فریاد از این همه بیحرمتی و پردهدری یک سریال رمضانی!
گنجاندن دیالوگهای پردهدرانه و گذشتن از خطوط قرمز اخلاقی یکی از اصلیترین بدآموزیهای این سریال است. عمده دیالوگهای شهره قوامی به عنوان یک دختر قشر متوسط و پول پرست چه در هنگام صحبت با حاج رسول، چه هنگام صحبت با امیر و حتی پدر و برادر و مادرش توسط فیلمنامهنویس بسیار وقیحانه نوشته شده است.
روزنامه کیهان: یکی از سریالهای مناسبتی ماه رمضان امسال که در بهترین زمان پخش (بعد از اذان مغرب) روی آنتن میرود؛ مجموعه داستانی «رهایم نکن» به نویسندگی و کارگردانی محمدمهدی عسگرپور است. مجموعهای که در نگاه اول مانند بسیاری از سریالهای مناسبتی ماه رمضان سالهای قبل ادعای رجوع به معنویت، حق و عدالتخواهی دارد، اما از قضا خروجی آن دور کردن مخاطب از همان معنویت، عدالت و حقخواهی است...
خلاصهای از داستان «رهایم نکن» داستان این مجموعه شامل یک بخش اصلی و داستانکهای متعدد از زندگی و مشکلات اطرافیان شخصیت اول سریال است. شخصیت اول داستان، فردخوش نام و صاحب مکنتی است به نام حاج رسول تولایی. اما مکنت و مال او که شامل یک گاراژ و یک شرکت حملونقل است از راه تقلب، جعل امضای پدر و خوردن حق خواهران و برادرانش به دست آمده. البته در طول داستان معلوم میشود با وجودی که حاج رسول سهمالارث دو خواهر و برادرش را خورده، ولی در طول سالهای بعد از فوت پدرش، سعی کرده با حمایت مالی از آنها سرپوشی بر عذاب وجدان خود داشته باشد....
اما بعد از سالها تنها فرزند او یعنی «امیر» که مانند پدر زیاده خواه است به دنبال تغییر کاربری گاراژ، تبدیل شدن آن به مجتمع تجاری و رسیدن به پول و ثروت بدون زحمت است. او برای رسیدن به این هدف، ضمن تبانی با دختر پولپرست و اغواگری به نام شهره قوامی به دنبال فریفتن پدرش است تا بتواند به اهدافش برسد.
این رفتار پسر موجب پشیمانی، توبه و اقدام برای جبران حقخوریهای حاج رسول و تبعات آن میشود. در کنار این ماجرای اصلی، چندین داستان فرعی در مجموعه گنجانده شده که شامل ازدواج حاج رسول با «آذر» سالها بعد از فوت مادر امیر و ورود آذر و خواهرزادهاش یحیی به ماجراها؛ داستان خانواده مرضیه خواهر بزرگ رسول و فرزندانش فرزاد و فرناز؛ داستان راضیه خواهر کوچک حاج رسول و همسر ازکارافتادهاش جلال؛ و داستان جهان برادر کوچک حاج رسول و خانوادهاش میشود.
حاشیههای پررنگتر از متن شاید به شکل کلی بتوان گفت که پایه اصلی داستان «رهایم نکن» بر ماجرای توبه و جبران اشتباهات گذشته، نشان دادن بیارزشی مال دنیا و دنیاگرایی، عاقبت تقلب و حقخوری، و عزتمندی آدمهای درستکار و تلاشگر است. اما متاسفانه این نگاه سادهانگارانه به مجموعه رهایم نکن باعث میشود که بدآموزیها و به ویژه پردهدریهای اخلاقی سریال، آن هم در ساعاتی که بسیاری از خانوادهها همراه فرزندان نوجوان و جوان خود پای سفره افطار تماشاگر آن هستند؛ فراموش شود.
نمونههایی از پردهدریهای اخلاقی سریال *گنجاندن دیالوگهای پردهدرانه و گذشتن از خطوط قرمز اخلاقی یکی از اصلیترین بدآموزیهای این سریال است. عمده دیالوگهای شهره قوامی به عنوان یک دختر قشر متوسط و پول پرست چه در هنگام صحبت با حاج رسول، چه هنگام صحبت با امیر و حتی پدر و برادر و مادرش توسط فیلمنامهنویس بسیار وقیحانه نوشته شده است. این بیحیایی در نوشتن دیالوگ سایر شخصیتها هم دیده میشود؛ مثلا در یکی از قسمتهای ابتدائی سریال و درحالی که شخصیت «شهره قوامی» مشغول اغواگری و فریب دادن رسول تولایی است؛ دیالوگهایی میان حاج رسول و امیر رد و بدل میشود که در آن پسر خطاب به پدر درباره علت ارتباط با شهره و فرستادن یک «دختر خوشگل» سر راه پدر؛ رسیدن به هدف تغییر کاربری گاراژ عنوان میشود. درحالی که پدر آن دختر را دارای این ویژگی نمیداند! و به همین دلیل به پسرش برای داشتن چنین سلیقهای سرکوفت میزند.
*طبیعی جلوه دادن رابطه امیر با شهره و یحیی با فرناز؛ گویی که، چون از نظر جناب کارگردان داشتن این نوع روابط امری عادی است پس لازم هم نیست هیچ دیالوگ، کنش و واکنشی در داستان برای محکوم کردن روابط نامحرمها از سوی بقیه کارکترها گنجانده شود؛ و حتی میشود این سؤال را از کارگردان سریال پرسید که اگر ایشان شخصیت «یحیی» را به جای پسر، دختر ترسیم میکرد؛ چه خللی در روند داستان ایجاد میشد؟ قطعا هیچ خللی! ولی ترجیح جناب نویسنده و کارگردان بر پردهدری اخلاقی و ایجاد یک مثلث عشقی آبکی برای مثلا جذب مخاطب است.
*انتخاب صحنههای بسیاری از گفتگوهای رسول و آذر در اتاق خواب و با نشان دادن تختخواب دونفره از دیگر پردهدریهای رهایم نکن است. گرچه شاید ایراد گرفتن به انتخاب چنین لوکیشنی از سوی افرادی که حیای درونی ندارند، ایرادی متحجرانه تعبیر شود! اما آیا قاطبه مخاطب روزهبگیر و باحیای این سریال هم اینچنین فکر میکنند؟
*به غیر از اینکه اصل ماجرای تجاوز به یک دختر جوان موضوع خوبی برای یک سریال ماه رمضانی نیست؛ شیوه پرداختن به ماجرای تعرض به فرناز، جزء اصلیترین بخشهای پردهدری رهایم نکن است.
از آنجا که توجه به موضوع تعرض و تجاوز به دختران و زنان در فیلمها و سریالها زمانی به یک جریان تبدیل شد که مهمانان ویژه مراسم به اصطلاح هنری (و در واقع سیاسی) اسکار، ۵ سال پیش موضوع آن را به شکل دستورالعملی برای موضوع فیلمهای سال بعد اعلام کردند؛ آنوقت بر ذمه انبوهی از کارگردانان غربی و حتی غیرغربی واجب شد که به این موضوع بپردازند.
برهمین اساس هم بود که فیلم «فروشنده» توسط فرهادی ساخته شد و جایزه هم گرفت. موضوعی که در آن مخاطب باید به بهانه همدردی با قربانیان تجاوز با پدیده روابط جنسی آزاد، هرزهگری مردان و مهمتر از همه موضوع تجاوز کنار بیایند...
قطعا در تمام جهان و در غالب فرهنگهای دنیا اگر به زنی تعرضی صورت بگیرد جامعه به آن زن به عنوان قربانی نگاه کرده و به روشهای مختلف سعی در برطرف کردن آلام او میکند. اما متاسفانه امثال سیاستگذاران هالیوود و برخی فیلمسازهای ایرانی از این زاویه به ماجرا نگاه نمیکنند که اگر میکردند، اصغر فرهادی دیالوگ «من نمیدانم تو چرا نمیتوانی ببخشی» را در دهان شهاب حسینی خطاب به زن قربانی شدهاش نمیگذاشت؛ و فیلمنامهنویس «رهایم نکن» هم دیالوگی برای فرناز نمینوشت که در آن فرناز پشیمان باشد بهخاطر حمله به مرد متجاوز دستگیر شده در کلانتری!
اما چرا باید متجاوزان به نوامیس مردم بخشیده شوند؟! و البته بدتر از نوع پرداخت به ماجرای تجاوز، وقاحت باورنکردنی کارگردان سریال در اعتراض به سانسور سکانس تجاوز به فرناز از سوی مسئولین صداوسیما در فضای رسانهای کشور است!
قطعا رها نمیکنیم سالهاست که جماعتی از فیلمنامهنویسان و کارگردانان در رسانه ملی با عادی جلوه دادن مسائل وقیحانه، زمینه انحراف عقیدتی نوجوانان و جوانان کشور را با بودجه بیتالمال دنبال میکنند. و، چون منتقدان متعهد و مقید به شکل اشارهای به این مسئله اعتراض کردهاند، نه تنها این خطای مسلم از سوی سریالسازان ترک نشده که پررنگتر هم دنبال میشود.
پس برای اعتراض به این مسئله شاید لازم بود مستقیمتر اعتراض کرده و چنین سیاستی را محکوم میکردهاند تا امروز شاهد نمایش چنین موضوعاتی در سریالهایی، چون رهایم نکن نباشیم.
برهمین اساس هم متدینین و معتقدین به حفظ بنیان خانواده اگر فریاد زدن بر سر پردهدری اخلاقی برخی سریالها را ترک کنند؛ باید منتظر ساخت و پخش سریالهای با درجه ابتذال فیلم فارسیهای زمان پهلوی در صداوسیمای جمهوری اسلامی باشند؛ بنابراین قطعا باید رها نکرد و فریاد زد.
دیدگاه تان را بنویسید