خبرگزاری تسنیم: برنامه "ماه عسل" در برنامه هشتم خرداد خود، فردی به نام "یاسمن اشکی" را به برنامه دعوت کرد که مدعی ابتلا به بیماری ناشناخته با علائمی مشابه ایدز بود که به تازگی و بعد از کنترل حداقلی بیماری به کشور بازگشته است! اشکی در این برنامه مدعی شده بود در ۱۷ سالگی به بیماری "ژنتیکی" مبتلا شده که علائمش شبیه ایدز بوده و از ۱۴۰ بیمار مشابه در یک کلینیک آمریکایی، تنها او زنده مانده (؟) و به دلیل تشابه بیماریاش با ایدز، "نذر" کرده تا زنده است «مردم ایران» را از خطرات «ایدز» و بیماریهای مقاربتی آگاه کند! این فرد در ادامه از خطر بیماری دستگاه تناسلی میگوید که بعضی از انواعش عامل سرطان است و مدعی میشود یک سونامی خطرناک طی ۱۰ سال آینده زنان و مادران ایرانی را تهدید میکند لذا باید کودکان ایرانی واکسن پیشگیری از ویروس آن بیماری تناسلی را دریافت کنند؟! اما درباره ادعاهای متعدد خلاف واقع این فرد سؤالات و ابهامات جدی وجود دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره شده است: نام بیماری ژنتیکی که بقول ایشان شبه ایدز است، چیست؟
بیمارستان و پزشک معالج این فرد (اشکی) چه کسی بوده و پرونده سوابق ایشان کجاست؟
علت تناقض اشکار اظهارات اخیر یاسمین اشکی با اظهارات این فرد در مصاحبه خود با "رادیو زمانه" در ۱۳ خرداد سال ۹۱ چیست؟ وی در آن مصاحبه مدعی شده بود به مواد شیمیایی جنگی در حمله عراق به تهران آلوده شده و سیستم ایمنی او صدمه دیده؟! (البته تهران هرگز بمباران شیمیایی نشد!) این حمله شیمیایی کی، کجا و چگونه بوده؟ ایشان چند ساله بوده و سوابق و مستندات پزشکی این بیماری کجاست؟
نام پزشک معالج، بیمارستان و پرونده وی در امریکا چیست؟!
پزشک اورژانسی که گفتند بیماری را اتفاقی در امریکا تشخیص داده کیست؟
پزشک پروژهای که در آن ۱۴۶ نفر شیمی درمانی شدند و همه فوت کردند و فقط ایشان زنده ماند کیست و پرونده و مستندات آن کجاست؟!
علت چرخش و تناقض آشکار ادعاهای اخیر یاسمین اشکی با اظهارات سال ۹۱ این فرد در مصاحبه با رادیو زمانه چیست؟
آیا بنیادهای سه گانه راه، قایم باشک، کنترل S. مورد تایید مراجع ذیصلاح است؟
چرا رسانههای آمریکایی اینقدر علاقمند به این پروژه هستند؟
ارتباط یاسمین اشکی با برخی مراکز آمریکاییها چگونه است؟
آیا این فرد از جای خاصی هدایت میشود و یک سناریو مانند ۲۰۳۰ در مهد کودکها و مدارس و سازمانهای ما را اجرا میکند؟
چگونه وی و همکارانشان همه جا نفوذ دارند و به راحتی وزیر را میبینند و همه جا آموزشهای خاص مدنظر خود را میدهند؟!
آیا با وجود هزاران متخصص و استاد در کشور چنین افرادی با چنین سوابق و روابطی باید مجری آموزش جنسی و مقابله با بیماریهای STD و آزار جنسی باشند؟!
چرا صدا و سیما در دعوت مهمانان دقت لازم را ندارد؟ چرا یک کارشناس متخصص در برنامه دعوت نشده بود تا اینهمه تناقض و اشتباه علمی از آنتن زنده پخش نشود؟
آیا مسئله واکسن در کشورمان متولی ندارد که در برنامه ماه عسل برای ساخت واکسن، فردی که هیچ تخصصی در آن حوزه ندارد کمک مال جمع کند؟ آیا این روش درستی است؟!
وقتی ما در ساخت واکسنهای اصلی نوزادان مشکل داریم، باید برای واکسن اختیاری HPV باید از مردم پول جمع کنیم؟!
این واکسن تحت نظر پزشکان و فقط به افراد با رفتارهای پرخطر باید تجویز شود نه همه دختران و پسران ۹ سال به بالا؛ چه کسی مسئول موج ترس ایجاد شده به واسطه آمار دروغ ارائه شده توسط این فرد است؟!
اگر آموزش جنسی سبب کاهش آزار جنسی میشود، پس چرا در غرب شاهد بالاترین میزان آزار جنسی هستیم؟!
در نهایت باید گفت که ابهامات جدی در پشت اهداف این گروه وجود دارد و ضروری است متلیان امر به طور جدی ابعاد مختلف، سوابق ارتباطات و فعالیتهای آنها را بررسی و اعلام عمومی کنند. به نظر میرسد یک سناریو پشت همه این ماجرا نهفته است چرا که این فرد در سال ۹۱ که موضوع مقابله با جنگ بوده، مدعی آلودگی شیمیایی جنگی میشود یعنی اشکی آسیبدیده جنگ است! اما در پروژه جدید که موضوع آموزش مقابله با آسیبهای جنسی بوده، ناگهان نوع بیماری او عوض و به بیماری ژنتیکی شبه ایدز مبتلا میشود؟! این هماهنگسازیها و ادبیات جاذب، احساسی، عاطفی و هنرمندانه مهمان، نشان از یگ پروژه و برنامه حساب شده و منسجم و هدفمند با آموزش دقیق و حسابشده برای جذب مخاطب و اثرگذاری و اجرای ماموریتی دارد که باید این موارد به طور جدی بررسی شوند. قطعا آموزش فرهنگسازی در همه این موارد باید صورت گیرد، اما توسط افراد متخصص متعهد و با رعایت فرهنگ و سبک زندگی مردم ایران. لازم به یادآوریست، خبرگزاری اسرائیلی هاارتص در تاریخ ۳ سپتامبر ۲۰۱۳ اعلام کرد: "واکسیناسیون HPV برای ۵۲۰۰۰ دختر حدود ۸ ساله متوقف شده به دلیل خطرات ناشی از عوارض این واکسن! نیمی از زنان
اسرائیلی میمیرند در حالی که از این واکسن استفاده کرده بودند.
دیدگاه تان را بنویسید