بزرگترین قمارخانه دنیا چگونه با زندگی آمریکایی‌ها بازی می‌کند؟

کد خبر: 796828

«الیوراستون» فیلمساز سرشناس جریان اصلی، دو فیلم درباره مناسبات وال‌استریت با همین عنوان ساخته است که می‌توان با تماشای این دو فیلم، دلایل نابرابری عظیم و در حال رشد اقتصادی، ادعای تساوی فرصت‌ها در این کشور را دقیق‌تر بررسی نمود.

بزرگترین قمارخانه دنیا چگونه با زندگی آمریکایی‌ها بازی می‌کند؟
خبرگزاری تسنیم: شهرت اولیه خیابان وال استریت به سال‌های ۸۰-۱۷۷۰، پس از جنگ انقلاب آمریکا و استقلال این کشور از بریتانیا، باز می‌گردد. در آن مقطع گروهی از تجار و بازرگانان در زیر یک درخت در این خیابان گرد هم آمدند و تصمیم گرفتند که با اتخاذ روش‌ها و با سرمایه‌گذاری‌های مشترک، به کسب و کار خود رونق دهند. ادامه این جلسات اقتصادی زیر درخت چنار و کنار دیوار، در سال ۱۷۹۲ به تاسیس موسسه‌ای تحت عنوان "انجمن درخت چنار" انجامید که هسته اصلی بازار بورس نیویورک امروز در خیابان وال استریت بود. موفقیت این موسسه اقتصادی کم‌کم تمامی بازرگانان و تجار را تشویق کرد که در این خیابان دفتری تاسیس کنند و به اصطلاح وال استریت تبدیل شد به "پاتوق تجارتخانه‌های موفق" در شهری که حالا نام نیویورک برآن نهاده شده است. موسسه اولیه ناشر روزنامه وال استریت ژورنال هم که به اخبار بورس می‌پردازد بیش از ۱۳۰ سال پیش در این خیابان تاسیس شد و اکنون از پرتیراژترین روزنامه‌های آمریکاست. این خیابان در اعتراضات جنبش ۹۹ درصدی‌ها در سال ۲۰۱۱، شهرت بیشتری پیدا کرد، اما تاریخ سیاه آمریکا در همین خیابان رقم خورده است. ۱۹۲۹ سالی است که در آن ارزش سهام در بازار بورس نیویورک سقوط کرد و رکود اقتصادی بی‌سابقه‌ای در تاریخ آمریکا آغاز شد که هنوز تکرار نشده است. بحران اقتصادی سال ۱۹۲۹ به مدت ۱۲ سال ادامه یافت و تاثیرات آن بر کل اقتصاد کشور‌های غربی نمایان شد و تنها ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم و پیروزی متفقین در این جنگ بود که اقتصاد آمریکا را جانی دوباره بخشید و وال استریت را احیاء کرد.
بزرگترین قمارخانه جهان چگونه با زندگی آمریکایی‌ها بازی می‌کند؟
در میان سالخوردگان آمریکایی ضرب المثلی راجع به آن ایام هست که می‌گوید "هر جوانی که در آن سال‌ها سهامی از وال استریت خرید، موهایش سفید شد تا آن را به ارزش روز اول فروخت. " حالا ۸۰ سال پس از آن فراز و نشیب‌های اقتصادی، آمریکا در شرایط کنونی یک دوره رکود اقتصادی آرام را تجربه می‌کند و مصائب اقتصادی شهروندان آمریکایی همچنان ریشه در این خیابان دارد. «الیوراستون» فیلمساز سرشناس جریان اصلی، دو فیلم درباره مناسبات وال‌استریت با همین عنوان ساخته است که می‌توان با تماشای این دو فیلم، دلایل نابرابری عظیم و در حال رشد اقتصادی، ادعای تساوی فرصت‌ها در این کشور را دقیق‌تر بررسی نمود. قسمت نخست فیلم وال استریت در شرایط خاصی ساخته شد. بررسی این مقطع برای تحلیل تاثیر وال استریت بر اقتصاد آمریکا از اهمیت خاص و ویژه‌ای برخوردار است. فیلم در سال ۱۹۸۷ ساخته شد. سالی که پیامد سیاست‌های رونالد ریگان برای نجات ارزش سهام و بورس در وال استریت، یادآور دوران رکود اقتصادی دهه ۳۰ میلادی بود. بزرگترین اشتباه استراتژیک کاخ سفید در اداره اقتصادی ایالات متحده در دهه ۸۰ میلادی رخ داد. حرکت از اقتصاد صنعتی تولید محور به سوی اقتصاد «خدمات محور» و اجرای طرح موسوم به «شیکاگو»، توسط رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت ایالات متحده در دهه هشتاد، با فشار لابی‌های وال استریت، موجب شد اقتصاد ایالات متحده به صورت مقطعی از رکود رهایی یابد و بار دیگر وال استریت و ارزش سهام در آمریکا نجات پیدا کند. دقیقا شبیه همان اتفاقی که در نیمه دهه هشتاد در کشور خودمان اتفاق افتاد و اتکا به اقتصاد خدمات محور تولید ملی را نابود کرد.
