مخاطبین تلویزیون در انتظار کمی خلاقیت
با گذشت چند روز از ماه مبارک رمضان، سریالها و برنامههای تلویزیون نتوانستهاند رگ خواب مخاطب را به دست آورند.
روزنامه صبح نو: درکنار ایام نوروز، ماه مبارک رمضان جزو مهمترین باکسهای تلویزیون است. فضای معنوی این ماه ایجاب میکند که برنامههایی متناسب با آن تولید و پخش شود. برنامههایی که درعین همخوانی با معنویت رمضان، فضایی بانشاط و مفرح را نیز به وجود بیاورند. با گذشت ۶ روز از ماه رمضان، سریالها و ویژهبرنامههای تلویزیون به روی آنتن سیما رفته است، هرچند که به دلیل باقی ماندن زمان زیادی از ماه مبارک، هنوز برای قضاوت کامل و بدون نقص درباره این سریالها زود است، اما به هرحال اصل در تولیدات نمایشی این است که اگر مجموعهای گیرا و خوشساخت باشد، قطعاً در همان قسمتهای ابتدایی مخاطب را به خود جذب خواهد کرد. اما آیا سریالهای امسال موفق به این امر شدهاند؟ آیا مضمون و قصه این مجموعهها جذابیت لازم را دارد؟ آیا ترکیب موضوعی سه سریال درحال پخش مناسب است؟ کارگردانان این سه مجموعه از پس خلق فرم مناسب برای ارائه محتوای داستان برآمدهاند؟ سؤالات فوق پاسخهای پیچیدهای ندارند که در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
شبکه یک شبکه یک سیما مجموعه «سردلبران» به کارگردانی آقای محمدحسین لطیفی را برای پخش در نظر گرفته است. «سر دلبران» قرار بود که سال قبل به روی آنتن برود، ولی آنطور که گفته شد به دلیل آماده نشدن، از جدول آن روزها حذف شد. محمدحسین لطیفی کارگردان شناخته شدهایست که بیش از دوازده سریال برای تلویزیون ساخته است. سریال «صاحبدلان» یکی از مجموعههای موفق رمضانی تلویزیون است که به کارگردانی او در سال ۸۵ به روی آنتن رفت. توقع مخاطب از لطیفی بیش از یک فیلمساز جوان و تازهکار است. ترکیب بازیگران این سریال آنقدری وسوسهکننده نیست که مخاطب به صرف آن درگیرش شود پس طبیعتاً تنها قوت قصه و کارگردانی است که میتواند بیننده را با خود همراه سازد. اما متأسفانه این اتفاق برای «سردلبران» رخ نداده است. لوکیشن سریال در یزد است، اما تقریباً به جز چند شخصیت غیراصلی، هیچ کدام لهجه ندارند و همین باعث تعجب مخاطب میشود؛ خب یکی از شهرهای اطراف تهران را که لهجه خاصی ندارند برای این قصه انتخاب میکردید! بیننده منتظر است که اتفاق جدیدی در داستان رخ بدهد، ولی لااقل تا به امروز این اتفاق نیفتاده است. بازیهای سرد و بعضاً اغراق شده ناامیدکننده است. حتی دوکوپاژ سکانسهای مختلف بسیار ابتدایی است و از سینماگری مثل لطیفی بعید است.
شبکه دو اصولاً یکی از مسائل مهم برای موفقیت یک سریال تلویزیونی، انتخاب درست برای زمان و بستر پخش آن است. شبکه دو سیما از ابتدا تکلیفش برای رمضان مشخص نبود. ابتدا اعلام شد که «پدر» سریال رمضانیشان است، اما در آستانه ماه رمضان ناگهان اعلام شد که «بچه مهندس» به روی آنتن شبکه قدیمی تلویزیون خواهد رفت. «بچه مهندس» از ابتدا به سفارش شبکه پنج سیما وارد پروسه تولید شد. فضای داستانیاش هم به گونهایست که احتمالاً برای پخش در زمانی غیر از ماه رمضان تولید شده است. حال با این اوضاع، پخش سریالی که برای شبکهای دیگر و پخش در ایامی دیگر تولید شده، کار درستی است؟ به نظر میرسد این اقدام به آن دلیل بوده که «پدر» فضایی جدی و بعضاً تلخ دارد و با توجه به انتقادات رسانهها در هفتههای گذشته نسبت به ترکیب سریالهای رمضانی سیما، مدیران رسانه ملی با جایگزینی «بچه مهندس» به جای پدر، خواستهاند کمی از دوز جدیت و تلخی تلویزیون را پس از افطار کم کنند! «بچه مهندس» هرچند که بیادعا آمده و احتمالاً باید برای تحلیل بیشترش صبر کنیم، اما تا به امروز عاری از نقص نبوده. عدم تنوع در لوکیشن که به دلیل فرار از بازسازی دهه ۶۰ بوده و نریشنهای بیش از حد که به نوعی باگهای فیلمنامه را پرکرده است ازجمله این نواقص هستند.
