خبرگزاری میزان: این روزها هنر تئاتر کم از حاشیههای کوچک و بزرگ دور نیست و به هر گوشه از این هنر که نگاه کنید میتوانید موج انتقاد بسیاری از اهالی قدیمی تئاتر را ببینید. حضور دلالان در قامت تهیه کننده در هنر تئاتر، مشکلات عدیده در نمایشنامه نویسی، حضور ناعادلانه چهرههای سینمایی و سلبریتی در تئاتر، بیکاری هنرمندان پیشکسوت تئاتر، هزینه بالای تولید تئاتر و از سویی هزینه بالای بهای بلیت برای عموم جامعه از جمله مشکلات این روزهای تئاتر در ایران است.
حال در این میان مرکز هنرهای نمایشی حضورش در تئاتر بسیار کمرنگ شده و از آن انجمن هنرهای نمایشی تبدیل به شبحی شده که هنرمندان تنها نامی از آن میشوند. پیش از این حمایت انجمن هنرهای نمایشی و همچنین مرکز هنرهای نمایشی به عنوان مراکز اصلی این هنر دلگرم کننده بسیاری از تئاتریها بود. از سویی این حمایتها و در کنار آن نظارتهای درست هنر تئاتر را به عنوان کالایی فاخر ارائه میداد. عدم حمایت مالی و معنوی مرکز هنرهای نمایشی طی این سالها باعث شده تا این مرکز نظارت کمتری بر تئاتر داشته باشد. از سویی نبود بودجه و حمایت برای تولید آثار فاخر نیز باعث این قضیه شده که مرکز هنرهای نمایشی علناً در عرصه تولید کاملاً بیکار باشد. حال با توجه به این بی تفاوتی مرکز هنرهای نمایشی میبینیم که آثار نمایشی به هر نحوی که میخواهند راهی سالنهای تئاتر میشوند. این مرکز بعد از کمرنگ شدن چتر حمایتی خود انگار چتر نظارتی خود را نیز از تئاتر برداشته و مخاطب در سالن با آثاری روبرو میشود که گاهاً به کار بردن کلمه سخیف لطف به آنها است.
نمایش "دیکتاتور عاشق" یکی از نمونه آثار نمایشی است که این روزها در تماشاخانه تئاتر مستقل تهران میزبان مخاطبان است. فارغ موضوع و مضمون و همچنین بدون در نظر گرفتن بسیاری از شوخیهای زننده این اثر، نکته دیگری باعث شرح و بسط این گزارش شده است. استفاده از عنصری به نام "زن پوش" در بسیاری از آثار نمایشی از گذشته تاکنون رواج داشته است. بسیاری از آثار با استفاده از این عنصر در جهت ارتقای معنای اثر گام برداشته اند، اما امروز انگار استفاده از زن پوش دلیلی دیگر دارد. متاسفانه در بسیاری از آثاری که از زن پوش استفاده میکنند شاهد آن هستیم که کارگردان با استفاده از این ترفند میخواهد به نوعی ممیزی و عرف را دور زده و همه چیز را بی پرده در صحنه تئاتر مطرح کند. این نوع از زن پوشها هیچ ربطی به معنا و نمایشنامه ندارد و کمکی به کیفیت اثر نمیکنند. اگر به نمایشنامه اثری مثل "دیکتاتور عاشق" نگاهی بیندازیم میبینیم که هیچ عنصر زن پوشی در اثر حضور ندارد، اما در عمل کارگردان از تعداد زیادی زن پوش استفاده کرده است. زن پوشهای نمایش دیکتاتور عاشق در نمایشنامه هم زن هستند و کارگردان خواسته با این ترفند همه چیز را دور بزند. استفاده
از لباسهای نامناسب، سیگار کشیدن و گاها رقصیدن روی صحنه کارهایی است که این زن پوشها در نمایش دیکتاتور عاشق انجام میدهند. اما آیا این زن پوشها در جهت ارتقا اثر روی صحنه رفته اند و یا کارگردان میخواهد به بهانه اینکه بازیگران این زن پوشها مرد هستند هر کاری را روی صحنه انجام دهد؟.
در هر صورت تعریف زن پوش در ادبیات نمایشی کاملاً روشن است، اما متاسفانه این نوع از زن پوشهایی که در نمایش "دیکتاتور عاشق" دیده میشوند تنها برای بر هم زدن عرف، انجام حرکات ناشایست و ناهنجاری لباس زنانه پوشیده اند، زیرا کارگردان میداند اگر قرار بود این حرکات را زنان انجام دهند اثرش بدون شک مجوز نمیگرفت. حال باید دید آیا مرکز هنرهای نمایشی نسبت به این اقدامات تا چه زمانی سکوت اختیار میکند. این مرکز که هنوز هم نزد اهالی تئاتر فعالیت دقیقش و تاثیرش بر هنر نمایش مشخص نیست تا چه زمان میتواند با چشم بستن بر همه چیز سکان عرصه هنرهای نمایشی را هدایت کند. بدون شک با وضعیت موجود و مشکلات و معضلات بیشماری که در هنر تئاتر به وجود آمده به هیچ عنوان نمیتوان آینده روشنی برای تئاتر کشور متصور شد. تئاتری که روزگاری هنری سراسر اندیشه و تامل بود.
دیدگاه تان را بنویسید