بزرگترین قمارخانه جهان چگونه با زندگی آمریکایی‌ها بازی می‌کند؟
الیور استون قسمت اول فیلم «وال استریت» را با تشدید تصمیم‌گیری‌های ناشیه دولت ریگان در دهه هشتاد میلادی ساخت تا لابی‌های پرنفوذ اقتصادی را به چالش بکشد. الگویی کلاسیک در میان فیلمنامه نویسان آمریکایی رایج است که پیرنگ چنین تعریف می‌شود " آدم آرزومند و متوسطی که در اثر یک اتفاق به همه چیز می‌رسد" و از آن به عنوان الگوی داستانی «شانس آمریکایی» یاد می‌کنند. البته این پیام نیز چاشنی پیرنگ شانس است که آمریکا سرزمین فرصت‌هاست و طرح‎های مختلفی از این قبیل با مضامین متفاوت در فیلم‎های مختلفی به کارگرفته‎ شده که شخصی با در دست داشتن یک فرمول خاص ثروتمند یا قدرتمند می‌شود. مفهوم وال استریت و مفهوم اقتصاد اختاپوسی بهترین راه شناخت از منشور الیور استون است. اگر مطبوعات دهه هشتاد آمریکا را ورق بزنیم مطالب همچنان تازه‌ای راجع به فیلم وال استریت پیدا می‌کنیم. داستان قسمت اول وال استریت آنچنان دارای پیچیدگی خاصی نیست و در واقع مقدمه‌ای برای مبحث طمع است و نشان دادن نمونه‌هایی مثل کگو که ظرف چند روز می‌توانند افراد زیادی را از کار بیکار کنند، سیاستمداران و قدرت‎های مافیایی را کنار نهند و سرمایه‌های اصلی اقتصاد در چنگالی افرادی مثل وی گرفتار شده است. فیلم وال استریت نشان می‌دهد که بخشی از پولشویی‌های انجام شده در وال استریت از طریق رانت اطلاعاتی رقم می‌خورد و اغلب بورس بازان موفق، سعی می‌کنند چرخه رانت اطللاعاتی را در اختیار گیرند. وارن بفت، یکی از بورس بازان موفق دهه هشتاد در وال استریت ژورنال به اعتراف جالبی دست زده است. بفت می‌گوید: بخش زیادی از سود‌های کلان خود را درست در شرایطی که همه ترسیده‌اند و در تصور ویرانی بازار بودند، با حفط آرامش و خرید‌های درست، بدست آوردم. چون اطلاعات ذی قیمتی داشتم که حتما موفق خواهم شد، قمار در وال استریت شبیه خریدن بلیط بخت آزمایی نیست.
