پایگاه خبری تحلیلی فردا: استاد حسن رحیم پور ازغدی خطیب نام آشنایی است که درس های دینی او مدت ها است که علاقه مندان زیادی دارد. متن زیر بخشی از سخنان ایشان در سخنرانی پیش از نمازجمعه سال 79 است که پیرامون شرایط اقتصادی و فساد در حکومت ایده آل اسلامی است.
مسلمانان باید بینشان همه رابطه برادری برقرار باشد، نه به هم ستم کنند و نه هم را در برابر هیچ ظلمی تنها بگذارند و تسلیم بکنند باید همه شب و روز به فکر هم باشند و مثل یک شبکه در هم پیچیده در اقتصاد و فرهنگ و سیاست همه به داد هم برسیم و به هم کمک کنیم. این شعار جامعه و حکومت اسلامی در همه عرصههای سیاسی، اقتصادی و حقوقی و فرهنگی باید باشد که مناسبات ستم و بی کسی برداشته شود.
فاصلههای طبقاتی در جامعهی اسلامی یعنی کوخ نشینی. اکثریتی و کاخ نشینی اقلیتی، اینکه همین الان میگویند در شمال تهران خانه چند میلیاردی وجود دارد و در آن زندگی میکنند و در پایین همین شهر بعد از ۲۳ سال خانوادههایی هستند که ۱۰، ۱۵ سر عائله در دو اتاق یک اتاق زندگی میکنند، فاصلههای طبقاتی با این دستور العمل پیغمبر نمیسازد. تبعیض در نهادهای دولتی و حکومتی با این دستورالعمل پیغمبر نمی سازد. سلطه سیاسی دیگران بر جوامع اسلامی از افغانستان تا فلسطین، بااین دستورالعمل نمیسازد. دستگاه قضایی پرادعا و کم کار، دولت پرحرف و کم کار، مجلس پرسروصدا و کم کار بااین دستور العمل پیغمبر اکرم نمیسازد. نهادهای حکومتی وبال بر گردن مردم میشوند به حای اینکه خدمت به مردم کنند. این اولین مساله در پاسخ به چه باید کرد است. هر وقت دولت به جای اینکه کمک به مردم کند، به جای اینکه وبال بر مردم باشد، و مالیات بگیرند و خدمت رسانی کم کنند، مجلس به جای اینکه از منابع عمومی و بیت المال استفاده کند، قدمهای بسیار کوتاه و خدمات قطره چکانی به این ملت کند، قوه قضاییه ادعای بزرگ اجرای عدالت و پیشگیری از جرم کند، اما ابتداییترین در تهران
در پایتخت مملکت اتفاق بیافتد و جلوی آن را نتوانند بگیرند، و در برابر ستمهای بزرگ و فشار گاهی مجبور شوند کوتاهی کنند، اینها با پیام حکومت دینی نمیسازد.
دادگستری اسلام، دادگستری اسلامی دادگاهی است که خلیفه مسلمین امیرالمومنین علی بن ابی طالب را به خاطر شکایت یک یهودی و شکایت دروغ امیر المونین را به دادگاه احضار میکند و امیرالمومنین بدون کمترین تصنعی، تظاهری، گلایهای در دادگاه حاضر میشود و در کنار او مساوی میایستد. وقتی قاضی او را با کنیه صدا میکند به قاضی میگوید چرا من را با کنیه صدا زدی در حالیکه یکی دیگر را با اسم عادی صدا زدی. اینجا من امیرالمومنین نیستم. اینجا من علی بن ابی طالب هستم. مثل این آدم یهودی که از من شکایت کرده است. ما در سنت اسلام و پیغمبر و اهل تسنن همینها را خوانده ایم. اینها را به ما گفته اند. ملاک مشروعیت دستگاه قضایی وقتی است که به این روایات عمل کند. دولت ما، دولتمردان ما، وزرا و وکلایی که خانه هایشان در مناطق بالای شهر تهران است، در خانههای وسیع و راحت زندگی میکنند و دم از حکومت دینی میزنند اینها نمیتوانند به احکام اسلامی در باب حکومت دینی عمل کنند. قدرت و ظرفیت آن را ندارند.
اگر امیرالمومنین فرمود، ائمه حق، و حاکمان در حکومت اسلامی و روحانیون، علمای دین و حاکمان باید سطح زندگیشان از سطح زندگی مردم پایین باشد تا بتوانند دین را درست تبلیغ و اجرا کنند، اگر روحانیت یا مسئولین حکومت سه قوه، در زندگی اشرافی زندگی کنند و سفرهای آنچنانی، روابط فامیلی آنچنانی، ازدواج فامیلی و حکومتی، پارتهای طبقاتی تشکیل دهند، اینها نمیتوانند حکومت دینی را در مملکت اجرا کنند. فقط دین و حکومت دینی زیر سوال خواهد رفت و نسلهای بعدی ما از اصل دین و حکومت دینی مایوس خواهند شد. این تکلیف اصلی ما است. تکلیف ما در خطبههای نماز جمعه است که روی آن تاکید کنیم. ما در برابر آمریکا چه وقت کوتاه آمده و تن به سازش میدهیم. در برابر جریانهای انحرافی و ضد دینی تحت عنوان روشنفکری کی متزلزل میشویم؟ و جرات نمیکنیم نهی از منکر و نقد کنیم. وقتی که خودمان فاسد شده باشیم. آدمهایی که خودشان فاسد میشوند نمیتوانند در برابر منکرات داد بزنند. چرا نهی از منکر در یک جامعهای ضعیف میشود. برای اینکه کسانی که میخواهند نهی از منکر کنند خودشان الوده میشوند. خودشان سست میشوند. آدمی که از درون خودش میپوسد و فرو میریزد،
او جرات ندارد داد بزند. وقتی ظلم میبیند وقتی شرک، نفاق و الحاد میبیند، وقتی فساد اخلاقی میبیند، جرات نمیکند. برای اینکه به یک چیزی بسته شده است، آنهایی میتوانند حر باشند و آزاد باشند و نهی از منکر کنند که به چیزی آلوده نشوند.
دیدگاه تان را بنویسید