شبکه سه. اما شبکه سه سیما برخلاف دیگر شبکهها از چند ماه قبل تکلیفش با ماه رمضان مشخص بود. بهجز «ماه عسل» که پای ثابت این شبکه است، آقای محمدمهدی عسگرپور که قبلاً هم برای این شبکه سریال رمضانی ساخته بود، پشت دوربین «رهایم نکن» رفت. او قبلاً ۶ سریال ساخته که یکی از آنها «جراحت» بود که در رمضان سال ۸۹ از شبکه سه سیما پخش شد. ترکیب بازیگران «رهایم نکن» شاید جذاب نباشد، اما کنجکاوکننده است. هرچند که آقای امین تارخ مانند جراحت و چند سریال قبلیاش، نقشش اگر نگوییم تکراری، ولی حتماً شبیه به هم است. عسگرپور بازهم به سراغ روایت داستانی جدی و سرشار از مشکلات اجتماعی رفته است. شاید که کارگردانی عسگرپور لااقل از دو رقیب دیگرش در شبکههای دیگر بهتر باشد، اما تم تکراری سریالش به گونهایست که مخاطب را همراه نخواهد کرد. مگر مخاطب چه گناهی کرده که بلافاصله پس از افطار و در شرایطی که طبیعتاً به حال خوب و آرامشی همراه با نشاط نیاز دارد. پای داستانی با مختصات اعصاب خرد کن بنشیند؟ شرایط طوری شده که هروقت نام عسگرپور در تلویزیون مطرح میشود باید خود را برای قصهای آزاردهنده آماده کنیم. هرچند که این مشکلات بیش از کارگردان به مدیران و تصمیمگیرندگان سیما برمیگردد که تحلیل درستی از شرایط ندارند.
ویژهبرنامهها ویژهبرنامههای رمضانی تلویزیون را باید در چند بخش تقسیم کرد. برنامههای مهمی مثل «ماه عسل» و «خندوانه» و برنامههای ناشناخته آخرشبی! «ماه عسل» امسال هم مانند سال قبل، قبلتر، قبلترش و... (!) با اجرا، سوژهها، دکور و... نزدیک به هرسال پخش شد. در این چند قسمت به چند سوژه که قبلاً درباره آنها کار شده و یا دستمالی شده بودند، پرداخته شده است. شاید تنها نکته خبرساز «ماه عسل» امسال همان چند جمله علیخانی درباره فیلترینگ باشد که احتمالاً همان هم آگاهانه بیان شد تا اسم «ماه عسل» زودتر از جریان برنامه بر زبانها بیفتد! اما «خندوانه» که پس از چند ماه دوباره به تلویزیون بازگشته، حتی اگر هیچ نوآوری هم نداشته باشد و صرفاً با همان دستفرمان قبلی راه برود، بازهم مخاطب را با خود همراه خواهد کرد. البته بازگشت عروسک «جناب خان» و هنرنمایی صداپیشه نابغهاش هم به موفقیت بیش از پیش این برنامه کمک خواهد کرد. برنامهای که در بین سریالهای خسته کننده و غمناک سیما، میتواند کمی تلخیها را بشورد و روان مخاطب را رها کند. به جز این دو برنامه چند برنامهای هم هستند که در ساعات پایانی شب به روی آنتن میروند. این برنامه پای ثابت برنامه مدیران سیما در ماه رمضان هستند و با قالبی ثابت پخش میشوند. یک یا دو مجری در محیطی روباز و با حضور تعدادی از مخاطبان برنامه اجرا میکند. هرشب چند بازیگر و خواننده (بیشتر درجه دو) هم به استیج دعوت میشوند و چند دقیقهای حرفهای تکراری میزنند. مخاطب ناچار هم که انتخابهای بیشتری ندارد باید به تماشای این برنامههای بیمزه بنشیند؛ مگر این که کنترل را بردارد و تلویزیونش را خاموش کند.
دیدگاه تان را بنویسید