بزرگترین قمارخانه جهان چگونه با زندگی آمریکایی‌ها بازی می‌کند؟
در این فیلم نیز باد فاکس (چارلی شین) نیز به صورت غیر اخلاقی و غیر قانونی اطلاعات پدرش را می‌فروشد تا بتواند با کگو ارتباط برقرار کند. شایان ذکر است اگر اساس بانک بر مبنای ربا شکل گرفته باشد، اساس بورس بازی بر اساس قمار اطلاعتی بنا شده و برای برنده شدن در قمار بورس، ساده‌ترین راه رانت اطلاعاتی است. نیکولای براونسکیکی از کارشناسان سهام و بورس و یک معامله‌گر موفق در بورس در گفتگو با وال استریت ژورنال (۱۹۹۵) می‌گوید: باید یاد بگیرد که چگونه با دوره‌های زیان ده خود برخورد کنید. اگر یک معامله‌گر موفق هستید، ممکن است نیمی از معاملات خود را مبنی براطلاعات قرار دهید تا امکان زیان دهی به صفر برسد. بورس بازان برای نباختن در این قمار باید حتی اطلاعات اتاق خواب برادر یا خواهر خود را نیز داشته باشند. ریشه کلمه مانی (money) به معنای پول، در زبان عبری ریشه دارد و به معنای پروردگار است. به صورت مصداقی در وال استریت پول خدای مردم آمریکاست و تلقی آن‌ها از افراد ثروتمند این است که آنان خدایانی هستند که همه چیز تحت اراده آنهاست. آن‌ها با پول می‌توانند خلق کنند و قدرت را در احاطه خویش داشته باشند. در فیلم وال استریت زمانی که باد فاکس در خواب است کگو با وی تماس می‌گیرد و به او می‌گوید:" چرا خوابیده است، پول هرگز نمی‌خوابد". البته این جمله، در عنوان بندی قسمت دوم فیلم مورد استفاده قرار گرفته است. نخوابیدن پول صحه می‌گذارد بروی ریشه عبری کلمه. چرا که تنها موجودی که در این جهان نمی‌خوابد پروردگار باری تعالی است. با این اوصاف تنها نتیجه گیری ممکن این است اقتصاد پول مبنا بر اساس بانک، بورس و بیمه عناصر مهم کاپیتالیسم - اقتصاد طمع مبنا -براساس چهارچوب نظری تفکری سکولار و در اغلب موارد لائیک بنا شده است. پس اگر عده‌ای از کارشناس و اساتید اقتصاد، ربا محوری بانک، قمار محوری بورس را مورد تمسخر قرار می‌دهند در سکولاریزه بودنشان تفکراتشان ذره‌ای نمی‌توان تردید داشت. چون بانک و بورس است که زمینه‌ای را فراهم می‌آورند که پول هرگز نخوابد. اوضاع در وال استریت عالی است و افرادی نظیر «گوردون گکو» (شخصیت محوری فیلم وال استریت) و قماربازان شیک پوش و پولداری از قماش وی، در ایالات متحده، حکمرانان واقعی هستند. اما تنش میان هالیوود با بازار سهام «وال استریت» گاهی به اوج می‌رسد و گاهی شکل دوستانه‌ای پیدا می‌کند. متاسفانه مانیفست آقای استون در ساخت دو گانه وال استریت چندان مشخص نیست. با اینکه مانیفست اصلی «گکو» مبتنی بر طمع است و حتی کتابی با این عنوان منتشر کرده است. شخصیتی مثل او در قسمت دوم فیلم، شهروندان ایالات متحده را همچون گوسفند شبانی و همچون پیامبری دروغین نصیحت می‌کند. نویسنده کتابی در ستایش طمع مردم ایالات متحده را به قناعت طبقاتی دعوت می‌کند. در صورتی که در قسمت نخست فیلم «وال استریت» گکو نمادی از تقلب و پولشویی است و راهی زندان می‌شود. استون در قسمت دوم فیلم «وال استریت؛ پول هرگز نمی‌خوابد» از ساختار سرمایه داری لیبرال دفاع می‌کند. چون پدر استون یکی از کارکنان وال استریت است. استون در تمام آثار سینمایی‌اش از لیبرالیسم آمریکایی تمام قد دفاع می‌کند و مقامات