جای خالی کمدی پرمخاطب در شب های رمضان / استفاده از قصه های کلاسیک؛ تضمین موفقیت / عطاران و سیروس مقدم موفق ترین کارگردان ها در جذب مخاطب / تماشای عینی شیطان هنوز هم جذاب است
در سالهای اخیر که شاهد استقبال کم نظیر مردم به فیلمهای کمدی در سینما هستیم به نظر میرسد مردم در شرایط فعلی بیش از هرچیز دیگری به خندیدن احتیاج دارند. در سه سال اخیر تلویزیون تلاش کرده تا با استفاده از ادامه مجموعه سریالهای کمدی که پیش از آن امتحان خود را پس داده اند، مخاطبین زیادی را در شبهای ماه رمضان پای تلویزیون بنشاند.
سرویس فرهنگی فردا؛ مسعود غزنچایی: تماشای سریالهای مناسبتی ماه مبارک رمضان از رسانه ملی، یک عادت همیشگی برای مردم کشورمان شده است. ساخت سریالهای مناسبتی ماه رمضان از دهه ۷۰ آغاز شد. تا امروز که بیش از ۷۰ سریال برای ماه رمضان ساخته شده، تنوع ژانر و قصه این سریالها بیش از همه به چشم میخورد. بعضی از قصهها خیلی زود فراموش شدند، تعداد محدودی حاشیه ایجاد کردند و بعضی از سریالها ماندگار شدند. میزان استقبال مخاطبین نشان میدهد سریالهای کمدی و ملودرامهایی با پس زمینه عاشقانه محبوبترین قصهها در بین سریالهای پخش شده در ماه مبارک رمضان است. همچنین هرگاه نویسندگان یک سریال از قصه های عامیانه و الگوهای کلاسیک و امتحان پس داده استفاده کرده اند، اثر آن ها با موفقیت روبرو شده است. اولین سریال مناسبتی که از تلویزیون ایران پخش شد را خسرو ملکان کارگردانی کرده، «مهمان» نام مجموعهای است که ملکان سال ۱۳۶۹ آن را ساخت و یک سال بعد در نوروز ۱۳۷۰ که مقارن با ۵ رمضان نیز بود به روی آنتن رفت.
آغاز ساخت سریالهای کمدی دهه ۸۰ را باید دهه اوج ساخت سریالهای مناسبتی ماه رمضان دانست. سال ۱۳۸۰ رامبد جوان سریال «گمگشته» را با نقش آفرینی آتیلا پسیانی ساخت. این سریال که از شبکه ۳ پخش شد توانست توجه زیادی جلب کند. رامبد جوان که در سالهای اخیر خندوانه میسازد، با استفاده از فیلمنامه سید سعید رحمانی و بازی آتیلا پسیانی در دو نقش، اولین سریال خود را تجربه کرد. قصه این سریال بر اساس الگوی کلاسیک و تکرارشدهی «شاهزاده و گدا» یعنی شباهت یک انسان عامیانه با یک مرد ثروتمند نوشته شده بود که در آن مردی خلافکار به خاطر شباهت به یک مرد ثروتمند و بانفوذ، خودش را به جای او جا میزند و در مسیر قرارگیری در زندگی او دچار بازشناسی و تغییر شخصیت میشود.
«او یک فرشته بود» و آغاز ژانر ماورائی علیرضا افخمی سال ۱۳۸۴ با کارگردانی سریال «او یک فرشته بود» تمام توجهات را به خودش جلب کرد. سریال موفقی که هنوز میتوان از تماشای آن لذت برد. در این سریال شیطان عینیت پیدا کرد و به تصویر کشیده شد. بازی شیطان در دو نقش زن و مرد (دختری جوان و وکیل میانسال) یکی از جذابیتهای اصلی این سریال بود. استفاده از الگوی سینمای ترسناک و همچنین داستان خیر و شر در کنار بازیهای خوب باعث شد تا بتوان این سریال را یکی از محبوبترین سریالهای مناسبتی تاریخ تلویزیون دانست.
الگوی ماورائی و استفاده از شیطان و فرشته در سالهای بعد بارها مورد استفاده سریال سازان قرار گرفت. سیروس مقدم با ساخت «اغما» در سال ۸۷ این جریان را ادامه داد. در این سریال که در آن امین تارخ در نقش یک پزشک جراح بازی میکرد، شیطان در هیبتی مردانه برای نفوذ به زندگی و وسوسه انسانها معرفی و شخصیت پردازی شد. این سریال نیز یکی از موفقترین و پرمخاطبترین سریالهای زمان خود بود و هنوز بارها از رسانه ملی پخش میشود.
«خانه به دوش» و آغاز عطارانیسم سال ۸۳ رضا عطاران با کارگردانی «خانه به دوش» موج جدید سریالهای کمدی ماه رمضان را شروع کرد. این سریال که بعدها مشخص شد نویسندگی آن را اصغر فرهادی بر عهده داشته است، از الگوی کمدیهای ارباب رعیتی و همچنین نمایش تضاد طبقه مرفه و محروم استفاده کرد و در سالهای بعد نیز توسط خود عطاران ادامه پیدا کرد. او سال بعد نیز «متهم گریخت» را با همان گروه و این بار بدون حمید لولایی ساخت. نویسندگی این سریال را نیز اصغر فرهادی برعهده داشت. عطاران با تکیه بر متن خوب فرهادی و با همان الگوی قبلی، این بار سرگشتگی خانوادهای فقیر را در کلانشهر تهران به نمایش میگذارد. «بزنگاه» آخرین سریالی بود که عطاران برای پخش از تلویزیون در رمضان ۸۷ ساخت و بعد از این سریال موفق هنوز پس از یک دهه به تلویزیون برنگشته است.
سال ۸۵ نیز علیرضا افخمی با سریال «زیرزمین» سعی کرد از الگوی اختلاف طبقاتی در بستری کمیک استفاده کند و اگرچه این سریال هم پربیننده بود، ولی نتوانست موفقیت سریالهای عطاران را تکرار کند. افخمی که با ساخت «او یک فرشته بود» دچار مشکلات حاشیهای هم شده بود، از ژانری که در آن تخصص داشت وارد یک فضای دیگر شد و اگر این اتفاق نمیافتاد شاید مخاطبین شاهد سریال موفق تری میبودند.
سال ۹۰ نیز شاهد احمدلو با «سه دونگ سه دونگ» و استفاده از گروه بازیگران عطاران سعی کرد همان روند را ادامه دهد و اگرچه این سریال نیز مخاطبین خود را داشت، اما نتوانست میزان استقبال سریالهای عطاران را به تلویزیون بازگرداند.
ملودرامهای عاشقانه و شروع جریان قصههای عارفانه: بعد از تجربه چندباره سریالهای ماورایی، تلویزیون سراغ ساخت ملودارمهای عاشقانه، ژانر محبوب مردم ایران رفت و محمد حسین لطیفی با «صاحبدلان» در سال ۸۵ مخاطبان زیادی را پای رسانه ملی نشاند. قصه این سریال درباره پیرمردی صحاف بود که با ورود قرآنی به خانه اش، که در آن به همراه نوه اش زندگی میکند، ماجراهایی برایش پیش میآید که بر اساس داستانهای پیامبران است. بازی درخشان حسین محجوب و موفقیت در تصویرسازی زندگی یک پدربزرگ و نوه (با بازی باران کوثری) از ویژگیهای اصلی این سریال بود. همچنین در این سریال، شیطان تصویر نشد و به جای آن از طمع و شهوت به عنوان عوامل ارتکاب گناه استفاده شد.
سال بعد حسن فتحی (که او را باید موفقترین سریال ساز بعد از انقلاب دانست) با «میوه ممنوعه» همین جریان را ادامه داد و آن را به کمال رساند. فتحی بعد از موفقیتهایی که با «پهلوانان نمیمیرند» و «شب دهم» به دست آورد، با تکیه بر فیلمنامه علیرضا نادری و علیرضا کاظمی پور و بازی درخشان علی نصیریان یک ملودرام عاشقانه ساخت. قصه «میوه ممنوعه» شباهت زیادی به «شاه لیر» (نمایشنامه معروف ویلیام شکسپیر) دارد و بعد عرفانی آن بر حکایت «شیخ صنعان» نوشته عطار استوار است.
در سالهای اخیر که شاهد استقبال کم نظیر مردم به فیلمهای کمدی در سینما هستیم به نظر میرسد مردم در شرایط فعلی بیش از هرچیز دیگری به خندیدن احتیاج دارند. در سه سال اخیر تلویزیون تلاش کرده تا با استفاده از ادامه مجموعه سریالهای کمدی که پیش از آن امتحان خود را پس داده اند، مخاطبین زیادی را در شبهای ماه رمضان پای تلویزیون بنشاند. سال ۹۴، فصل چهارم «پایتخت» و فصل دوم «دردسرهای عظیم» از تلویزیون پخش شد و سال ۹۵ نیز محمدحسین لطیفی با «پادری» سعی کرد تا لحظاتی خنده را بر لبان مردم بنشاند.
سال گذشته را شاید بتواند یکی از ضعیفترین سالهای تلویزیون در پخش سریال مناسبتی ماه رمضان دانست. دو سریال «نفس» و «زیر پای مادر» تنها سریالهای تلویزیون بودند که مخاطب ایرانی میتوانست پای آن بنشیند. «نفس» در قصه پردازی از استانداردهای اولیه یک سریال جذاب دور بود و بازی بازیگر اصلی فرسنگها با یک بازیگر نیمه حرفهای فاصله داشت. نمیتوان از مخاطب انتظار داشت که ساعتها مقابل تلویزیون بنشیند و چهره بی حس یک نفر را نگاه کند که دارد از تنهایی رنج میبرد.
«زیر پای مادر» که با استفاده از فیلمنامه سعید نعمت الله در ادامه روند سریالهایی ساخته شد که سیروس مقدم سالها سردمدار آن بود، تنها گزینه مخاطب برای تماشای سریال ماه رمضان بود. امسال رسانه ملی سعی کرده تا با استفاده از الگوهای قبلی مخاطب را بار دیگر پای تلویزیون بنشاند. «سر دلبران» ساخته محمد حسین لطیفی و «رهایم نکن» به کارگردانی محمد مهدی عسگرپور و بازی امین تارخ از سریالهایی هستند که به طور ویژه برای ماه مبارک رمضان تولید شده اند.
«پدر» نیز از گزینههای دیگر برای پخش از شبکه دو بود که در لحظات آخر با سریال «بچه مهندس» جایگزین شد که در کنار «آخرین بازی» سریالهایی هستند که قرار است کمدی باشند و باید منتظر ماند و آن را تماشا کرد و قضاوت کرد که آیا میتواند مخاطبین سالهای دور را با تلویزیون آشتی دهد؟
دیدگاه تان را بنویسید