مرجانهگلچین: سینما برای «از ما بهتران» است
خانم «مرجانه گلچین» از بازیگران شناخته شده سینما و تلویزیون کشورمان است که اخیراً با مجموعه «شب عید» مهمان خانههای مردم شده است.
صبح نو: مرجانه گلچین از بازیگران پیشکسوت سینما و تلویزیون است. او پس از بازگشت دوبارهاش به کشور و با بازیای که با رضاعطاران و سعید آقاخانی انجام داد تا بیشتر آثارش معطوف به حوزه طنز باشد این حضور با استقبال مخاطبان همراه شد. گلچین اخیراً در سریال «شب عید» نقشآفرینی کرده است و به همین بهانه با ایشان گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
از حضورتان در سریال «شب عید» بفرمایید؟ شب عید مینیسریالی است که چندمین همکاری من با آقای سعید آقاخانی است. این سریال برای پخش در نوروز درنظرگرفته شده بود که متأسفانه کار نرسید. من و آقای حمید لولایی در یکی از قصهها حضور داریم. این سریال با محوریت مسائل اجتماعی است. در این مجموعه مهمانسرایی وجود دارد که خانوادههای مختلفی به آنجا میآیند و هرکدام قصه خودشان را دارند.
این سریال نخستین همکاری شما با سعید آقاخانی نیست؛ همکاری با او چگونه است؟ من تاکنون سه یا چهار کار با سعید آقاخانی انجام دادهام. استارت حضور من در کارهای اینچنینی با «بزنگاه» زده شد. در آن سریال با آقای عطاران همکاری خوبی داشتم و همین موضوع باعث دیده شدن من توسط سعید آقاخانی شد. همکاری من با ایشان شکل گرفت و تا به امروز در چند پروژه کنارشان بودهام. ازاین همکاری خیلی خوشحالم و باید بگویم که با آقای آقاخانی به یک زبان مشترک رسیدهایم. من به خوبی میدانم توقعشان از من چیست و خیلی راحت باهم کنار میآییم. امیدوارم مردم شب عید را هم مثل کارهای قبلی دوست داشته باشند. خوشحال میشوم تا زمانی که سعید آقاخانی سریال میسازد من هم برایش نقشآفرینی کنم.
حضور پررنگتان در نقشهای کمدی در سالهای اخیر، خودخواسته بوده یا اتفاق افتاده است؟ من در برنامه دورهمی هم گفته بودم که میل باطنیام حضور در کارهای شاد است. خودم در شرایطی بودم که علاقهمند بودم، بخندم و طبیعتاً باید در شرایطی قرار میگرفتم که این اتفاق بیفتد. البته من در اوایل بازیگری هم نقشهای طنز بازی کرده بودم و بیتجربه نبودم. ازدواج پرماچرا و حتی بخشهایی از آیینه در همین زمینه بودند، اما به شاخصی کارهایم در ۱۰ سال اخیر نبودند.
البته در سالهای اخیر، نقشهایی جدی مثل مجموعه نفس گرم هم داشتهاید. بله، همینطور است. امسال هم در سریالی به کارگردانی آقای شهرام شاهحسینی حضور دارم. مجموعهای با عنوان «آسمان هوای باران دارد» است که برای شبکه یک تولید میشود. ترکشهای مسائل اقتصادی سازمان به ما هم اصابت کرد. در کار ما در مقطعی وقفه ایجاد شد و مجدداً آن را ادامه دادیم. البته این موضوع به کیفیت کارمان آسیبی نزد.
فضای این سریال مسائل ملتهب اجتماعی است؟ خیلی قصهاش را دوست داشتم. قصهای متفاوت است که پیچیدگیهای خاصی دارد. ویژگی و تفاوتش باعث شد به این سریال بپیوندم. بعد از بازی در نفس گرم تعداد زیادی نقش مشابه به من پیشنهاد شد، ولی آنها را نپذیرفتم، اما قصه آسمان هوای باران دارد را خیلی متفاوت دیدم. آقای شاهحسینی را کارگردان کاربلدی دیدم و حساسیتهای زیادی برای پلانهای کار داشتند. امیدوارم خروجی خوبی رقم بخورد. شما در مقاطع و شرایط مختلف تلویزیون کار کردهاید؛ شرایط و اوضاع امروز سیما را چطور ارزیابی میکنید؟ به نظرم از اتفاقات روز جامعه فاصله گرفتهایم. میخواهیم همه چیز را شسته و رفته در قالب سریال ارائه کنیم. با این رویه مخاطب جذب نخواهد شد. مردم مسائلی را در جامعه میبینند که در سریالها نمیبینند. برخی مشکلات، روابط اجتماعی و... واقعیتهایی که در جامعه جریان دارند کمتر در سریالها عنوان میشوند.
یعنی نویسندهها از جامعه عقبترند؟ راستش همین را از آنها میخواهند. شاید غیر از این باشد مجوز نگیرد و به همین خاطر مجبور میشوند، دست به عصا حرکتکنند.
