ماجرای بازگشت یک معتاد به زندگی در برنامه ماه عسل

کد خبر: 816848

چهارمین برنامه ماه عسل سال ۱۳۹۷ با صحبت‌های علیخانی درباره تکلیف وضعیت داروی سرطان در برنامه گذشته شروع شد.

ماجرای بازگشت یک معتاد به زندگی در برنامه ماه عسل
خبرگزاری میزان: چهارمین برنامه ماه عسل سال ۱۳۹۷ با صحبت‌های علیخانی درباره تکلیف وضعیت داروی سرطان در برنامه گذشته شروع شد.
اینجا بخوانید: دختران پدر معتاد سوژه «ماه عسل» شدند +تصاویر
در ابتدای برنامه احسان علیخانی از همکاری دانشگاه تهران برای تشخیص و تایید داروی سرطان مورد ادعای دهقان خبر داد. او اعلام کرد که مقرر شد دانشگاه تهران روی این دارو بررسی کرده و تا زمان اعلام نتیجه کاشف این دارو دهقان نیز آن را به کسی تجویز نکند. علیخانی همچنین اعلام کرد نتیجه تحقیقات و تایید این دارو از طریق برنامه ماه عسل به مردم ایران اعلام خواهد شد. در ادامه برنامه زن و شوهری مهمان برنامه شدند که شوهر او معتاد بود و در خانه تریاک می‌کشید. همسرش اعلام کرد که نمی‌دانست تریاک چیست و شوهرش به او گفت: داروست و پس از مدتی این دارو هر روز توسط او مصرف می‌شد. همسرش او را آقا رضا صدا می‌کرد که پس از دقایقی در برنامه مشخص شد او از ترس او را اینگونه خطاب می‌کرد. همسر در ادامه گفت که من از حضور در این برنامه به دنبال گریه و زاری و بیان گذشته نیست بلکه قصدم کمک به خانم هایی، چون خودم است. او در ادامه گفت که شوهرش قبل از ازدواج اعتیاد داشته است. او به اندازه‌ای به خود می‌رسید که از چهره اش اعتیاد مشخص نباشد و خود نیز از او پذیرایی می‌کرد و اگر چنین کاری نمی‌کرد با مشکلات روبه رو می‌شد. شوهر گفت که وقتی مشکلات اعتیاد و زندگیم زیاد شد به سمت مصرف شیشه رفت، دعوا و جر و بجث بیش از همیشه در زندگی پیدا شد. همسر از دلسوزی و ناآگاهی خود گفت که اگر با غرور و جسارت در همان دفعه اول برخورد می‌کردم با مشکل فعلی مواجه نمی‌شدیم. او گفت که بار‌ها شده است که جدا شده ام، اما بعد از یک هفته برمی گشتم. مشکلات تا جایی رسید که شوهر شب‌ها به زنش شک می‌کرد و تهمت می‌زد. این مشکلات به جایی رسید که دختر برای بزرگ شدن به خانه بهزیستی پناه برد. زن از درگیری پسر و پدر در یکی از تهمت‌ها خبر داد. فرزند پسر از تهمت‌هایی که پدر به مادر می‌زد ناراحت شده و با پدر گلاویز می‌شود. عماد فرزند پسر از خانه بیرون رفت و نیامد. مادر به دنبال عماد می‌گردد، اما، چون فرزندش را پیدا نمی‌کند به دادگستری رفت. زن و شوهر در دادگاه برای طلاق حاضر شدند و او از شوهرش می‌ترسید. زن به دنبال بزرگ کردن آرمیتا دخترش بود، اما شوهر مخالف بود و در این میان مرد به دنبال زن در خیابان می‌افتد. وحشت زن به اندازه‌ای بود که به سوی قاضی پرونده اش رفت. قاضی او را به بهزیستی معرفی کرد. زن بیان کرد که بهزیستی محیطی نداشت که ارمیتا در آن جا بماند. به مسئول بهزیستی گفت که ارمیتا جایش اینجا نیست و از او مراقبت کن. فرزند پسر هم اصلا معلوم نبود کجا رفته است. پدر نیز تا سه ماه به دنبال خانواده می‌گشت. مرد اعلام کرد که در همان اول فکر می‌کردم که زن با مردی است و ازدواج کرده. مرد در جنگ با افکارش برای گشتن خانواده و آوارگی در مشهد بیداری در ذهن و قلبش اتفاق می‌افتد و به امام رضا (ع) پناه میبرد. صبح تا شب در حرم امام رضا به راز و نیاز مشغول بود تا این که رفتن خانواده برای او عجز و نابودی بود. جرقه‌ای در او خورد و آن این که با حاج آقا سیدی آشنا شد. او گفت: دخترش در مهر امام رضا بود و سیدی شرط دادن بچه را ترک اعتیاد دانست. زن شوهرش را دوست داشت و قرار شد شوهر اعتیاد را ترک کند. فرزندش عماد نیز در این میان پیدا شد. زن گفت که اصلا امیدی به بازگشت زندگی نداشت و کمک خدا بود که این زندگی دوباره روبه راه شده است و در کنار هم زندگی می‌کنند. در ادامه شوهر بیان کرد که این که توانسته ام ترک کنم و خانواده ام را کنار خود دارم دلیلش کمک امام رضا (ع) است. آرمیتا در ادامه برنامه در استودیو حاضر شد و در کنار پدر و مادر قرار گرفت. مهمان بعدی برنامه چهارم ماه عسل زنی بود که پدرش اعتیاد را تجربه کرد. آرزوی این زن این بود که هیچ دختری به خاطر پدرش سر افکنده نشود. او گفت که با پدرش دوست بود و او همه چیز را با پدرش بیان می‌کرد، اما وقتی که برادرش فوت می‌کند پدر معتاد می‌شود و کسی که طاقت اشک دخترش را نداشت اشک دخترش را در می‌آورد. پدر ۱۰ سال مادر و دختر و همسرش را ترک می‌کند. دختر میگوید ۴ سال در مشهد به دلیل این که همسرش اهل مشهد بود زندگی کرد. برایم این دوری بسیار سخت بود به ویژه که مادر هم دور بود. او از ترک اعتیاد پدر در کمپ گفت و این که هر بار رفت و دوباره رو به اعتیاد آورد. دخترش در بار اخر با او اتمام حجت کرد و گفت که دیگر طاقت ندارد و کسی هم جز پدرش ندارد. در نتیجه این حرف‌ها پدر تحت تاثیر قرار گرفت و دیگر به سمت اعتیاد برنگشت. او از زخم زبان‌های همسایه‌ها و اهل محل می‌گفت و این که بسیاری از کار‌های ناپسند در محل را به پدرش نسبت می‌دادند در حالی که پدرم ذاتا اهل خیر و کمک کردن به دیگران بود و دلیل این تهمت‌ها اعتیاد بود. او همچنین از تلاش‌های مادر برای ترک پدر گفت و این که تا جایی تلاش کرد که دیگر برید و خسته شد و ۱۱ سال است از پدر دور است. علیخانی گفت که این کار بزرگی است که یک دختر که ازدواج کرده و دو فرزند دارد باز هم پای پدرش که همه دنیا او را طرد کرده اند ایستاد و تلاش کرد. دختر از آرزویش برای بودن پدر و مادر در کنار هم گفت و این که سر یک سفره غذا بخورند و این که تکیه گاه هر دختری پدرش است. در پایان علیخانی از تمایل پدرش شرکت در برنامه ماه عسل پرسید که با جواب مثبت دختر رو به رو شد.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت