خبرگزاری فارس: با این همه آزمون و خطا در عرصه ساخت ویژه برنامههای مناسبتی تلویزیون هنوز به یک اتفاق ویژه در این شکل از برنامه سازی نرسیده است. در این بین تلاشهایی صورت گرفته، اما هیچ کدام صد در صد مطابق خواسته تماشاگر نشده است. امسال نیز حالا با گذشت چند روز از پخش ویژه برنامههای سال تحویل با نگاهی اجمالی میتوان به این جمع بندی رسید که همچنان در خیلی از بخشها لنگ زدنها و نقصانهایی وجود دارد که برطرف نشده است. شبکه یک سیما که چند سالی است علی ضیا را از شبکه سه به این شبکه آورده، باز هم ویژه برنامه نوروزی خود را به ضیا سپرد تا مخاطب شاهد برنامهای با ساختاری که قبلا نیز دیده مواجه شود. در برنامه یک یک امسال شاهد دکوری بودیم که رنگ غالبش تیره و سرد و بیشتر از آنکه در آن المانی از آغاز سال نو و فصل بهار ببینیم یک فضایی با طراحیهای هندسی دیدیم که نه تنها هیچ سنخیتی با زمان نداشت که بیشتر یادآور مسابقههای علمی بود. اما این برنامه که دکورش چنگی به دل نمیزد، با حضور چند مهمان جدی توانست ریتم برنامه را حفظ کند و مخاطبان را به برنامه دلخوش کند و در کنار آن اجرای علی ضیا بود که نسبت به سالهای گذشته
پختهتر و حساب شدهتر بود. شبکه دو سیما نیز تلاش بسیاری برای حفظ فضای بهاری کرده بود و دکور معمولی داشت که حداقل المانهای بهاری در آن رعایت شده بود، ولی نقطه ضعف این برنامه انتخاب ۲ مجری کاملا متفاوت بود که خیلی پارتنرهای مناسبی برای هم نبودند. ژیلا صادقی مجری اکتیو و فعالی است که با ریتم تند اجرا میکند و مجری شلوغی به حساب میآید. در کنار او محمد سلوکی قرار داده شده که کلا به ریتم در اجرا اعتقادی ندارد و به قدری آرام و آهسته اجرا میکند که مخاطب را خسته میکند و حتی برخی منتقدین معتقدند حضور او در اختتامیه جشنواره جام جم باعث شد تا تمام زحمتی که تلویزیون برای برگزاری این جشنواره کشیده بود، با بی رمقی مجری به باد برود. موضوع دیگری که در برنامههای تحویل سال امسال خیلی به چشم آمد، حضور مهمانان از این شبکه به آن شبکه بود و مهمانان با اختلاف کمی در شبکههای متعدد حضور داشتند که از جمله آنها میتوان به بهنام بانی، رضا صادقی، محمد بحرانی و ... اشاره کرد. هرچند امسال و بنا به روال هرساله باز هم مدیران شبکه سه سیما ترجیح دادند تولید و اجرای برنامه ویژه تحویل سال خود را به احسان علیخانی بسپارند و او این بار
از ۲۶ اسفندماه زمان داشت تا مخاطبان را با خود همراه کند. اما برنامه امسال او با چند حاشیه همراه بود که اولی مربوط میشود به قسمت نخست برنامه که در آن فضایی باز و زمان طولانی در اختیار رشیدپور مجری پرحاشیه شبکه سه قرار داده شد تا متن دفاعیات خود را در آن ارائه بدهد. رضا رشیدپور که در سال ۹۶ اجراهایش با حواشی بسیاری همراه بود، در این برنامه فرصت کافی و وافی یافت تا هرچه دل تنگش میخواهد بگوید و به انتقادات جدی که از اجرای مصاحبه رئیس جمهور تا اجرای برنامه سینمایی هفت و ... گریبانگیر او شده بود، با فراق بال پاسخ دهد که البته به نظر میرسد احسان علیخانی در این بخش خیلی تصمیم گیرنده نبود و تنها تلاش کرد فضایی واقعی برای این بخش سفارشی طراحی کند. نکته بعدی که از چشم مخاطبان «بهارنارنج» دور نماند شباهت دکور این برنامه با دکور مراسم اسکار بود که البته ایده گرفتن از یک برنامه را نمیتوان جزو نکات منفی یک برنامه دانست. خلاف برنامههای دیگر بهارنارنج علاوه بر دکوری پرطمطراق و پر از گل مطابق اسمش نوید بهار و پایان زمستان را داد، هرچند که ایده اصلی دکور برنامه از دکور مراسم اسکار بهره فراون برده بود، اما همان طور که
زمستان تلخ زلزله زدهها با برگزاری مراسم عقد زوجی از دل این خانوادههای عزادار به شادی رسید و در بخش دیگر مردی پس از پشت سر گذاشتن زمستانی ۱۲ ساله توانست آزاد شود و فرزندش را بعد از این همه سال برای اولین بار در این برنامه ببیند. نکته مهم دیگر این بود که امسال خلاف سال گذشته دیگر شاهد اجرای بازیگران در ویژه برنامههای سال تحویل نبودیم و همین نشان میدهد ذوق زدگی تصمیم گیرندگان برای استفاده از سلبریتیها در ردای مجری کمتر شده، اما کماکان تهیه کنندگان تصورشان بر این است که سال تحویل به معنی تحویل رقمهای درشت و خیره کننده به هنرمندان است که بیایند و بی هیچ نقشه مشخصی در برنامه حاضر شوند و چند دقیقهای صحبت کنند و بعد هم در حالی که هزینه سفر عیدشان را درآوردند خداحافظی کنند و بروند. به نظر میرسد این دعوتها بیشتر از آنکه احترام به مخاطب باشد بی احترامی به بینندهای است که نه متوجه چرایی حضور میهمان میشود نه رضایتی از گفتگوی بدون نقطه گذاری انجام شده! نکته مهم دیگر تلاقی شهادت امام هادی (ع) با تحویل سال بود که به نظر میرسد علی رغم عیان بودن این موضوع از ماهها قبل، برنامه سازان خیلی به این موضوع فکر نکرده