ولی درهمین سالها پروژههایی بودهاند که بسیار جسور و ساختارشکن بودهاند! درباره استثناهایی که شما اشاره کردید، صحبت نمیکنم. من درباره آن چیز که به یک جریان تبدیل شده است حرف میزنم. متأسفانه از سر و ته زدن یک پروژه به دلیل مشکلات اقتصادی و به موقع پرداخت نشدن دستمزدها باعث دلزدگی هنرمندان شده است. همین منجر به شرایطی میشود که هنرمندان بهصورت دلی، مشغول کار نشوند. وقتی کسی از این حرفه ارتزاق میکند و با دستمزد حاصل از آن میخواهد زندگیاش را بچرخاند مدام فکرش درگیر این مسائل باشد، دیگر نمیتواند خروجی لازم را داشته باشد. مشکلات اقتصادی کشور و مسائلی که در دیگر اقشار وجود دارد در کار ما هم مؤثر است. به نظرم همین باعث شده که مردم درگیر سریالهای سالهای گذشته باشند و هروقت که آیفیلم آنها را پخش میکند، نگاهشان کنند.
با این اوصاف اگر در تلویزیون تصمیم گیرنده بودید چه اقداماتی را در اولویت قرار میدادید؟ اولین اقدامم این بود که اجازه نمیدادم بدون پول، سریالی ساخته شود. الزامی برای این موضوع وجود ندارد.
مدیران میگویند به هرحال باید آنتن سیما پرشود؛ چه کار کنند؟! به چه قیمتی باید آنتن پر شود؟ برای چه دستمزد من با گذشت یک سال هنوز پرداخت نشده باشد؟ مگر وقتی من مشغول بودم میتوانستم ساعت پنج صبح آفیش نشوم؟ سازمان به ما میگوید الان شرایط پرداخت ندارم؛ آیا من هم میتوانم به سوپرمارکت محل بگویم، امروز شرایط پرداخت به شما را ندارم، چون سازمان به من پول نداده است؟ اینها دلزدگی ایجاد میکند. هیچ اصراری نیست یک تهیهکننده به طور همزمان سه پروژه دردست داشته باشد امابه هرسه آنها بدهکار باشد. من اگر بودم هروقت یک پروژه تسویه شد سپس کار بعدی را آغاز میکردم.
ازوضعیت فعلی سریالها دفاع میکنید؟ از کارمان میزنیم و خروجیاش نارضایتی مخاطب میشود. خودمان را که نمیتوانیم گول بزنیم. ما مجبوریم از حرفهمان دفاع کنیم، ولی راستش خیلی قابل دفاع نیست. وقتی من دریک مجموعه ۳۰ قسمتی فقط یک دست لباس تنم میکنم چه شرایطی خواهم داشت؟ مخاطب من را تماشا میکند یا سریال ترکی را که شاید سوژه و محتوا نداشته باشد، اما آنقدری رنگ و لعاب دارد که مخاطب را جذب کند.
درکنار مدیران، آیا هنرمندان هم نقشی دراین کیفیت نازل دارند؟ متأسفانه هنرمندان هم آنطور که باید کارشان را کامل انجام نمیدهند. شدیداً باندبازی ایجاد شده و در سینما این مسائل شدت بسیار بیشتری دارد. گویا قبیله از ما بهتران هستند که هیچ کس را راه نمیدهند. حال بچهها خوب نیست و به لحاظ درآمد شدید مشکل دارند. ماهنرمندان خودمان هم با هم مهربان نیستیم. داعیه کارهای خیر داریم، اما حتی به همکار خودمان هم رحم نمیکنیم. مگر چه میشود که از پنج پروژه، یکی را برای دیگری بگذاریم و از آن بگذریم؟ شاید آنها هم به فردایشان فکر میکنند. تا زمانی که هرکس به فکر خودش باشد به منفعت عمومی اهمیت ندهد هرگز به جایی نخواهیم رسید.
ظاهراً دل پری از شرایط سینما دارید یک مدیر دلسوز اگر توان کار ویژهای ندارد، لااقل آن لقمهای را که در دست دارد مثل یک پدر دلسوز، به عدالت بین فرزندانش تقسیم میکند. شما خبر ندارید یک نفر در بیشتر فیلمهای سینمایی حاضر است؟ خب به دیگران هم فکر کنید. پس حق عضویت برای خانه سینما به چه دردی میخورد؟ این بندگان خدا چقدر در ته صف بمانند تا یک نفر برود جایزهاش را بگیرد؟ مخاطب وقتی به سینما میرود آنقدر سوژه و بازیگران تکراری میبیند که دیگر دل به سینما نمیدهد. وقتی بیست سالم بود میگفتند کاش ۶۰ ساله بودی و الان که به آن دوره رسیدهایم میگویند کاش بیست ساله بودید! من معنای استار سینما را متوجه نمیشوم. بازیگری که میتواند در تلویزیون که تازه به دلایلی شرایط جذب مخاطبش سختتر است را راضی کند، چطور در سینما نتواند موفق شود؟ مگر اینکه عمداً دنبال خطکشی هستید. جالب است هرچه میگوییم هیچ تأثیری ندارد. این همه در مصاحبهها از تبعیضها میگوییم، اما کسی اهمیت نمیدهد.
دیدگاه تان را بنویسید