خودشان کشتند و خودشان عزا گرفتند!
اصلاح طلبان از خاتمی، میرحسین و مخملباف در حذف ملکمطیعی در دهه ۶۰ نقش اصلی را بازی کردند و حالا در دهه ۹۰ برای او مرثیه میخوانند
روزنامه جوان: پیکر مرحوم ناصر ملک مطیعی روز گذشته تشییع شد. تا وقتی زنده بود نه خانه سینما سراغی از او میگرفت و نه هیچ فیلمسازی او را برای بازی در فیلمش دعوت میکرد. در این چند سال اخیر فقط در برخی مراسم و محافل سینمایی و هنری دعوت میشد و کناری مینشست یا چند جملهای حرف میزد. مدیر خانه سینما و رئیس سازمان سینمایی و وزیر ارشاد و سلبریتیها در مدتی که در بیمارستان بود به ملاقاتش نرفتند ولی پس از فوتش پیام تسلیتها سرازیر شد.
خودشان کشتند و خودشان عزا گرفتند!
پس از ماجرای فیلم برزخیها در سال ۶۱ که به دستور نخست وزیر و فشار روزنامه کیهان به مدیریت سیدمحمد خاتمی و میدانداری محسن مخملباف پایین کشیده شد، ناصر ملک مطیعی اولین بار در دولت دهم برای فیلم نقش نگار مجوز کار گرفت. از دو روز پیش که خبر فوتش رسانهای شد همه سلبریتیها آه و فغان سر دادند که به او ظلم شد و نگذاشتند فعالیت کند درحالی که او در دوره وزارت سید محمد حسینی در دولت دهم در فیلم «نقش نگار» علی عطشانی بازی کرده بود ولی فیلم در گیشه شکست خورد. همین شکست سبب شد دیگر کسی سراغ او نرود. همه میدانستند که دیگر محرومیتی برایش وجود ندارد با این حال در هیچ فیلمی او را به بازی نگرفتند. اما محرومیت اصلی را برای ناصر ملک مطیعی وقتی رقم زدند که هنوز جوان بود و میتوانست فیلم بازی کند. همه چیز از فیلم برزخیها آغاز شد. محسن مخملباف با حضور بازیگران فیلمهای پیش از انقلاب از جمله فردین و ناصر ملک مطیعی به شدت مخالف بود و از او رفتارهای خشونت آمیزی سرمیزد و البته روزنامه کیهان با مدیریت سید محمد خاتمی مطلبی تند علیه فیلم برزخیها نوشت و جرقه پایین کشیدنش را زد. فیلم با اینکه خیلی خوب میفروخت و رکورد فروش در تاریخ سینمای ایران را جابه جا کرده بود با فشار باند مخملباف و دستور شخص نخست وزیر پایین کشده شد. فردین تا زمان مرگش نتوانست فیلم بازی کند. سعید راد به خارج از کشور مهاجرت کرد و از ملک مطیعی هم تا اوایل دهه ۹۰ هیچ خبری نبود.
آقا گفتند حضور فردین نمیتواند عیب فیلم باشد مهدی کلهر، اولین معاون سینمایی وزارت ارشاد پس از انقلاب چندی پیش درباره ماجرای فیلم برزخیها حرفهای جالبی زده است: «برای من روشن بود که مافیایی وجود دارد. روشن شده بود مسئله اولِ فرهنگ مملکت سینما نیست؛ مسئله دوم و سوم و چهارم هم نیست و میدانستم این تنازعی که ما میخواهیم شروع کنیم به جایی نمیرسد. بماند که آن موقع وزیر هم نداشتیم. معادیخواه رفته بود و خود مهندس موسوی وزیر بود و نخستوزیر میتوانست سرپرست هم باشد. من نتوانستم با ایشان کار کنم. ایشان از من خواست مجوز پخش برزخیها را لغو کنم و من مخالفت کردم. گفتم وزیرِ شما، آقای معادیخواه در تشریح برنامهاش در مجلس گفته است من از تمام هنرمندان ایران استفاده میکنم؛ بماند که برزخیها در دوره من ساخته نشد و در دوره شریک شما آقای مهندس نجفی ساخته شده و حالا به من میگویید جلوی پخش برزخیها را بگیرم؟ در حالی که رئیسجمهور که حضرت آقا بودند، صراحتاً به من گفتند بازی کردن فردین در یک فیلم نمیتواند عیب فیلم باشد. به مهندس موسوی گفتم حالا که مدتها در سینماها بوده، چرا باید مجوز پخشش لغو شود؟ کشاکش ۲۵ روزهای بین من و مهندس موسوی بود و سرانجام گفت: استعفا بده. من گفتم استعفا نمیدهم، اگر لازم است مرا کنار بگذارید. البته میدانستم پشت این تلاش که برزخیها نباید باشد، مخملباف و تیمش بودند. گفته بود اگر فردین و ملک مطیعی باشند کسی فیلمهای ما را نمیبیند، اما همه دلیل این نیست. برزخیها حدود یک ماه در حال اکران بود و خوب هم فروخته بود و جالب بود که هم روحانیون و هم بچههای جبهه آن را دیده بودند. حداقل ۱۲-۱۰ نامه از بچههای جبهه داشتیم که میگفتند برزخیها فیلم خوبی است و با اینکه جنگی نیست ولی روحیه معنوی و حماسی خوبی را نشان میدهد. کار کشیده شد به نظر آقا که آن موقع رئیسجمهور بود. وزیر خدمت ایشان رفت و کسب تکلیف کرد. ایشان تلفنی به من گفتند زیر بار نرو. همان زمان من خدمت آیتالله حائری شیرازی رسیدم. ایشان تأکید میکرد هنرمندی که میخواهد در چارچوب بماند، هیچ مشکلی ندارد، اما کسانی بودند که میخواستند عناصر تأثیرگذار در جذب مخاطب را از انقلاب اسلامی بگیرند و موفق هم شدند.» هزینهای که صداوسیما میتوانست ندهد. اما چند ماه پیش از مرگ ملک مطیعی دو برنامه پربیننده تلوزیونی از او دعوت کردند. مهران مدیری و آرش ظلیپور با حضور او برنامه هایشان را ضبط کردند ولی درست در دقیقه ۹۰ و زمانی که مردم منتظر تماشای این برنامهها بودند هیچ کدام از برنامهها روی آنتن نرفت. این درحالی رقم خورد که خبر حضور ملکمطیعی در این دو برنامه از چند روز قبلتر رسانهای شده بود و همه از آن خبردار بودند. مرتضی میرباقری معاون سیما در جریان نشست خبری اعلام برنامههای نوروزی تلویزیون برای سال ۹۷ میگوید ما از ضبط برنامهها بیاطلاع بودیم و هنگامی که متوجه شدیم، جلوی آن را گرفتیم. معاون سیما اسپانسر برنامهها را مقصر اصلی معرفی میکند، اما این اتفاق تاثیر خود را در افکار عمومی گذاشت. رسانههای معاند خارجی و جناحی و دشمن در فضای مجازی این مسئله را بهانه خوبی برای تسویه حساب با نظام قرار دادند. خیلیها معتقد بودند صداوسیما اساساً یا نباید اجازه انتشار خبر و ضبط برنامه را میداد یا وقتی افکار عمومی منتظر تماشا بودند نباید آن را لغو میکرد چراکه این موضوع سبب سوء استفاده ضد انقلاب شد. دیروز در جریان تشییع جنازه مرحوم ملک مطیعی عدهای بابت همان ماجرا علیه صداوسیما شعار میدادند. در واقع صداوسیما چندماه پیش از مرگ ملک مطیعی هزینهای را پرداخت کرد که اساساً باید دیگران پرداخت میکردند و عجیب بود که به راحتی زیر بار آن رفت؛ یک گل به خودی تمام عیار. یک موج مرتجعانه اما ناصر ملک مطیعی اساساً تا وقتی زنده بود چه جایگاهی در میان سینماگران ایران داشت؟ آرش خوشخو سردبیر روزنامه هفت صبح درباره موج آه و فغان سلبریتیها برای فوت ناصر ملک مطیعی مینویسد: «حالا تقریباً تمام سلبریتیها جملاتی غمگین با ته مایه اعتراض منتشر کردهاند و درباره تاثیر مرحوم ملک مطیعی در تاریخ سینمای ایران قلم زدهاند و خب مبالغه فراوانی هم کردهاند. الان دارم با جونم بازی میکنم. چون در خط کشیهای این بازی ابلهانه الان باید به موج ستایش از مرحوم ملک مطیعی بپیوندید و بگویید که او از چهرههای سرنوشتساز سینمای ایران است وگرنه به انواع و اقسام لقبها متهم میشوید. الان و در عصر «من و تو» باید باور کنیم که «شهرام شب پره» بهترین خواننده پاپ تاریخ و مرحوم ملک مطیعی هم عصاره تاریخ سینمای ایران است. این صدای مرتجعانه این روزها حتی بین سلبریتیهای ما هم طرفداران زیادی دارد و الان مرحوم ملک مطیعی این پیرمرد عزیز سپید موی تازه درگذشته طعمه جدید این موج رو به عقب است.» واقعیت ماجرا این است که مرحوم فردین و ناصر ملک مطیعی آدمهای بیآزاری بودند. مردم هم آنها را دوست داشتند. میشد سلوک با آنها را طوری مدیریت کرد که به طور کامل راه سوء استفاده دشمنان و ضدانقلاب را سد کرد.
دیدگاه تان را بنویسید