بودند. در این میان البته بهارنارنج را میتوان هدفمندتر دانست و احتمالا دلیل این موفقیت این است که تیم علیخانی از چندین ماه قبل پیش تولید و تولید را شروع میکنند و امتیاز بهارنارنج وقتی بیشتر از برنامههای دیگر میشود که تهیه کننده و اتاق فکر او به نظر میرسد به این فکر میکنند که کدام چهره به هدف گذاری روایت آنها کمک میکند و همین میشود که شاید به طور مثال بهنام بانی که به برنامههای زیادی دعوت شده در بهارنارنج متفاوت است و با صدایش به برگزاری مراسم عقد دو زلزله زده کرمانشاهی شادمانی میبخشد و از طرفی با خوانش دعای سال تحویل چهره و اثرگذاری خاص تری از صدای او میشنویم که شاید تا پیش از این کسی موفق به کشفش نشده بود. این نقشه راه و استفاده موضوع محور از چهرهها در بخشهای دیگر و تکریم مقام پدر همزمان با نزدیک بودن به روز پدر نیز استفاده شد. اما در گامهای بعدی هرچند علیخانی به روال سالهای گذشته پیش رفت و ساختار برنامههای پیشین خود را ادامه داد، اما باز هم به دلیل ضعف بسیار برنامههای نوروزی شبکههای دیگر توانست موفقتر از بقیه باشد و در صدر بایستد. احسان علیخانی در این حوزه به واسطه ساخت ماه عسل و سابقه
مستندسازی ریسک بیشتری برای استفاده از توده مردم در دل برنامه اش دارد و سعی میکند با استفاده از نوابغ، سوژههای اجتماعی داستان دار، همراه داشتن طیف مختلف سنی در برنامه از کودک تا کهنسال ریسک کند تا کیفیت برنامه سازی اش را ارتقا ببخشد و سهم مردمش را هم روی صندلی برنامه اش محفوظ نگه دارد. در این بین بی شک نقصانهایی هم دیده میشود که علیخانی باید درصدد رفع آن بربیاید و یکی از آنها قطعا مدیریت زمان و کنداکتوری دقیقتر چیدن برای چنین ویژه برنامههایی ست که روایت هایش را بی سر و ته جلوه ندهد. اما چیزی که از نگاه تهیه کنندگان مغفول میماند این است که ویژه برنامه سال تحویل را برای یک طیف خاص میسازند و از توجه اقلیمهای متفاوت باز میمانند. تصور اشتباهی که در ساخت این جور برنامهها وجود دارد این است که اوقات مهمی مثل قرابت با سال تحویل و آغاز سال نو را صرفاً با برگزاری یک جشن بی محتوا اشتباه میگیریم یا لبخندهای الکی تحویل مخاطب میدهیم یا بی جهت به شوخی و تعریف خاطرههای سخیف بسنده میکنیم. نکتهای که هرچند در بیان مجریان نسبت به سالهای گذشته کمتر شاهد آن بودیم، اما کماکان پابرجاست و دلیلش هم از یاد بردن اصلی در
برنامه سازی به نام اثرگذاری است. هرچند که در این میان برخی از دوستان علیخانی فراموش کرده بودند که تحویل سال مقارن با شهادت امام هادی (ع) است و مختصات خاص خودش را دارد، شاید از این حیث بازهم میتوان بهارنارنج را جلوتر از دیگر برنامههای سال تحویل دانست چراکه اصل «تاثیر» را در لحظههای معنوی آغاز سال نو فراموش نکرد و جای بزن و بکوب آزادی یک زندانی و حضورش پای سفره سال تحویل به همراه فرزندش که نماینده نسل آینده این سرزمین است را ارجحتر از گعده با هنرمندان و حرفهای تکراری دانست. در پایان باید به نکات بیان شده این را هم اضافه کرد که یک تهیه کننده برای روی آنتن بردن ویژه برنامه این چنینی باید از یاد نبرد که همه چیز نباید منحصر به استودیو شود و تولیدات و آیتمها نقش موثری در جذب مخاطب دارد و احتمالا به همین دلیل است که چندسالی هست که احسان علیخانی با ویژه برنامه روز عیدش پرمخاطبترین برنامه این باکس زمانی را دارد. نکتهای که در استودیو موسیقیهای او با حضور خوانندگان شاخص و همچنین آیتمهای کرمانشاه و مشهد و. دیده شد. با لحاظ همه این موارد و اغماض برمواردی که قطعا باید در کار این مجری و برنامه ساز اصلاح شود
بهارنارنج با قدرتتر از دیگر برنامهها روی آنتن رفت و احسان علیخانی بازهم نشان داد که ذوق بیشتری در برنامه سازی این چنینی دارد هرچند که باید حواسش را شش دانگتر به نقدها بدهد تا بتواند گامهای بلندتری بردارد.
دیدگاه تان را بنویسید