اجرایی لیبرال دموکراسی از جانب او نقد می‌شود برای دریافت دقیق‌تر از این وضعیت کافیست به مجموعه مستند " تاریخ آمریکا " مراجعه کنیم. پدر الیور استون در وال استریت (بازار بورس سهام نیویرک) کار می‌کرد و استون همواره می‌خواست فیلمی درباره مناسبات افراد مختلفی که در سازو کار بورس هستند، بسازد. وی دو فیلم "حوزه اجرایی" (رابرت وایز) و "بوی خوش موفقیت" (السکساندر مکندریک) را مد نظر قرار می‌داد و درباره این دو فیلم مقاله بسیار مفصلی نوشته است. در یکی از این مقالات آمده است " در وال استریت خشونت فیزیکی وجود ندارد، ولی خشونت ذهنی راهی برای زیستن در آنجاست. این مردان و زنان واقعا تمام زندگی اشان، بورس بازی، در دردست گرفتن شرکت ها، تشکیل سرمایه و به حرکت درآوردن اقتصاد جهانی است. طرز فکر آدم‌هایی که باید یک شبه ره صد ساله رفت، قطعا در بازار سهام نیویورک هم وجوددارد. وال استریت قسمت اول مثل تمام آثار استون با نمایش یک تناقض اجتماعی کلان میان فقیر و غنی آغاز می‌شود. با نمایش یک صحنه کوتاه از زندگی فقرا و کارتن خواب‌ها که به تصاویر نیویورکی از ازدحام و زندگی مورچه‌وار مردم نیویوک گره می‌خورد. این ازدحام و شلوغی گزارشی دقیق از یک شرایط نابرابر است. در فیلم وال استریت ما افرادی را می‌بینیم که از کار در بورس وال استریت پشیمان هستند. در ابتدای فیلم پیرمردی از کارگزاران بورس (دان) از همکاران باد فاکس (چارلی شین) به او می‌گوید اگر عاقبت این شغل را می‌دانستم وارد این حرفه نمی‌شدم. اینکه اصرار داریم دوفیلم «وال استریت» ساخته استون پر از تناقض است برگرفته از همین اشارات است. یکی دیگر از همکاران باد فاکس در ادامه فیلم اشاره می‌کند بزرگترین اشتباه این است که گذاشتیم نیکسون معیار طلا را متوقف کند. اهمیت این جمله این است که در «پروژه ایگنتوس» وقتی «فدرال رزو» بعد از رکود اول در دهه بیست، در ۱۹۳۰ شکل گرفت، پشتوانه ارائه دلار، طلا و فلزات و گرانبها بود. در ۱۹۳۰ عملیاتی شد و در ۱۹۶۵ ایالات متحده دوباره دچار بحران شد، چون کشور‌هایی نظیر انگلستان و فرانسه فلزات گرانبهای خود را که حین جنگ دوم به آمریکا منتقل کرده بودند از این کشور خارج کردند. آمریکا مجبور شد پشتوانه دلار که طلا بود را قطع کند. نیکسون زمانی که معاون رئیس جمهور بود در ۱۹۷۰ روی صفحه تلویزیون ظاهر شد و ارتباط دلار با طلا را قطع کرد و گفت: از این به بعد پشتوانه دلار فلزات گرانبها نخواهد بود. ۵ سالی دلار بدون پشتوانه بود تا اینکه ۱۹۷۵ ملک خالد (پادشاه عربستان سعودی) و محمدرضا پهلوی با فاصله ۲۴ ساعت در مصاحبه‌هایی مجزا، اعلام کردند که معاملات نفتی از این پس با دلار خواهد بود. یعنی استخراج و تولید نفت با دلار صورت خواهد پذیرفت و اوپک مبنای معاملات دلار شد. پروژه ایگنوتوس متعلق به هنری کسینجر است و آن را در واشنگتن پست مطرح کرد. وی در مقاله منتسب به ایگنتوس نوشت: همانطور که آب‌های آزاد در مالکیت کسی نیست، همانطور هوا در مالکیت کسی نیست، نفت نیز جنبه عمومی دارد و مالکیتش متلعق به همه مردم جهان است و از آن پس نفت به عنوان پشتوانه عمومی دلار معرفی شد. این جمله در فیلم وال استریت بسیار مهم است و موید عمده دشمنی ایالات متحده با ایران است. چرا که ایران در سال ۲۰۰۵ در طرحی ابتکاری ارتباط دلار را با نفت قطع کرد. از آن پس نفت ایران در چرخه‌ای به فروش می‌رسید که به جای دلار، یورو و یوآن دریافت می‌کرد. با ایجاد این زمینه توسط ایران، ارتباط دلار با نفت کمرنگ شد. آمریکا با تصور اینکه پشتوانه دلار را اطلاعات در اینترنت قرار می‌دهد و سطح معاملات در اینترنت را بسیار افزایش دادند با رکورد ناگهانی ۲۰۰۸ مواجه شد. بر اساس برآورد پژوهشکده‌های راهبردی اقتصادی در سال ۲۰۰۸ کارشناسان اقتصادی متوجه شدند پشوانه تبادل اطلاعات در اینترنت به میزان دو تریلیون دلار بیشتر نیست. در اواخر ۲۰۰۸ ایالات متحده که روی ۱۵ تا ۲۰ تریلیون دلار ثروت در فضای سایبر حساب کرده بود ناگهان دلار را بی‌پشتوانه‌تر از همیشه یافت. آنچه الیوراستون سی سال و اندی سال قبل در یک دیالوگ کاربردی فیلمش ارائه می‌دهد جای تحلیل و ارزیابی فراوانی دارد. با چنین تفسیری کاملا مشخص است دلیل تحریم بانک‌های ایرانی و بازی‌های سیاسی حول پروژه هسته‌ای ایران چه دلایل مشخصی دارد. پس از حرکت ایران، چین و روسیه ابتکار عدم بهره بری از دلار را در دستور کار قرار دادند و تحریم‌های اقتصادی علیه ایران به بهانه توسعه فناوری هسته‌ای شدت گرفت. از همان ابتدای فیلم در خلال گفتگو‌های «باد فاکس» و همکارش صحبت از شخصیتی به نام «گوردون گکو» می‌شود که از بورس بازان معروف است و در چهل سالگی یکی از پولدارترین و ثروتمندان خریدار بورس بوده است. «باد فاکس» آرزو دارد مثل گکو باشد. در گفتگوی فاکس و پدرش مشخص می‌شود که فاکس از پدرش پول گرفته است تا به دانشگاه برود، اما قید رفتن به دانشگاه را می‌زند و وارد بازار دلالی بورس می‌شود و موفق می‌شود ۵۰ هزار دلار سود کسب کند. هر قدر هم پول درمی‌آورد، هزینه‌های پیرامونی شغل دلالی بورس چنان زیاد است که اندک اندوخته‌ای هم برایش باقی نمی‌ماند. «باد» به پدرش می‌گوید باید در منهتن زندگی کنم، چون نزدیک «وال استریت» است و سبک زندگی جدیدی را تشریح می‌کند و در خلال سخنانش بی پولی را به بی‌شرافتی تشبیه می‌کند. قمارباز جوان وال استریت عزت انسان‌ها را در داشتن پول می‌بیند و حین صحبت با پدرش متوجه می‌شود که شرکت «بلو استار» (شرکت هواپیمایی) که «فاکس پدر» در آن مجموعه مشغول بکار است با یک سانحه، ارزش سهامش در بازار بورس سقوط کرده و حالا طبق گزارش اخیر تحقیقات پلیس فدرال تبرئه شده‌اند و دوباره می‌خواهند وارد بازار بورس شوند. باد با دریافت اطلاعات پنهانی از پدرش، تصمیم به معامله کردن سهام بلو استار می‌گیرد. او در جشن تولد گکو با یک بسته سیگار کوبایی به ملاقاتش می‌رود. فاکس در یک عمل غیر اخلاقی اطلاعات شرکت هواپیمایی شرکت هوایی بلو استار را در اختیار گوردون گکو قرار می‌دهدو گکو برای آغاز همکاری میزان سهم قابل توجهی را توسط فاکس می‌خرد. سیستم اقتصادی وال استریت مبنایش بر اساس رانت اطاعاتی است و قماربازانی مثل «گکو» در دفاتر گرانقیمت خود سیگار برگ کوبایی می‌کشند و با تمام قوا سعی در کسب رانت اطلاعاتی دارند. افرادی نظیر گکو همواره قصد برنده شدن در قمارخانه بزرگ وال استریت را دارند. عملیات خرید بورس پس از یک میهمانی مخصوص وال استریت وارد فاز عملیاتی و گکو و فاکس وارد فاز پولشویی می‌شوند و بخش بزرگی از سهام بلو استار