در برنامه ماه عسل امروز ۱۸ خرداد چه گذشت؟ +عکس

کد خبر: 825753

برنامه امشب ماه عسل میزبان مردمی از خطه یزد بود که با انتخاب‌هایی عاشقانه و اخروی پرونده‌ای صالحانه را برای خود در زندگی رقم زدند.

در برنامه ماه عسل امروز ۱۸ خرداد چه گذشت؟ +عکس

خبرگزاری میزان: برنامه ماه عسل ۹۷ با مهمانان متفاوت روی آنتن شبکه ۳ سیما رفت. مهمانان امشب برنامه ماه عسل خانواده دانش مقدم از یزد بودند.

اینجا بخوانید: حرف حساب منتقدان مهمان ماه عسل چیست؟

شوهر خانواده در ابتدا پایانه مسافربری داشت، اما، چون درادامه راه سودی برایش نداشت آن را کنار گذاشت.

زن از ارایشگری اش گفت و اژانسی که هر روز او را به محل کار می‌برد، اما ان روز اژانش نتوانست حضور پیدا کند و او با اتوبوس رفت و پیرزنی وارد اتوبوس شد که او جایش را به آن پیرزن داد و او مهرش به دلش نشست و گفت که من فرزند اولم شهید است و برای فرزند دومم تو را می‌خواهم. او ادرس و شماره نمی‌دهد، اما پیرمرد فردای آن روز از طریق واسطه او را پیدا کرده و به خواستگاری اش می‌رود.

وقتی مرد را می‌بیند عاشقش می‌شود و در صحبت‌ها به تفاهم می‌رسند و با هم ازدواج می‌کنند.

بعد از ازدواج، معلوم می‌شود مرد بیکار است و قسط و بدهی دارد در کنار این مسئله زن دچار بیماری می‌شود و درگیر درمان‌های متعدد می‌شوند تا این که دکتر حجت به او می‌گوید که شما بچه دار نمی‌شوید و باید از هم جدا شوید.

وقتی مرد این موضوع را می‌فهمد به شدت گریه می‌کند. زن می‌گوید که من شوهرم را در حال حاضر بیشتر از او دوست دارم، چون مردی واقعی شوهرم است.

اینجا ببینید: واکنش روحانی معروف به جنجال یاسمن اشکی در ماه عسل +عکس

زن می‌گوید ارزوی من عروس شدن و صاحب دوازده بچه شدن بود، اما تصمیم گرفتند از بهزیستی بچه بیاورند.

مرد گفت: همسرم قلب مهربان و پاکی دارد و فرشته است؛ بنابراین تصمیم گرفتیم که با هم زندگی کنیم و بچه از بهزیستی بیاوریم و بزرگ کنیم.

در ۲۳ سالگی درخواست بچه می‌دهند در حالی که خانواده زن رضایت نداشته و معتقد بودند که طلاق بگیرد و بچه نیاورد، چون بچه برای دیگران است.

از ان پس تصمیم گیری هایشان را خود می‌گرفتند و خانواده هایشان متوجه نمی‌شدند در نتیجه در حال حاضر اقوام با آن‌ها ارتباطی ندارند.

زن از ستون بودن شوهر گفت و این که همواره شوهرش کنار او بود. زن از معامله اش با خدا گفت و این که حسی مانند مادری که بچه از او متولد می‌شود در او به وجود آید. در انتخاب بچه حس مادرانه در انتخاب باعث می‌شود که او را انتخاب کند. در انتخاب بچه دوم هم همین اتفاق می‌افتد تا این که با پیشرفت تکنولوژی به او می‌گویند که برو درمان کن، اما او گفت که من دیگر نیاز به بچه ندارم و دو بچه را به سختی بزرگ کردم.

در ادمه این زن از سفر کربلا گفت و این که بعد از بازگشت روانی و مجنون بچه شده و در هر طرف به دنبال بچه می‌گردد و می‌گوید بچه ام کجاست. در خواب می‌بیند که بچه‌ای را پیرزن و پیرمردی مقابلش قرار می‌دهند و او بدنش مانند چوب خشک بود به او می‌گویند تو می‌توانی و باید او را بزرگ کنی.

ان‌ها با داماد به زاهدان می‌روند و بچه‌ای که کلیوی بود و دالیز می‌شد و همان بچه که در خواب بود را انتخاب می‌کنند.

زن در ادامه برنامه گفت: در بچه اول تا ۴۵ روز کسی به دیدارم نیامد بنابراین خودش به نزد خانواده و مادرش رفت، اما کسی او را تحویل نگرفت و پس از چندین بار دلش را شکستند و او گفت: روزی چوبش را می‌خورید. پس از اتفاقاتی که برای خانواده اش می‌افتد متوجه اشتباه خود می‌شوند و دوباره ارتباطاتشان خوب می‌شود. مرد نیز از حس پدرانه اش پس از انتخاب فرزندان گفت.

در ادامه برنامه فرزند دوم و فرزند سوم وارد استودیو شده و فرزند اولش که بهیار است و در حال حاضر دو بچه دارد به دلیل این که مرخصی نداشت نتوانست در ماه عسل حضور پیدا کند. ارسلان فرزند دوم خانواده از رضایتش از پدر و مادر گفت و این که این پدر و مادر ارزوی من بوده و هیچ مشکلی در زندگی نداشته ام.

در ادامه برنامه خانوده دبستانی از مرودست یزد نیز در استودیو ماه عسل حضور پیدا کردند.

دختر خانواده دبستانی هانیه از حلقه صالحین در مسجد گفت و این که سرگروه صالحین از ان‌ها خواست که به تمیز کردن خانه یکی از فقرا روند و آن خانه شهربانو است. وقتی خانه و شرایط شهربانو را می‌بیند از خانواده اش می‌خواهد که شهربانو را به خانه خود بیاورند و در کنار ان‌ها زندگی کند. در ادامه دبستانی از کشاورزی و کارگری اش می‌گوید و این که پدر حرف دخترش را رد نمی‌کند بنابراین با پیشنهاد دخترش هانیه موافقت کرده و پس از دیدن شرایط شهربانو و محیط زندگی اش او را به خانه خود می‌اورند.

پدر از حرف‌های مردم در قبال این اقدامشان گفت و این که اتاقی جدا را به او اختصاص دادند تا راحت باشد.

این خانواده از برکتی که حضور این پیرزن در خانه اشان دارد گفتند و این که احترامی که به او می‌گذارند از احترام به مادرشان بیشتر است.

خانواده دانش مقدم کار خانواده دبستانی را تحسین کردند و از اقدام خود گفتند که از زنی به مدت ۵ سال مراقبت می‌کرده اند.

خانم دانش مقدم در پایان گفت: خانواده‌هایی که بچه دار نمی‌شوند با انتخاب بچه از بهزیستی پرونده اعمال خود در آن دنیا را سنگین کنند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت