چرا غیرت «لاتاری» گرفت و غیرت «فِراری» نگرفت / نیاز جامعه ایران به قهرمان عاصی / «مصادره»ی تاریخ سینمای ایران برای فروش بیشتر
«لاتاری» در ادامه جریان فیلم هایی قرار دارد که باید از آن به عنوان جریان «سینمای غیرت» یاد کرد. سینمایی که با فرهادی شروع شد. از دلش «سعادت آباد» و «زرد» بیرون آمد و با «ابد و یک روز» شاخص شد. با «فروشنده» فرهادی و «فراری» علیرضا داوودنژاد ادامه پیدا کرد و حالا مدل جدید آن را مهدویان ساخته است. «لاتاری» اما بیشتر «به ابد و یک روز» شباهت دارد.
سرویس فرهنگی فردا: بعد از گذشت سه هفته از اکران نوروزی و در حالیکه «مصادره» به کارگردانی مهران احمدی و نقش آفرینی رضا عطاران صدرنشین فروش بود، «لاتاری» و «به وقت شام» گوی سبقت را از این فیلم گرفتند.
با چینش فیلم های اکران نوروز در نگاه اول به نظر می رسید با توجه به اینکه «مصادره» و «لونه زنبور» تنها فیلم های کمدی در حال اکران هستند (جنس کمدی «خرگیوش» گروتسک است و عدم استقبال از آن قابل پیش بینی بود)، «مصادره» با اتکا بر گروه بازیگران، سرمایه گذار فیلم (محمد امامی) و با استفاده از ترفند استفاده از بازیگران (یا نابازیگرانِ خوشگلِ) خارجی و همچنین سواری بر موج «نهنگ عنبر» به فروش بیشتری برسد و با اختلاف صدرنشین فروش شود، اما استقبال مردم به «لاتاری» و «به وقت شام»، آن هم در حالیکه در بسیاری از شهرستان ها سینمایی برای اکران این دو فیلم اختصاص داده نشده است، نشان دهنده تغییر ذائقه مخاطب ایرانی به سمت فیلم هایی است که در کنار سرگرمی به مسئله ای ملی و انسانی می پردازند.
طیف اصلی تماشاچی این دو فیلم در هفته های اول تقسیم شده بود و حالا زمان فروش بیشتر فیلم «لاتاری» فرا رسیده است. حالا که مخاطب اصلی «مصادره» بعد از تماشای فیلمی ضعیف با موج تبلیغی دروغین با استفاده از تاریخ سینمای ایران، احساس توهین کرده است، به فیلمی گرایش دارد که با تماشای آن احساس وطن پرستی کند و به جای تماشای بی غیرتی و لاابالی گری یک ایرانیِ ابله در «مصادره»، نظاره گر مردانی عصیانگر و وطن پرست باشد که برای دفاع از تمامیت کشورشان برخلاف مصلحت های نانوشته، فردیت دارند و دست به عمل می زندد.
البته هرکدام از این آثار (لاتاری و مصادره) به لحاظ سینمایی چندان دندان گیر نیستند و به زودی فراموش خواهند شد اما این یادداشت صرفا به قصد بررسی دلایل استقبال مخاطب به این فیلم ها نوشته شده است.
سازنده ی «مصادره» که در فیلمش، بخشی از تاریخ سینمای ایران و جهان و همچنین طنزهای ماهواره ای مدیری و شخصیت اصلی «نهنگ عنبر» را به نفع خودش مصادره می کند و با استفاده از پول سرمایه گذاری که از متهمین اختلاس در صندوق فرهنگیان است، به اختلاس گران فحش می دهد، با صدای محسن چاووشی کلیپی از تمام صحنه های رقص در تاریخ سینمای ایران منتشر می کند تا همه چیز را به نفع خودش مصادره کرده باشد. در این سوءاستفاده از تاریخ سینما برای فروش بیشتر، سازندگان فیلم، نه به «گنج قارون» و «دونده» و «ناصرالدین شاه...» رحم کرده اند و نه به «درباره الی» و «ابد و یک روز» و «سنتوری». سازندگان احتمالا حسرت خورده اند که ای کاش «جدایی نادر از سیمین» هم یک صحنه رقص داشت و می توانستند استفاده کنند. مگر «بوتیک» و «کندو» و «آدم برفی» و «هامون» نسبتی با دغدغه های ذهن سازندگان «مصادره» دارند؟ چه کاری کثیف تر از این که فهم سطحی خودت از تاریخ سینما را بدون توجه به سرمایه فکری عمیق آن بخواهی به خورد مخاطب بدهی برای آنکه بیشتر بفروشی. نتیجه چنین مصادره ای همان می شود که فیلم کمتر از هفته قبل می فروشد.
«لاتاری» در ادامه جریان فیلم هایی قرار دارد که باید از آن به عنوان جریان «سینمای غیرت» یاد کرد. سینمایی که با فرهادی شروع شد. از دلش «سعادت آباد» و «زرد» بیرون آمد و با «ابد و یک روز» شاخص شد. با «فروشنده» فرهادی و «فراری» علیرضا داوودنژاد ادامه پیدا کرد و حالا مدل جدید آن را مهدویان ساخته است. «لاتاری» اما بیشتر «به ابد و یک روز» شباهت دارد. دعوا بر سر دختری جوان است که ممکن است قربانی بی غیرتی مردانی مصلحت گرا و فرصت طلب شود. در میانه دعوا، تماشاچی در سمت جوانی ضعیف و تنها اما عاصی و غیرتمند ایستاده است و حس وطن پرستی و غیرتمندی اش راضی نمی شود تا دختران سرزمینش قربانی مردانی بی غیرت شوند.
تنش «ابد و یک روز» میان دو برادر، یکی فرصت طلب و دیگری عاصی بود؛ اما سینمایی خالی از قهرمان. «لاتاری» اما قهرمانی دارد که عاصی از وضعیت زمانه خویش است. استقبال مردم به «لاتاری» نشان می دهد سینما و جامعه بیش از هرچیز به قهرمان عاصی نیاز دارد. مردانی که برای دفاع از عقیده شان دست به عمل می زنند.
در کنار «لاتاری»، «فراری» ساخته علیرضا داوودنژاد نیز درباره غیرت صحبت می کند. فیلمی که بازیگران اصلی اش محسن تنابنده و ترلان پروانه هستند. غیرت «فراری» اگرچه از جنس غیرت «فروشنده» است و علاوه بر اکران دیرهنگام، از بازیگرانش ضربه خورده است. بازی هردو بازیگر اصلی در فیلم قابل قبول است اما تماشای محسن تنابنده درست در زمانی که هرشب نقی معمولی در قاب تلویزیون حضور دارد، برای چه کسی جذاب است؟
ترلان پروانه هم -که همچون محسن افشانی بهتر بود در کنار تمرین بازیگری، دوره های آموزشی کار با تلفن همراه را سپری می کرد- با به وجود آوردن حاشیه هایی برای بیشتر دیده شدن، هیچ رغبتی برای تماشاچی ایجاد نکرد تا به خاطر تماشای او به سالن سینما برود. چه چیزی بدتر از اینکه هنگام جست و جوی نام فیلم «فراری»، تصویر بازیکنان فوتبال هم در بین تصاویر پیدا می شود. «فراری» فیلمی است که امیدوارم در هنگام توزیع در شبکه نمایش خانگی آنطور که شایسته سازنده آن است، دیده شود.
دیدگاه تان را بنویسید