دری میزنند، اما به لحاظ سنی شرایط رفتن به خط مقدم جنگ را ندارند. این دو برای رفتن به جبهه از ترفندهای مختلفی بهره گرفته و هر
بار شکست میخورند، اما همچنان مقاومت کرده و به دنبال راهی تازه برای تحقق آرزویشان میگردند. «قله دنیا» را میتوان از جمله فیلمهایی دانست که از قصهای ساده و همه فهم برخوردار بوده و کارگردانی هم در تناسب کامل با آن قرار دارد. به همین دلیل نیز کارگردانی حمیدنژاد در هیچ یک از لحظات فیلم جدا از قصه رخ نمایی نکرده است. در عین حال کارگردان بازیهای خوبی هم از بازیگران نوجوانش گرفته و در کنارشان هم از بازیگران حرفهای همچون مهدی فقیه و محمود پاک نیت بهره گرفته است. علی شاه حاتمی نیز در فیلم «ترکشهای صلح» به سراغ مصائب و مشکلات پس از جنگ رفته و زندگی آدمهای کم سن و سالی را به تصویر کشیده که از بقایای جنگ همچون تانکهای اسقاطی، اسلحههای فرسوده و مینهای از بین رفته امرار معاش میکنند. شاه حاتمی از میان همه آن ها، به زندگی دو پسر نوجوان پرداخته که از این راه زندگی خود را میگذرانند. «ترکشهای صلح» که در جشنواره بین المللی فیلم کودکان و نوجوانان هم حضوری موفق داشته و چند پروانه زرین به چنگ آورده، یک فیلم ضدجنگ قابل تامل با فضاسازی درخشان است که در کارنامه سینمایی علی شاه حاتمی میدرخشد. به خصوص بازیهای دو
بازیگر نوجوان فیلم که گاه در لحظاتی، شگفت انگیز به نظر رسیده و تماشاگر را به نزدیکی هرچه بیشتر با خود وادار میکنند.
سی و یکمین جشنواره بین المللی فیلمهای کودکان و نوجوانان به دبیری علیرضا رضاداد ۸ الی ۱۴ شهریور ۹۷ در شهر اصفهان برگزار میشود.
دیدگاه تان را بنویسید