را می‌خرند. در بخشی دیگر از فیلم، طمع قماربازانه گکو با یک سخنرانی در میان سهامداران قدرتمند نمود پیدا می‌کند. گکو به عنوان نماینده جامعه ۱ درصدی، ۹۹ درصدی‌ها را شبانی می‌کند. طبقات اجتماعی فرو دست و محتاج برای امثال گکو آجر‌های جامعه‌ای هستند که تنها برای ثروتمند شدن افرادی نظیر او روی هم گذاشته شده‌اند. گکو رقیبی به اسم «لری والدمن» دارد که در معامله‌ای سخت او را شکست داده است و رابط‌های او از طریق منشی گکو موفق شده‌اند اطلاعات دفتر او را کسب کنند و و در اختیار والدمن قرار دهد. او در مواجه با والدمن در رقابت خرید سهام ضرر کرده است و حالا والدن را می‌خواهد شکست دهد. او به فاکس توصیه می‌کند تو باید دنبال این قضیه بروی و اطلاعات مجموع فعالیت‌هایش را بدست بیاوری تا دوباره این مخاصمه میان دو بورس باز تکرار شود. باد فاکس وقتی وارد جریان پولشویی گکو می‌شود چاره‌ای برایش باقی نمی‌ماند که این بازی خبیثانه را ادامه دهد. عنصر اصلی در چرخه بورس بازی ظاهر مدرن صرفا طمع است. در نتیجه فرآیند جاسوسی، فاکس متوجه خرید سهام شرکت فولاد آناکت توسط والدمن می‌شود و با تقلب ضربه مهلکی به والدمن می‌زنند. اما سخنرانی گکو در جمع سهامداران در ادامه رقابت با والدمن جای تحلیل فراوانی دارد. چون صدای وال استریتی‌ها را می‌توان از حنجره گکو شنید. او در این سخنرانی غیر مستقیم اشاره می‌کند که صاحبان اصلی پول وجود ندارند، روند اداره شرکت‌های بزرگ بسیار حبابی است و بهتر از مفهوم طمع چیزی در جهان وجود ندارد. گکو اشاره می‌کند، من نابود کننده شرکت‌هایی که خریداری می‌کنم، نیستم آزاد کننده آن‌ها هستم و هیچ کلمه‌ای بهتری از طمع وجود ندارد. در این منولوگ خاص رو به سهامداران یک شرکت خاص اشاره می‌کند طمع ایالات متحده را نجات خواهد دارد. در قسمت دوم این فیلم سینمایی، گکو کتابی را به نگارش درمی‌آورد با عنوان "طمع خوب است". در پایان این قمار دراماتیک؛ فاکس متوجه حقه انحلال «بلو استار» می‌شود و برای جلوگیری از بیکاری پدرش، حقنه گکو را با رقیبش والدمن در میان می‌گذارد و به سادگی شرکت هواپیمایی بلو استار را لری والدمن می‌خرد و گکو و فاکس هر دو به زندان می‌روند. استون درباره ساخت این فیلم می‌گوید: زمانی که مشغول نوشتن صورت زخمی بودم طرز فکر آدم‌های که یک شبه ره صد ساله می‌رفتند افزایش می‌‎یافت. یکی از آشنایان من مال و منالی در بازار به هم زده بود. او مثل برخی دلال‌های دیوانه بود که با حالتی عصبی تا پاسی از صبح، تلفنی با هنگ کنگ و لندن معامله می‌کرد و دائما تلکس را چک می‌کرد و درباره مبالغ هنگفتی پول حرف می‌زد که روزانه به دست آورده یا از دست داده بود. طرز زندگیش، شمایی از قهرمان فیلم صورت زخمی بود. دو خانه گتسبی مانند داشت، چندین موتور سیکلت مخصوص، اتومبیل، جت، یک شرکت خصوصی کشتیرانی، مجموعه آثار هنری و یک خانه شیک در منهتن. بعد به طرز وحشتناکی سقوط کرد. می‌خواستم بروی خلقیات چنین افرادی تمرکز کنم و از آنجایی به آن‌ها بپردازم که منحرف شدند. فیلم وال استریت سند معتبری برای نشان دادن وضعیت فاصله اقتصادی در ایالات متحده است. *لازم به ذکر است این فیلم امروز از شبکه افق پخش خواهد شد.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد