توانایی «پایتخت ۵» در نمایش دادن رویارویی با داعش

کد خبر: 800874

یک منتقد تلویزیونی گفت: کاری که ابراهیم حاتمی‌کیا در «به وقت شام» نیمه‌تمام گذاشت، سیروس مقدم در «پایتخت ۵» تمام کرد.

توانایی «پایتخت ۵» در نمایش دادن رویارویی با داعش
خبرگزاری فارس: «حسین سلطان محمدی» منتقد تلویزیون و سینما درباره سریال «پایتخت5» گفت: این سری از «پایتخت» از دو منظر قابل بحث است و از طرفی واکنش‌هایی را در رسانه، محافل، فضای مجازی و واقعی درباره آن شنیدیم. تعدادی افراد سریال را از بُعد تهیه کننده و سرمایه‌گذار- سازمان هنری رسانه‌ای اوج- دیده و تعداد دیگری سریال را به صرف این دیدند که دوست داشتند سرنوشت کاراکترهای محبوبشان را دنبال کنند. وی ادامه داد: به تجربه سریالی دیده بودیم که مثل همان چهار سری قبلی موضوع‌های روز جامعه در قصه فصل 5 هم وجود دارد، از کُشتی گرفتن نقی گرفته تا شورای شهر و ... همه را در سری‌های قبل دیدیم که گروه این سریال به خصوص نام پر مسئولیت محسن تنابنده در طراحی روایت داستان با موضوع های روز درگیر شده است. داعش، بهترین موضوع بود این منتقد گفت: بر همین اساس از لحاظ سریالی کاملا پیدا بود که موضوع اصلی سریال را موضوی به روزی مثل داعش و مدافعان حرم و همچنین نقد سفرهای ارزان قیمت به ترکیه که اتفاقا موضوع بسیار خوبی بود، در بر بگیرد. وی افزود: از بُعد تهیه کننده هم خوب است که به این موضوع توجه کنیم تعدادی افراد که در بحث بودجه پیشنهادی واکنش‌هایی نسبت به 17 نهاد دریافت کننده بودجه نشان داده بودند که خروجی و عملکرد اینها مشخص نیست به امثال آن رویه شکایت داشتند. در مورد پایتخت 5 که به همت سازمان اوج ساخته شده بود نقدهای بسیاری بود. سازمان هنری رسانه‌ای اوج بعد از تجربه دو سال مدیریت محتوایی اجرایی شبکه افق درگیر تولید برنامه می‌شود، فیلم‌های سینمایی بادیگارد و به وقت شام را می‌سازد و برای اولین بار یک سریال را به طور مستقیم سرمایه‌گذاری می‌کند، این بودجه‌ای که اوج برای تولید این سریال خرج کرده بودجه فرهنگی است که کشور داده است و اوج درگیر تولید اثری شده که همه مردم را متوجه خود کرده است. پس بودجه اختصاص یافته به سازمان اوج در این مبحث در جای درست خرج شده است. سلطان محمدی ادامه داد: از لحاظ تهیه کننده جدای از اینکه ما موافقیم که سپاه و اوج ورود پیدا کنند یا نه که نظرهای مختلفی در این بین وجود دارد، اوج بودجه دریافت شده را در نقطه درست و مناسبی سرمایه‌گذاری کرده و خروجی مطلوبی را شاهد بودیم. وی افزود:‌ حال این پرسش مطرح است که آیا سریالی طنز می‌تواند در دو قسمت پایانی خود وارد درگیری‌ها و خشونت‌های نظامی شود؟ محل بحث است. اما آیا ما این سریال را فقط سریال طنز می‌بینیم یا سریالی خانوادگی که در تمام موضوع‌های جامعه دخیل بوده است. اگر گزینه اول درست باشد که باید به پایتخت 4 هم ایراد می‌گرفتیم و می‌گفتیم چرا سریال طنز به موضوع جدی‌ای مثل اتنتخابات،‌مسابقه جهانی کُشتی پیشکسوتان برخورد می‌کند؟ پس این پرسش می‌تواند برای هر 4 فصل این مجموعه و محورهای داستانی آن مطرح شود. هیچکس با موضوع داعش شوخی ندارد وی با اشاره به تفاوت میان سریال جدی و تلخ نیز بیان داشت: ما در اینجا موضوع داعش را می‌بینیم و این هم موضوعی تلخ است و هیچکس با آن شوخی ندارد و موضوعی است که لااقل از نظر اسمی هر ایرانی در این یکسال اخیر با آن درگیر بوده است. برای مثال در فرودگاه شمال حمص در سوریه بمباران شده که توسط اسرائیل حامی اصلی داعش صورت گرفته است. پس ما به طور مرتب با پدیده داعش درگیریم. این منتقد افزود:‌ ما ایرانی‌ها هم با موضوع داعش دست و پنجه نرم می‌کنیم. حال می‌خواهد ایرانی در مرزهای جغرافیای باستانی باشد یا ایرانیِ فرهنگ عقیدتی اسلام و شیعه. پس چرا ما باید با این پدیده‌ای که هنوز تمام نشده تا آخر جلو برویم؟ مثلا قرار بوده چه کار کنیم؟ مثلا یک داعشی را سوار بر چهار پا کنیم و در شهر دور بزنیم؟ اما در «پایتخت5» اینطور نبود و بحث زندگی بود. در به وقت شام خانواده سوری در حال گریز بودند و در اینجا خانواده ایرانی. وی ادامه داد: آیا خانواده های سوری و عراقی آگاهانه با داعش درگیر شدند؟ نه آنها هم به طور ناگهانی با داعش برخورد کردند. خانواده مثالی ما نیز در پایتخت به طور ناگهانی به مرز داعش افتاد که در حاشیه این درگیری‌ها آسیب‌هایی را هم می‌دید. طبیعی است که ما شاهد تلخی در این روایت داستانی شویم. وقتی می‌گوییم داعش خانواده‌ها متوجه می‌شوند که درباره چه می‌خواهیم صحبت کنیم و دیگر شوخی نداریم که بگویند چرا اینجا جدی است و آنجا نه؟ و این جالب است که بسیاری از بچه‌ها هم این سریال را نگاه می‌کنند؟ حال برای من سوالی پیش می‌آید و آنهم اینکه مگر بچه‌ها کارتون و فیلم کودک نمی‌بینند؟ که همه آنها پر از خشونت است و هیچکدام از منتقدین اعتراضی نکردند! وی افزود:‌ اما فقط از این جهت که بایستی جمله معترضه نسبت به پایتخت تولید می‌کنیم و در فضای مجازی گسترش می‌دهیم. به هر حال در تمام زندگی تلخی و شیرینی در کنار یکدیگر جلو می‌روند و این خرده گیری‌ها خیلی به حق نیست. طبیعی است که برخی قسمت‌ها تعجب کنیم که می‌تواند هم اینطور باشد. پسرها در سربازی آموزش کار با اسلحه را یاد می‌گیرند! این منتقد در ادامه با اشاره به استفاده نقی و ارسطو از اسلحه در قسمت پایانی این سریال بیان داشت: معتقدم فردی که به سربازی رفته باشد با هر دوی اینها آشناست. حتی زمانیکه ارسطو چوب برداشت و راه افتاد به این دلیل که او راننده کامیون است و خود با دستمایه‌ای مثل قفل فرمون آشناست پس به طور طبیعی جسارت انجام این کار را داشت. هرچند قبل از شروع به کار با اسلحه و نفربر، الیزابت آنها را راهنمایی می‌کرد. اما از طرفی هم نقی مععولی با دیدن خون شوکه شده و غش می‌کند. برای مثال سکانسی از فیلم ورود آقایان ممنوع را مثال می‌زنم که ویشکا آسایش با در دست گرفتن قفل فرمان دور ماشین می‌دوید، آیا این سکانس خشونت نداشت؟ و خشونت‌ها همه باید معطوف به پایتخت باشد؟ این منتقد با اشاره به سکانسی که باک نفربر توسط ارسطو برداشته شد و همه افراد به داخل زیرزمین رفتند،‌ گفت: در این سکانس مهارت و توانایی ارسطو در راندن خودروهای سنگین به وضوح پیدا بود و او اگر راننده نبود نمی‌دانست باید با این ماشین چطور رفتار کند. از طرفی هم طراحی این سکانس هالیوودی بود که باز هم اشکالی ندارد که در آثار ایرانی بتوانیم الگوبرداری کنیم. هیچ سریالی در مکان واقعی رویداد ساخته نمی‌شود سلطان محمدی ادامه داد: اما برخی‌ها از همان شبی که آخرین قسمت این سریال پخش شد مدام صحبت‌هایی می‌کنند که گویی می‌خواهند سریال را بکوبند! صحبت‌هایی مثل اینکه کارخانه‌ای که دیدید در سوریه نبود و در شهر ری بود! سوالی دارم و آن هم اینکه کدام فیلم و سریالی را در سینمای جهان در رویداد واقعی خودش می‌سازند؟! وقتی تکنیک و طراحی‌ صحنه سینمایی اینگونه اقتضا می‌کند دیگر این حرف‌ها خارج از ظرفیت است. * ایرانی بودن «پایتخت» دلیل اصلی پرمخاطب بودنش بود وی درباره داستان «پایتخت5» نیز بیان داشت: قصه این سریال داستان خانواده معمولی ایرانی است، اما داستان سایر سریال‌های ایرانی داستان‌هایی هستند که ما پاستوریزه‌اش کرده و به خورد مخاطب می‌دهیم. برای همین است که در قیاس عجیب آثار نوروزی و پایتخت،‌ مردم پایتخت را می‌دیدند چراکه شبیه به خودشان است می‌گویند می‌خندند مثال می‌زنند و مشابه سازی می‌کنند و حجب خانواده را حفظ می‌کنند. سلطان محمدی افزود: در سایر سریال‌ها اگر بازیگری تکه کلامی را اضافه می‌کند مدام مصاحبه می‌کند که من به کارگردان پیشنهاد دادم و کارگردان پذیرفت! این داستان‌ها خط کشی شده است و به مذاق مردم نمی‌نشیند. همین است که در نهایت می‌بینیم که هیچ سریالی به اندازه پایتخت و کلاه قرمزی مخاطب نداشته است. با اینکه داستان هیات مدیره و دیوار به دیوار داستان مسکن و به روز بود، اما باز هم نتوانست مخاطب خود را جذب کند. وی ادامه داد: درست است که پایتخت حالا دیگر جای خود را در میان مردم باز کرده و آنها با تک تک شخصیت‌هایش ارتباط خوبی برقرار کردند، اما آنچه از کلام و گفتار دیده می‌شود روی کاغذ است و شاید هر کارگردانی نتواند به خوبی اجرایش کند. در مورد پایتخت نوع اجرا آنقدر طبیعی است که پاستوریزه به نظر نمی‌آید و انگار بازیگران در مقابل دوربین در حال زندگی هستند. وی ادامه داد: حتی گریم بازیگران در دو شب پایانی سریال، آنهم بعد از این اتفاق‌ها و رویارویی با داعش متفاوت شده بود در صورتیکه سایر سریال‌ها به نظرم آرایشگر دارند نه طراح گریم. ریزه کاری‌هایی در پاسداشت حریم خانواده سلطان محمدی درباره نشان دادن خانواده ایرانی در این سریال نیز بیان داشت: «پایتخت5» پر بود از ریزه‌ کاری‌ها و ظرافت‌هایی در راستای حمایت از عنصر خانواده که هر چند کوچک و کوتاه بود، اما بسیار مهم و تاثیر گذار بود که از بین آنها می‌توان به ازدواج فهیمه، اهمیت به فرزندان،‌ حفظ حریم خانواده و ... اشاره کرد. کمتر سریالی را می‌بینید که با خبر گم شدن شخصیت اصلی‌شان در شهرستان،‌ کل خانواده در خانه او جمع شوند و نگرانش باشند که این در مورد نقی معمولی افتاد. وی با اشاره به تماس اوس موسی با نقی در قسمت پایانی گفت: حتی کاراکترهای قدیمی هم در یک نوع هم زیستی و همگرایی به همدیگر توجه دارند و نویسنده و کارگردان از کنار شخصیت‌هایی که در سری‌های قبل خلق کرده بی تفاوت عبور نکرده است. توانایی پایتخت در نمایش دادن رویارویی با داعش این منتقد با اشاره به بازی بازیگران نیز گفت: بازی‌ها تا حد بسیار زیادی طبیعی است و سکته تصویری دیده نمی‌شود و همه نرم و روان جلو می‌روند گویی در مقابل دوربین دارند زندگی می‌کنند. کدام سریال بوده که تا الان صحنه‌های رویارویی با داعش را اینگونه تصویر کند و کودک 12 ساله‌اش در این سکانس‌ها انقدر طبیعی گریه کند. وی ادامه داد: همان یک سکانسی که مرد داعشی حین صحبت با تلفن با اشاره به سارا و نیکا گفت این دو حوری بهشتی! تا چه اندازه بازخورد رسانه‌ای داشت؟ به قول یکی از دوستان کاری که حاتمی کیا در به وقت شام نیمه تمام گذاشت، ‌سیروس مقدم در پایتخت 5 تمام کرد. چرا می‌گفتند سردار سلیمانی نگران این کار بود؟ به این دلیل که کل طراحی سوریه این است که ما برای نجات انسان‌های معمولی به سوریه رفتیم و گروه پایتخت به او گفتند که این خانواده به صورت قهرمان از این مهلکه نجات پیدا می‌کنند و خیال سردار راحت شده بود. وی ادامه داد: وقتی ما با سوریه کار می‌کنیم یک نوع همراهی فکری و روندی داریم و ارتش آنجا به کمک خانواده ما می‌آید. در «به وقت شام» ارتش ما به کمک خانواده آنها می‌رود و برابر گذاری یکسانی را از قضیه سوریه بیان می‌کنیم. در پایتخت هم طی قصه‌ای منطقی و بدون اغراق بالنی که از ترکیه حرکت می‌کند سر از سوریه درمی‌آورد. توجه به رسانه داخلی و تلویزیون ایران سلطان محمدی با اشاره به حرکت‌های ورزشی بابا پنجعلی در هواپیما نیز گفت: همه رفتارهای تک تک کاراکترها به نوبه خود دارای معنا و مفهومی است. برای مثال حرکت‌های ورزشی بابا پنجعلی در هواپیما زمانیکه مهماندار برای هشدار هنگام سقوط هواپیما مردم را راهنمایی می‌کرد، نشان دهنده این بود که ما تلویزیون ایران می‌بینیم و آنهم در شرایطی که اغلب مردم به تماشای تلویزیون رغبتی نشان نمی‌دهند. وی در ادامه بیان داشت:‌ همچنین زمانیکه نقی می‌خواست مردم علی آباد را از رفتن به ترکیه منصرف کند و خانواده خود را ببرد، با روشن کردن تلویزیون آرایشگاه رحمت تصاویر بمب گذاری که در اخبار نشان می‌داد را برای مردم نمایش داد. از طرفی بی تفاوت نبودن نقی به موضوع بهتاش و ازدواجش باز هم دغدغه‌های خانواده ایرانی را برای مردم تصویر می‌کند و مثل سایر سریال‌ها جنگ و دعوای الکی با همسر راه نمی‌اندازد. همچنین فرودگاه امام با تمام زیبایی و ... نشان می‌دهد که سریال به شدت ایرانی است. این منتقد ادامه داد: اگر همه این نکته‌های ریز را در کنار یکدیگر قرار دهید تازه متوجه می‌شوید که چرا این سریال تا به این اندازه مخاطب دارد و همه قشر از جامعه چه سیاسیون و چه استاد دانشگاه و ... را با خود درگیر می‌کند. همان بهتر که سکانس روی کشتی حذف شد سلطان محمدی درباره سانسور برخی سکانس‌های این سریال نیز گفت:‌ سکانس چهار دقیقه‌ای خیال هما که نقی را با یک دختر ترک می‌دید به نظرم کاربرد آنچنانی نداشت. چراکه خیلی نچسب بود و در همان اندازه که نقی و هما با هم روی نفربر در این باره صحبت کردند و هما از خیال و خواب خود برای نقی تعریف کرد، کافی بود. این منتقد در پایان گفت:‌ نباید این را از یاد ببریم که «پایتخت5» در شرایطی که هیچ کس تلویزیون ایران را نمی‌بیند،‌ توانسته مردم ما را تا این اندازه درگیر خود کند و بازخوردهای فراوان‌های بسیاری دارد.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت