کارگردان تئاتر: بازیگر چهره نداریم، های و هوی هم نداریم!
کارگردان نمایش «دو روایت از شکسپیر» گفت: دغدغده گیشه باعث میشود مرز بین تئاتر جدی و هنرمندانه که جنبه سرگرمی هم البته دارد با تئاتر آزاد که تنها جنبه سرگرمی دارد، از بین برود. برخی هنرمندان برجسته هم به سمت تولید نمایشهای مبتذل میروند.
خبرگزاری فارس: کارگردان نمایش «دو روایت از شکسپیر» گفت: دغدغده گیشه باعث میشود مرز بین تئاتر جدی و هنرمندانه که جنبه سرگرمی هم البته دارد با تئاتر آزاد که تنها جنبه سرگرمی دارد، از بین برود. برخی هنرمندان برجسته هم به سمت تولید نمایشهای مبتذل میروند.
نمایش «دو روایت از شکسپیر» به نویسندگی و کارگردانی اصغر نوری از سه شنبه ۱۱ اردیبهشت روی صحنه رفته است. این نمایش شامل دو اثر «اتللو به روایت یاگو» و «هملت به روایت هوراشیو» است که در جشنوارههای شکسپیر فرانسه و بونته بونه آلمان روی صحنه رفتهاند و بخشی از پژوهش اجرایی گروه «تئاتر ۸۸» روی متنهای شکسپیر است که به مدت شش سال ادامه داشت. در این نمایش غزاله رشیدی، محمدرضا چرختاب، اصغر نوری ایفای نقش میکنند.
درباره این نمایش و آسیبهای کنونی تئاتر آزاد و دولتی با اصغر نوری به گفتگو نشستیم.
*آقای نوری به عنوان سوال نخست درباره تماشاگران این نمایش توضیح دهید با توجه به اینکه این کار تفاوتهایی با کارهای دیگر طنزی که در سالن سنگلج در این مدت به صحنه رفته، دارد. مخاطب واقعی این کار چه کسانی هستند؟
خب باید رک بگویم که استقبال از این کار آنطور نبود که من تصور میکردم. به استثنای ماه مبارک رمضان چند دلیل دیگر هم دارد مثل اینکه این سالن یک سری تماشاگر ثابت دارد و اینها عادت کردهاند که بیایند و کارهای ساده موزیکال و طنزهای سطح پایین بدون اندیشه ببینند.
خب واقعیت این است که ما این تماشاگر را نداریم چرا که اینها وقتی نام کار را هم میبینند حس میکنند کار مناسبشان نیست. اما به جز اینها ما یک سری تماشاگر عام در این شانزده ـ. هفده شب داشتیم که اکثرا هم کار را دوست داشتند چرا که آنها را میخنداند. اما مخاطب واقعی این نمایش چند دسته هستند:
یک دسته خود هنرمندان و اساتید و منتقدان تئاتر هستند که تعدادشان کم هم نیست، هرچند خیلیهایشان خیلی کم به سنگلج میآیند، بهرحال این کار تجربهای از کارهای شکسپیر است اینکه شکسپیر به روش روایی با نگاهی به پردهخوانی و نقالی کار شده است.
در حال حاضر سالنهایی که اطراف تئاتر شهر فعال هستند یک مرکزیتی یافتهاند و برایم حتی عجیب است که دانشجویان تئاتر هم خیلی پیگیر سنگلج دیگر نیستند و تلاش نمیکنند تجربیات ما را ببیند. اما دسته دیگر تماشاگران، حبابی هستند کسانی که از نظر من واقعی نیستند، هرچند حضورشان خوب است، اما این تماشاگر برای بازیگر و چهره میآید و ما هم در کارمان چهره نداریم.
من جزء کارگردانهایی هستم که مدعی این نیستم که حرفهای قلمبه بزنم و برای خودم یک تصویر عجیب و غریب بسازم و معتقدم که کار باید مردم را به سالن جذب کند؛ بنابراین واقعیت این است که تماشاگر خوب بوده هر چند کسانی که آمدند و کار را دیدند آن را دوست داشتند، تا به امروز بیشترین مخاطب ۱۵۰ نفر و کمترین ۴۰ نفر در سالن بودند؛ بنابراین باز هم تأکید میکنم که ما بازیگر چهره نداریم،های و هوی هم نداریم!
