دفاع بد از یک جشنواره بد!
رئیس دانشگاه صداوسیما از جرم نابخشودنی رضا میرکریمی سخن گفته است. جرم نابخشودنی دبیر جشنواره جهانی فجر به زعم شهاب اسفندیاری ضدامریکایی بودن آن است، اما این ادعا چقدر از پشتوانه منطقی و علمی برخوردار است؟
روزنامه جوان: شهاب اسفندیاری معتقد است امسال جشنواره جهانی فجر، یکی از ضداسرائیلیترین و ضدامریکاییترین دورههای تاریخ برگزاری جشنواره فجر را شاهد بود و به زعم او انتظار میرفت که میرکریمی به خاطر ارتکاب این جرم نابخشودنی مورد حمله قرار گیرد! دلایل رئیس دانشگاه صداوسیما بر این ادعا دعوت از چند میهمان و برگزاری یکی دو بخش جنبی در جشنواره جهانی است که به زعم او این رویداد را ضداسرائیلی و ضدامریکایی کرده است، از جمله نمایشگاه عکس فلسطین، اکران نسخه بازسازی شده «بازمانده»، حضور رشید مشهراوی فیلمساز فلسطینی در دانشگاهها و سخنان ضداسرائیلی او، حضور الیور استون و سخنان آتشین او علیه دولت امریکا، حضور مؤثر نادر طالبزاده و ابراهیم حاتمیکیا و... آیا جشنوارههای فیلم در جهان صرفاً به واسطه بخشهای جنبی و دعوت از میهمانانش شناخته میشوند یا اساساً رویکرد جشنواره بنابر فیلمهای حاضر در بخش اصلی و جوایزی که به آنها داده میشود تعیین میگردد. ویترین اصلی هر جشنوارهای فیلمهای روز فیلمسازان است نه نوستالژی بازی با آدمهایی، چون الیور استون یا بازسازی نسخه آثاری، چون بازمانده مرحوم سف الله داد. اینکه یک جشنواره در متن خود نوعی رویکرد خنثی را در پیش بگیرد و حتی یک اثر از فیلمسازان ضد جریان را عرضه نکند و صرفاً در چند بخش از یکی دو چهره و یکی دوبخش بیاثر دورچین بسازد، همان سیاست یکی به نعل و یکی به میخی است که دبیر محترم در اجرای آن استاد است. میرکریمی برای حضور فیلم به وقت شام رغبتی نشان نمیدهد، چون اساساً سلیقه او با چنین سینمایی همخوانی ندارد ولی از ابراهیم حاتمیکیا برای اجرای کارگاه در بخش جنبی دعوت میکند تا مثلاً تعادل را در چینش برنامهها حفظ کرده باشد. اسفندیاری مینویسد: «مهمترین جرم میرکریمی این است که در اوج تبلیغات اپوزیسیون برای سقوط و فروپاشی و در بحبوحه حملات رسانههای صهیونیستی و امریکایی علیه ایران و القای ناامنی و ناامیدی، دهها سینماگر و فعال سینمایی بینالمللی را به ایران آورده و به جهان نشان داده که مملکت امن و امان است.» عجیب است، از کی تا حالا نشان دادن امنیت در ایران جزو اهداف جشنواره ۸ میلیاردی جهانی فجر قرار گرفته است و اگر قرار باشد هر مدیری این مورد را به عنوان موفقیت در نظر بگیرد چه اتفاقی رقم خواهد خورد؟ شهاب اسفندیاری مینویسد: «برگزاری حدود ۴۰ نشست دانشگاهی و کارگاه تخصصی با حضور استادان تراز اول جهانی و هنرمندان صاحبنام بینالمللی و استقبال دانشجویان و فیلمسازان جوان، قطعاً با تصویر برساخته ضدانقلاب از جمهوری اسلامی به عنوان یک رژیم توتالیتر سرکوبگر همخوانی ندارد، لذا آنها «عصبانی هستند!» آیا اهداف جشنواره جهانی فجر تا این حد تقلیل پیدا کرده که به واسطه برگزاری چند میهمانی و دعوت از چند دانشجو و فعال سینمایی صرفاً به جهانیان ثابت کند که ایران کشوری توتالیتر نیست؟ اساساً چه کسی چنین اهدافی را برای جشنواره جهانی فجر تعریف کرده؟ آیا تقلیل دادن هدف جشنواره به این سطح اساساً انحراف از اهداف اصلی محسوب نمیشود؟ ظاهراً ضروری است که اهداف جشنواره جهانی مورد بازخوانی جدی قرار گیرد و درباره آن تأمل و تعمق جدی انجام شود. جشنواره جهانی فجر تا زمانی که ملجأ و مأوای فیلمسازانی نباشد که خارج از دایره جهان بینی غربی فیلم میسازند، نمیتواند مدعی ضداسرائیلی یا ضد امریکایی بودن باشد. با حلوا حلوا کردن دهان کسی شیرین نمیشود. جشنواره جهانی فجر باید به لحاظ هنری و سینمایی الهامبخش سینماگران ضدجریان سرمایه داری و سلطه مکاتب الحادی در جهان باشد و جوایز آن به آثاری تعلق بگیرد که ضدامریکایی بودن در آن قابلیت احصا داشته باشد، اما این مسئله در متن جشنواره جهانی فجر هرگز اتفاق نیفتاده و تلاش رضا میرکریمی برای رنگ و لعاب انقلابی دادن برخی حواشی جشنواره صرفاً برای خوشامد طیف انقلابی عرصه فرهنگ انجام میشود وگرنه ماهیت اصلی جشنواره جهانی همچنان نداشتن جهان بینی معین را نشان میدهد. جشنواره جهانی فجر هیچ گاه الهام بخش سینماگران معترض سیاستهای سلطه طلبانه امریکا و اسرائیل و نیز جهان بینی مادی گرایانه و ضد دینی غرب نبوده است.
دیدگاه تان را بنویسید