خبرگزاری مهر: در یک روز آفتابی و در روزهای پایانی تعطیلات نوروز راهی محل ضبط سریال «پدر» به کارگردانی بهرنگ توفیقی میشویم. لوکیشن تصویربرداری در خانهای در انتهای بزرگراه حکیم است. به محض ورود به لوکیشن اصلی و محل ضبط صدای خنده عوامل به گوش میرسد. اول از همه مجید مشیری را میبینم که نگاهها به او است که با شوخی هایش همه را به خنده میاندازد. فضای صمیمانهای حاکم است و انگار گروهی از رفقا دور هم جمع شده اند و سریال میسازند.
طراحی صحنه بر مبنای شخصیتهای یک خانواده نوکیسه اینجا لوکیشن خانواده لیلا در سریال است و از چیدمان وسایل خانه و طراحی صحنه برمی آید که با خانواده نسبتا متمولی طرف هستیم. محسن شریفی طراح صحنه و لباس سریال هم به این موضوع اشاره میکند که با توجه به ویژگیهای این خانواده، همه چیز طوری طراحی شده که نشان دهنده نوکیسه گی آنها باشد. آنها نماینده خانوادهای هستند که اگر چه به جهت مالی آنقدر سطح بالا نیستند، اما سعی دارند خودشان را پولدار نشان بدهند. ضبط یک سکانس پر بازیگر حامد عنقا که بیشتر او را به عنوان فیلمنامه نویس میشناسیم در «پدر» علاوه بر کار نگارش، تهیه کنندگی را هم بر عهده دارد. او توضیح میدهد که امروز قرار است یک سکانس خواستگاری ضبط شود و همه بازیگران سریال در این سکانس حضور دارند، سکانسی که گویا در درام داستان نقش مهمی ایفا خواهد کرد. غیر از مجید مشیری که همان اول با او مواجه شدم بازیگران دیگری، چون مهدی سلطانی، لعیا زنگنه، مسعود فروتن، مژگان ترانه، ریحانه پارسا و سینا مهراد نیز برای ضبط این سکانس حاضر شده اند. احتمالا به دلیل همان اهمیتی که حامد عنقا گفت، او پیش
از ضبط اصلی سکانس، متن کامل سکانس را در اختیار بازیگران قرار داده و اجرای آن را با آنها تمرین میکند. فیلمنامه این سریال با ارجاعاتی به مسائل خانوادگی و گذشته خود عنقا نوشته شده و حاج سیف الدینی که در این سکانس از او نقل قول میشود پدربزرگ خود عنقا است
در این تمرین که چندین و چند بار تکرار میشود سلطانی و زنگنه پیشنهاداتی درباره دیالوگهای شان میدهند و نویسنده گوش میکند. سپس عنقا درباره شخصیت حاج علی و همسرش که کمتر در این روزها به طور مصداقی دیده میشوند توضیحاتی میدهد و از یک راز جالب درباره فیلمنامه «پدر» پرده برمی دارد. اینکه فیلمنامه این سریال با ارجاعاتی به مسائل خانوادگی و گذشته خود عنقا نوشته شده و حاج سیف الدینی که در این سکانس از او نقل قول میشود پدربزرگ خود عنقا است. شاید هم به همین دلیل است که اسم کاراکتر جوان سریال «حامد» است. او توضیحات تکمیلی اش درباره این جنس زندگی و اعتقادات را به بازیگران میدهد و با گوش دادن به نظرات آنها سرانجام تیم درباره این سکانس به جمع بندی نهایی میرسند. از بین صحبتهای زنگنه میشنوم که میگوید این نقش را خیلی دوست دارد و آن را یکی از بهترین نقشهای زندگی اش میداند. همزمان با تمرین کردن لحن دیالوگ ها، در سمتی دیگر بهرنگ توفیقی کارگردان سریال که «پدر» دومین همکاری اش با عنقا پس از «انقلاب زیبا» است، مشغول جایابی دوربین است.
کار بدون تعطیلی در عید نوروز امیر سلیمانی برنامه ریز سریال توضیح میدهد که عوامل در تعطیلات عید هم مشغول کار هستند تا مطمئن باشند سریال بدون فشار و استرس به آنتن ماه رمضان شبکه دو خواهد رسید. پیش از آنکه ضبط آغاز شود از مهدی سلطانی وقتی برای گفتگو میخواهم و او که مشغول مرور دیالوگهای خود و انطباق نوع اجرای آنها با توضیحات نویسنده است، گفتگو را به اولین وقت خالی اش موکول میکند. حضور سرزده قائم مقام شبکه دو کم کم تیم آماده ضبط سکانس خواستگاری میشوند که حمیدرضا دیبایی قائم مقام شبکه دو با همراهی چند نفر از دیگر مدیران شبکه به شکل کاملا سرزده و به قول خودشان برای عرض خسته نباشید به تیم و بررسی شرایط تولید سریال سر صحنه حاضر میشوند. با حضور مهمانان حدود نیم ساعت کار تعطیل میشود و عنقا به عنوان تهیه کننده بعد از حال و احوال پرسی، گزارشی از روند پروژه و آخرین وضعیت آن را ارائه میدهد. بالاخره ضبط سکانس خواستگاری آغاز میشود، «لیلا» با بازی ریحانه پارسا با سینی چای جلوی دوربین ظاهر میشود، پیراهنی آبی رنگ به تن و روسری سفیدی بر سر دارد و اول از همه سینی را مقابل خواستگارش
میگیرد. او هم به بزرگترها اشاره میکند و عروس خانم بعد از تعارف چای سرجایش مینشیند. نوبت به مادر داماد میرسد که از خاطرات مادر شوهرش بگوید که با استقبال چندانی از طرف خانواده عروس روبرو نمیشود. فضای سردی حاکم است که با متلک پرانیها و صراحت لهجه بر جدیت آن اضافه میشود و دست آخر ... البته که بهتر است آخر این سکانس را لو ندهم! فقط بگویم که این سکانس خواستگاری از نظر نوع روایت و دیالوگ ها، به نوعی متفاوت از سکانسهای مشابهی است که تابحال دیده ایم.
نارضایتی از دو برداشت اول و اعمال تغییرات در محل ورود و خروج «لیلا» ضبط اولین برداشت به پایان میرسد و اولین دیالوگ «حاج علی» این است: «وقتی بله را گرفتیم و آمدیم بیرون، آقام حاج آقا سیف الدین به مادرم گفت: این خانم دختره عجب دست و پا داره، انگار نسل اندر نسل قهوه چی بودن اینا!». نگرانی مسعود فروتن از منفی به نظر رسیدن کاراکتر عمو با تصحیح جزئیات، برداشت از سر گرفته میشود و این بار مسعود فروتن درباره دیالوگ خود و اینکه در این سکانس خیلی منفی به نظر نرسد ابراز نگرانی میکند و بعد دیالوگ هایش را میگوید: «دیگه بزرگتری، کوچکتری نمونده، این روزا ماها هیچ کاره ایم، دخترا و پسرا همدیگه رو میبینن، پسند میکنن، نقشه هاشون رو به انجام میرسونن، آخر سر میان سراغ بزرگترا، میان سراغ خانواده، این روزا خانواده یه چیز فرمالیته است آقا!». عنقا هم توضیحات تکمیلی درباره شخصیت عمو به او میدهد و مساله رفع میشود. از آن طرف تیم تصویربرداری با مدیریت بهنام کریمی آخرین اصلاحات را انجام میدهند. آنها برای بهتر شدن تصویر، پشت پردهها و درختهای بیرون از خانه را نور داده اند و همزمان یک سری تغییرات جزیی دیگر
برای داشتن برداشتی بهتر اعمال میشود. امیر حاتمی به عنوان صدابردار پروژه هم برای ضبط با کیفیت صداهای صحنه هر امکاناتی را که در اختیار دارد استفاده کرده، از چند بوم صدا تا هاش اف اختصاصی برای هر بازیگر.
از کارگاه نخ ریسی تا کارخانه پارچه بیشترین گفتهها در سکانس خواستگاری از قول شخصیت «پدر» است: «من از بچگی کار میکردم. وردست پدرم. البته آن موقع کارخونه نبود، یک کارگاه نخ ریسی بود که به ما به ارث رسید. حالا خدا کمک کرد، سال به سال تونستیم ارتقاش بدیم و بشه یه کارخونه پارچه، بگذریم حالا، داستانش طولانیه...» همه چیز خوب پیش میرود، اما باز هم ناگهان گروه مجبور به تکرار برداشت میشود چراکه شخصیت «لیلا» پس از پخش کردن چای، حین نشستن سر جایش، سینی را اشتباه میگذارد و چای روی خودش برمی گردد! در فاصلهای که این اتفاق غیرمنتظره در تصویربرداری ایجاد میکند. در همین فرصت چند دقیقهای با مهدی سلطانی درباره شخصیت «حاج علی» سخن میگوییم که بیان میکند: «در «پدر» نقش پدری را بازی میکنم که نامش حاج علی تهرانی است، یکی از آدمهایی که به قول معروف سر سفره پدرش بزرگ شده است. او رسوم و سنتهای پدران خود را که فکر میکند بخش زیادی از آنها درست بوده رعایت میکند و جهان بینی خاصی دارد. وی ادامه میدهد: حاج علی نگاه ویژهای به خداشناسی دارد و زندگی خودش را در همان مسیر و باور قرار داده است ضمن اینکه
فرزندانش نیز با همان باور رشد کرده اند. بازیگر «شهرزاد» یادآور میشود: او کارخانه داری است که پارچه تولید میکند. این کارخانه به نوعی از پدرش به ارث رسیده و او تلاش کرده کارگاه نخ ریسی پدر خود را به یک کارخانه ارتقا بدهد» علی رغم مناسبتی بودن سریال، توفیقی تلاش میکند حساسیت کافی برای حفظ کیفیت را داشته باشد و این سکانس سرانجام در برداشت نهم به نتیجه میرسد. بازگشت به دوران طلایی باکس ماه رمضان شبکه دو با پایان این سکانس، دیبایی قائم مقام شبکه دو درباره اهمیت سریال «پدر» برای شبکه دو میگوید. او معتقد است وجود این سریال در باکس ماه رمضان، به نوعی نوید بخش بازگشت شبکه دو به دوران طلایی باکس ماه رمضان سالهای پیش خواهد بود. او همچنین به مضمون و تم مذهبی کار اشاراتی دارد و از جنس کار و کارگردانی بهرنگ توفیقی هم ابراز رضایت میکند. در ادامه این بازدید، امیرشیبان خاقانی سکانسهای تدوین شده قبلی را برای مهمانان به نمایش میگذارد. ۱۷ ساعت کار توسط تیم خستگی ناپذیر از زمان آفیش عوامل تا این لحظه ۱۷ ساعت گذشته است، اما بی اغراق نشانی از خستگی چنین تایم طولانی کار در چهرهها دیده
نمیشود. ماه رمضان امسال از ۲۷ اردیبهشت ماه آغاز میشود و تا تماشای نتیجه تلاش این گروه چیز زیادی باقی نمانده است.
دیدگاه تان را بنویسید