پیشتر نیز در ایران به چنین شیوهای اجرای ترکیبی کار خارجی و ایرانی داشتیم؟
دقیق نمیدانم، اما مطمئنا قبلا هم ایده بوده است و من تنها آدمی نیستم که در این زمینه کار میکنم، تفاوتش این است که دیگران نقالی و پرده خوانی واقعی داشتهاند مثل کارهای گذشته، اما من حتی نقالی و پرده خوانی را هم متفاوت ارائه کردم، چرا که شیوه روایی برایم خیلی مهم بود نه اینکه به فرم متعارف نقالی و پرده خوانی بپردازم.
*ایده اجرای این کار از چه زمانی برایتان ایجاد شد؟
ایده روایی کردن کارهای شکسپیر از وقتی شروع شد که من سال ۸۷ دانشجوی کارشناسی ارشد کارگردانی بودم، تجربیاتی در نوشتن و کارگردانی داشتم، اولین اجرایم هم اتللو به روایت یاگو در جشنواره تجربه و سپس در جشنواره دانشجویی و سپس هملت به روایت هوراشیو بود.
همینگونه شد که فرمی برای گروه ما شکل گرفت اینکه یکی از شخصیتهای فرعی نمایشنامه همه ماجراها را از دید خود تعریف کند و این شخصیت عموما شخصیت شر داستان است که میخواهد به خودش حق بدهد، حال مایههای طنز هم به کار افزوده میشود.
این کار در جشنوارههای خارجی چه اقبالی داشته است؟
این کار در فرانسه و آلمان اجرا شده، استقبال درخشان بوده است من روی ۴ متن شکسپیر: ریچارد سوم، مکبث، طوفان و شاه لیر از سال ۹۰ تا ۹۶ در دو جشنواره فرانسه و آلمان اجرا داشتم. برایم همیشه مطرح بود که این کار را در ایران هم اجرای عموم ببرم که حال شرایط اجرای دو تا از آنجا در سنگلج فراهم شد.
گروه نمایشی شما از بچههای تیم تئاتری خودتان هستند؟
بله اینها از بچههای تئاتر ۸۸ هستند من با محمدرضا چرختاب و غزاله رشیدی قبلتر همبازی بودم.
دو روایت از شکسپیر نگاهی به کارهای آیینی سنتی دارد، اما من این انگیزه را نداشتم که از کارهای آیینی سنتی برای ایده خودم استفاده کنم، در واقع نمایشنامه دو اجرا از شکسپیر و اجرای ایرانی است که با هر دو شوخی کرده است هم با نقالی و هم متن شکسپیر.
موسیقی ایرانی چقدر در این کار دخیل است؟
اتفاقا یکی از ویژگیهای کار همین استفاده از سازهای ایرانی موسیقی سنتی است که توسط نوازندهها زنده بر صحنه اجرا میشود.
اجرایتان تا کی ادامه دارد؟
جمعه هفته آینده (۱۱ خرداد)
چه برنامهای برای حضورتان در جشنوارههای داخلی و خارجی دارید؟
احتمالا برای جشنواره فجر شرکت خواهیم کرد، اما نکته مه از مهر ماه به بعد یک تور اجرایی برای این دو کار در کشورهای خارجی خواهیم داشت، صحبتهای اولیه صورت گرفته با چند جشنواره و سالن در آلمان و لهستان صحبت کردیم احتمالا برای ماه مهر یا آبان این تور در چند شهر و جشنواره اروپایی اجرا میشود.
جشنوارههای خارجی چه شیوهای برای قبول آثار دارند؟
هر کدام یک شیوه خاص برای پذیرش کارها دارند برخی فیلم کامل را میخواهند برخی پروپوال میخواهند و خلاصه کار که با تکنیک اجرایی و عکس و تیزر شرح داده شود حتی نحوه بستن قرارداد نیز با هم متفاوت است چرا که برخی کشورها مشارکت میکنند و درصد فروش میگیرند و برخی هم مبلغی برای اجرا میدهند و سود کار برای خودشان است.
قرار است کار دیگری نیز امسال به اجرا برسانید؟
فعلا مشخص نیست، دو متن دیگر یکی ترجمه خودم و دیگری متنی را براساس سه گانه آگوتا کریستف نوشتم، ولی فکر میکنم با این شرایط کاری به امسال نخواهد رسید.
نظرتان درباره تغییر و تحولات مرکز هنرهای نمایشی چیست؟
فکر میکنم این تغییر و تحولات و تغییر افراد از جمله رییس مرکز هنرهای نمایشی و دبیر تئاتر فجر با همین مدیریت سنگلج تا وقتی که تغییری بنیادین در سیاستهای وزارت ارشاد و مرکز هنرهای نمایشی نداشته باشد، اتفاق مبارکی نخواهد بود.
چالش تئاتر ایران را چه چیز میدانید؟
دولت هیچ حمایتی درست و هدفمند از تئاتر نمیکند همه جای دنیا یک تئاتر هنری داریم که دولت از آن حمایت میکند برای اینکه مرزهای تئاتر گشوده و گسترده شود و آبروی تئاتر کشور حفظ شود در کنارش هم بخش عظیمی تئاتر خصوصی است که برخی سالن دارها و هنرمندان با هم کار میکنند برخی کارهای اینها خوب و برخی مبتدی است در واقع نوعی کاسبی.
اما در همه جای دنیا یک تئاتر خاص اندیشمند و مورد حمایت دولت است که البته دولت نظری را در آن تحمیل نمیکند بلکه جنبه هنری دارد.
مثالی از کشورهای دیگر با توجه به سفرهایتان میآورید؟
بله به طور مثال در فرانسه شهر پاریس ۱۵۰ سالن وجود دارد که من شاید ۱۰۰ سالن را رفته و تئاتر دیدهام از این تعداد تنها ۱۰ سالن تئاتر خوب اجرا میرود و سالنهای معروف پاریس هم همینها هستند به این سالنها دولت یارانه میدهد مثلا هزینه تولید کار از صفر تا صد با دولت است.
فرض کنید هزینه یک کار دراین سالنها سی هزار یورو باشد پروپوزال کار به اداره فرهنگ میرود در آنجا بررسی و تأیید میشود و دولت تصمیم میگیرد روی کار سرمایه گذاری کند بنابراین دولت شصت درصد مبلغ کار را به سالن میدهد آن سالن هم بخش زیادی از مبلغ را به گروه نمایشی میدهد تا با خیال راحت کارشان شروع کنند و باقی مانده هزینه هم از اجرا در میآید.
این ۱۰ کار در این سالنها باعث میشوند که تماشاگرواقعی تئاتر تولید شود تماشاگری که تئاتری نیست و اصلا هم برایش مهم نیست که یک بازیگر را از نزدیک ببیند. الان دولت ایران چنین حمایتی را از سالنها و کارها ندارد و تنها فرق سالن خصوصی و دولتی در ایران این است که سالن خصوصی اجارهای نزدیک به شبی دو میلیون از گروه میگیرد تا مثلا سی شب اجرا به آنها بدهد؛ بنابراین فرض کنید برای ۳۰ شب یک گروه باید ۶۰ میلیون به سالن و دو بازیگر چهره حدود ۵۰ میلیون و ۳۰ میلیون هم فرض کنید هزینه کار باشد حال مشخص است که کیفیت کار از دست میرود و تنها پر شدن سالن مهم میشود.
پس مرز بین سالن خصوصی و دولتی چیست؟
اما این شرایط برای سالن دولتی هم اینطور است که ۸۰ درصد هزینه برای گروه و ۲۰ درصد سالن و هیچ حمایتی هم دیگر از سوی دولت نمیشود اینجا هم باز کارگردان میبیند که انرژی ندارد تا کار را بفروشد چرا که دولت پولی نمیدهد و خودش باید پول خودش را در بیاورد بنابراین اینطور میشود که مرز بین تئاتر جدی و هنرمندانه که جنبه سرگرمی هم البته دارد با تئاتر آزاد که تنها جنبه سرگرمی دارد، از بین میرود.
به نظر من هیچ بعید نیست که در سال آینده دوستانی هم که تئاتر آزاد کار میکنند بیایند و تئاتر شهر اجرا بروند، چون اینها هم در حال از بین رفتن هستند. نه دیگر خود هنرمندان برایشان اهمیت دارد که کارشان کیفیت خوب داشته باشد حتی آدمهایی که در مرز ۵۰ سالگی هستند و ما ۱۰ سال پیش از این از آنها کار خیلی خوب دیدیم، اما الان کارهای مبتذل تولید میکنند که تماشاگر عام بیاید و کار را ببینند.
در نهایت؟
ما تا زمانی که سیاستگذاری صحیح در وزارت ارشاد و مرکز هنرهای نمایشی برای حمایت از تئاتر خوب نداشته باشیم شرایط برایمان تغییر نمیکند که مهدی شفیعی یا شهرام کرمی یا فرهاد مهندسپور یا نادر برهانی مرند فعال باشند هر چند همه اینها دوستان من هستند. تا زمانی بستری برای تغییر و تحول نباشد آدمها میآیند و میروند و قدری ظاهر تغییر میکند، اما مشکلات به قوت خود باقی میماند.
دیدگاه تان را بنویسید